سرانجام مهلت زمان مقرر در قطعنامه 1737 شورای امنیت تمام شد. قطعنامه ای که پانزده عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا از ایران خواسته بودند که غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. درغیر این صورت با تحریم اقتصادی رو به رو خواهد شد.
درعالم واقعیت برای همگان آشکار است که هدف از این تحریم ها وادار کردن جمهوری اسلامی ایران در فاصله گیری از مرکز ثقل قدرت جهانی است، اما تهران با خودداری از پذیرش مفاد قطعنامه همچنان سعی دارد تضادهای جهانی را برای افکار عمومی آشکار نماید .
در جهانى که منافع و حقوق یک ملت بر بستر قدرت حیات مى یابد؛ در جهانى که کشورهاى داراى بیشترین قدرت، معیارها و ارزش هاى تعیین کننده را شکل مى دهند؛ در جهانى که در همه حال امکان مورد تجاوز قرار گرفتن و بى توجهى دیگر کشورها به تجاوز وجود دارد؛ این ضرورت، حیاتى و گریزناپذیر است که تلاش مداوم انجام شود تا وسیع ترین میزان قدرت در اختیار باشد. در واقع آنچه که امکان تبلور صلح را مهیا مى کند، به دست آوردن قدرت است. برهمین اساس است که در دنیای سیاست، موضوع اصلی کسب ، حفظ و افزایش قدرت ملی به شکل مداوم است .
تاریخ جهان سیاست، شاهد نمونه های فراوان از حکومت های قدرتمند بوده که ظهور و خاموشی هر یک معلول متغیرهای زیادی است که بنابر شرایط متفاوت، دوام و زوال قدرت یک نظام سیاسی را رقم زده اند. درحال حاضر نظام جهانی قرعه را به نام بازیگری چون آمریکا رقم زده و منابع قدرتی این کشور برای کسب هژمونی جهانی بیش از سایر دولتها می باشد و ناچار بازیگران بین الملل در بیشتر مواقع باید در چارچوب مرامنامه سیاسی این کشور حرکت کنند.
پس از فروپاشی شوروی نظام جهانی به گونه ای آرایش یافته است که در آن اصل نظام جهانی مبتنی بر قدرت سلسله مراتبی که در راس هرم آن آمریکا قرار دارد؛ شکل گرفته است و همین تقسیم هرمی قدرت و عدم رویارویی قدرتها در مقابل یکدیگر و برخی شاخصه های نظام بین الملل مثل وابستگی متقابل کشورها، تضعیف قدرتهای بزرگ را به آسانی میسر نمی کند .
با پیروزی انقلاب ایران بر نظامهای ایدئولوژیک درعرصه بین الملل افزوده شد، اما ساختار دوقطبی جهان سبب شده بود که ایران در تعارضات بین المللی راحت تر عمل کند، اما پس از سقوط شوروی و پیامدهای حاصل ار این رویداد، غرب در راستای اهداف سیاسی و پروژه دگرسازی خود، انقلاب اسلامی را در تعارض با خود تعریف کرد.
مقاومت منفی غرب در برابر ایران تنها یک روی سکه است؛ تفکر سیاسی رایج در ایران نیز با الگوهای ترویجی غرب بر نظام جهانی موافق نمی باشد و خواهان تغییر وضع موجود است . چرا که مناسبتهای جهانی بر اساس عدالت توزیع نگردیده است .
نکته مورد مطرح در اینجا این است که جمهوری اسلامی ایران نه آنقدر توان دارد که کل نظم جهانی را به هم بریزد و نظام جدیدی را پایه گذاری کند و نه تاب پذیرش الگوی حاکم بر چنین سیستمی را دارد. با توجه به چنین فضایی ایران چگونه می خواهد در این شرایط سیاسی بین الملل با چالشها کنار بیاید و اساسا چگونه می تواند تاب مقاومت در برابر دیگر قدرتها را به دست آورد .
در پاسخ باید گفت که یک کشور برای آنکه بر نظام جهانی تاثیر گذار باشد باید منابع قدرت درحد تاثیرگذاری بر نظام بین الملل را داشته باشد. علت اینکه قدرتهای جهانی از تحریم هسته ای و نظامی ایران سخن می گویند و در درجه نخست تحریم انرژی و اقتصاد را هدف قرار نمی دهند آن است که کشورهای بزرگ همواره از روزنه ای برای ضربه زدن وارد می شوند که در آن قسمت منابع قدرتی حریف را ضعیف تشخیص دهند.
با نگاه به سابقه تاریخی کشورهای قدرتمند، آنها را در تمام حوزه های سیاسی، اقتصادی و نظامی صاحب قدرت می بینیم لذا کشورهای خواهان تغییر وضع موجود در نظام جهانی باید به این نقطه از توانایی دست یابند. ایران هنوز با شاخصه های جهانی تاثیرگذار بر نظام بین الملل فاصله دارد و لازم است برای رسیدن به این مرحله پایه های منابع قدرت را اعم از اقتصادی و علمی فراهم آورد .
نگارنده بر این باور است تا رسیدن به این مرحله روا است که دولت در سیاست خارجی خود روند مدارا در پیش بگیرد. علت این دیدگاه آن است که در یک تقابل نابرابر و ناعادلانه معمولا کشورها از جناحی که وزنه قدرت به طرف آنها چربش پیدا می کنند، حمایت می کنند. این رویکرد با واقعیت سود مداری کشورها منطبق می باشد و کمتر کشوری پیدا می شود که با نگاه ارزشی در منازعات بین دو کشور به مسائل نگاه کند .
نظر شما