به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر» وي كه پس از اجراي موسيقي گروه موسيقي دانشگاه تهران سخن مي گفت، سخنان خود را با بيتي از اشعارمولوي بدين مضمون " بانگ سرناي حق است اين كه خلق مي نوازندش به تنبور و به حلق " آغاز كرد ه و گفت : پس از اجراي موسيقي زيبايي كه شنيديد بازگرداندن شما از عالم « حال» به عالم « قال» بسيار دشوار است . بسيار خوشحالم كه در اين محفل با شكوه حضور دارم .
وي افزود : هفتصد سال از زمان مولانا مي گذرد ، ما بايد در هر سال از اين هفتصد سال برنامه اي براي بزرگداشت وي مي داشتيم آما، متاسفانه از آن غفلت كرده ايم . هر چند كه مولانا يه ايران و فرهنگ ايراني تعلق دارد و سرزمين ايران مهد حكمت و فلسفه در طول تاريخ بوده است اما، امروزه در جهان به مولانا توجه زيادي مي شود و اقوام ، ملل ، و فرهنگهاي مختلف هر يك از وجهي به مولانا نظر مي كنند .
دكتر ديناني با ذكر نقل قولي ازپير هرات خواجه عبدالله انصاري با اين مضمون كه " آتش از دود ، دود از آتش ؛ و گرد از خاك و گرد از باد چنان نشان ندهد كه مريد از پير و شاگرد از استاد " درباره نسبت مولانا و شمس تبريزي گفت : استاد مولانا كه بود ؟ وي اين معارف سرشار را از كه آموخته بود ؟ در نظاميه هاي بغداد يا نيشابور؟ نظاميه ها در طول سالهاي استقرار به تعليم فقه شافعي و « كلام» اشعري مشغول بودند . از فقه شافعي و « كلام » اشعري چنين معارفي بيرون نمي آيد . شيخ اجل سعدي كه خود در چنين نظاميه هايي درس خوانده درباره مدرسه نظاميه چنين مي گويد : " مرا در نظاميه ادرار بود شب و روز تلقين و تكرار بود " .
وي افزود : در زندگي مولانا چند نفر تاثير بسزايي داشتند ، پيش از همه پدر او كه خود از بزرگان به شمار مي رفت . برهان الدين مححق ترمذي ( هر چند كه در آثار مولانا از وي چندان نام برده نشده است) ، صلاح الدين زركوب، حسام الدين چلبي ( مسبب اصلي سرودن مثنوي ) ، و بيش از همه شمس تبريزي .
وي با ذكر اين كه پيام مولانا براي بشريت عشق و محبت است گفت : مولانا هفتصد سال در وطن خود غريب بوده است ، چرا كه دوران وي با اشعري گري مصادف است . اشعري گري بلايي براي جهان اسلام و برهوت تفكر بود . متاسفانه امروز نيز در كشور ما هر چند كه به ظاهر اشعري گري وجود ندارد امنا، تفكر اشعري رواج داشته و حتي از كشورهاي غربي نيز به صورت ترجمه وارد مي شود .
دكتر ديناني در ادامه سخنان خود ، با مقايسه اجمالي ميان اين بيت مولوي " اي بردار تو همه انديشه اي مابقي خود استخوان و ريشه اي " و جمله رنه دكارت " مي انديشم ، پس هستم " ( cogito ergo sum ) گفت : آيا انسان فقط يك حيوان انديشمند است ؟ هر چند كه از انسان تعاريف زيادي وجود دارد اما، بهترين تعريف ، تعريف ارسطوست كه انسان را به حيوان ناطق تعريف مي كند . درباره اين تعريف بايد گفت كه انسان علاوه بر حيوان « ناطق » بودن ، حيوان « روحاني » نيز هست .
استاد فلسفه دانشگاه تهران در پايان سخنان خود گفت : خوشا به حال ما كه مولانا آثار خود را به زبان فارسي نگاشته است و ما اكنون از خواندن آنها درس مي گيريم . نا گفته نماند كه پيش از مولوي اين فردوسي بود كه زبان فارسي را در شاهنامه براي ما حفظ كرده است . هر چند كه امروز اين همايش براي مولانا برپا شده است بايد متذكر شوم كه دو كتاب در اسلام ايراني بسيار داراي اهميتند : اول شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي و سپس مثنوي مولانا جلال الدين بلخي . شاهنامه حماسه عرفاني ، و مثنوي عرفان حماسي است كه اگر عالم از جاي خود تكان بخورد به سبب اين دو اثر ، زبان فارسي جاودانه است .
نظر شما