۲۵ آذر ۱۳۸۲، ۹:۴۴

در همايش آموزه هاي مولانا براي انسان معاصر عنوان شد :

دكتر ديناني : « شاهنامه» حماسه عرفاني و « مثنوي» عرفان حماسي است

دكتر ديناني : « شاهنامه» حماسه عرفاني و « مثنوي» عرفان حماسي است

دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني استاد گروه فلسفه دانشگاه تهران در همايش « آموزه هاي مولانا براي انسان معاصر » " شاهنامه " و "مثنوي " را مهمترين تجلي اسلام ايراني دانست .

به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر» وي كه پس از اجراي موسيقي گروه موسيقي دانشگاه تهران  سخن مي گفت،  سخنان خود را با بيتي از اشعارمولوي بدين مضمون "  بانگ سرناي حق است اين كه خلق    مي نوازندش به تنبور و به حلق "  آغاز كرد ه و گفت : پس از اجراي موسيقي زيبايي كه شنيديد بازگرداندن شما از عالم « حال» به عالم « قال» بسيار دشوار است . بسيار خوشحالم كه در اين محفل با شكوه حضور دارم .

وي افزود : هفتصد سال از زمان مولانا مي گذرد ،  ما بايد در هر سال از اين هفتصد سال برنامه اي براي بزرگداشت وي مي داشتيم آما، متاسفانه از آن غفلت كرده ايم . هر چند كه مولانا يه ايران و فرهنگ ايراني تعلق دارد و سرزمين ايران مهد حكمت و فلسفه در طول تاريخ بوده است اما، امروزه  در جهان به مولانا توجه زيادي مي شود و اقوام ، ملل ، و فرهنگهاي مختلف هر يك از وجهي به مولانا نظر مي كنند .

دكتر ديناني با ذكر نقل قولي ازپير هرات خواجه عبدالله انصاري با اين مضمون كه " آتش از دود ، دود از آتش ؛ و گرد از خاك و گرد از باد چنان نشان ندهد كه مريد از پير و شاگرد از استاد " درباره نسبت مولانا و شمس تبريزي گفت : استاد مولانا كه بود ؟ وي اين معارف سرشار را از كه آموخته بود ؟ در نظاميه هاي بغداد يا نيشابور؟ نظاميه ها در طول سالهاي استقرار به تعليم فقه شافعي و « كلام» اشعري مشغول بودند . از فقه شافعي و « كلام » اشعري چنين معارفي بيرون نمي آيد .  شيخ اجل سعدي كه خود در چنين نظاميه هايي درس خوانده درباره مدرسه نظاميه چنين مي گويد : " مرا در نظاميه ادرار بود   شب و روز تلقين و تكرار بود "  .

وي افزود : در زندگي مولانا چند نفر تاثير بسزايي داشتند ، پيش از همه پدر او كه خود از بزرگان به شمار مي رفت . برهان الدين مححق ترمذي ( هر چند كه در آثار مولانا از وي چندان نام برده نشده است) ، صلاح الدين زركوب،  حسام الدين چلبي ( مسبب اصلي سرودن مثنوي ) ، و بيش از همه شمس تبريزي .

وي با ذكر اين كه  پيام مولانا براي بشريت عشق و محبت است گفت : مولانا هفتصد سال در وطن خود غريب بوده است ، چرا كه دوران وي با اشعري گري مصادف است .  اشعري گري بلايي براي جهان اسلام  و برهوت تفكر بود . متاسفانه امروز نيز در كشور ما هر چند كه به ظاهر اشعري گري وجود ندارد امنا، تفكر اشعري رواج داشته و حتي از كشورهاي غربي نيز به صورت ترجمه وارد مي شود .

 دكتر ديناني در ادامه سخنان خود ، با مقايسه اجمالي ميان اين بيت مولوي " اي بردار تو همه انديشه اي    مابقي خود استخوان و ريشه اي " و  جمله رنه دكارت  " مي انديشم ، پس هستم " ( cogito ergo sum ) گفت : آيا انسان فقط يك حيوان انديشمند است ؟ هر چند كه از انسان تعاريف زيادي وجود دارد اما، بهترين تعريف ، تعريف ارسطوست كه انسان را به حيوان ناطق تعريف مي كند . درباره اين تعريف بايد گفت كه انسان علاوه بر حيوان « ناطق » بودن ، حيوان « روحاني » نيز هست .

استاد فلسفه دانشگاه تهران در پايان سخنان خود گفت : خوشا به حال ما كه مولانا آثار خود را به زبان فارسي نگاشته است و ما اكنون از خواندن  آنها درس مي گيريم . نا گفته نماند كه پيش از مولوي اين فردوسي بود كه زبان فارسي را در شاهنامه براي ما حفظ كرده است . هر چند كه امروز اين همايش براي مولانا برپا شده است بايد متذكر شوم كه دو كتاب در اسلام ايراني بسيار داراي اهميتند : اول شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي و سپس مثنوي مولانا جلال الدين بلخي . شاهنامه حماسه عرفاني ، و مثنوي عرفان حماسي است كه اگر عالم از جاي خود تكان بخورد به سبب اين دو اثر ، زبان فارسي جاودانه است .

 

 

 

 

کد خبر 44829

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha