با این اوصاف شاهد بودیم درهفته ای که گذشت، استقلالی ها به انحاء مختلف از پذیرفتن این خبط بزرگ طفره رفتند و طبق یک مثل ورزشی، توپ را به زمین دیگری انداختند و این اشتباه را از سرخود بازکردند. نظری جویباری عنوان کرده باشگاه استقلال اسامی بازیکنان خود را به فدراسیون ارسال کرده اما آنها بوده اند که در ارسال این اسامی به کنفدراسیون فوتبال آسیا کوتاهی کرده اند. ازآن سومحمد نبی دبیر موقت فدراسیون تاکید می کند که فهرست استقلال بسیار ناقص بوده و با آن وضعیت قابل ارسال نبوده که البته در این مورد خوشبختانه اجماع وجود دارد و خبری از چندگانگی نیست.
از سوی دیگر مقداد نجف نژاد دربرنامه 90 عنوان می کند تازه احساس کرده که مدیرعامل باشگاه استقلال است و تا پیش از این کوچک ترین اختیاری دراین باشگاه نداشته است. او درپاسخ به سوال مجری برنامه مذکور در خصوص اینکه چرا اگر اختیار نداشته و در واقع در این باشگاه حق امضا نداشته ، بر سرکار ایستاده ،گفت : در این مدت هرچه انجام داده برخلاف خواست قلبی اش بوده و به نوعی به او گفته اند که چه بکند و چه نکند. در واقع او با این گفته ها، خود را مبری از هر خطایی می داند چون از کسی که اختیاری ندارد نمی توان انتظار داشت.
دراین میان پای عباس ترابیان هم به عنوان یکی از متهمین به میان می آید اما وقتی باشگاهی با دبدبه و کبکبه بسیار، تعریف درستی از روابط بین الملل ندارد و برای سمتی به این مهمی حقوق و جایگاهی تعریف نمی کند چطور می توان انتظار داشت که روند کاربه صورت طبیعی پیش برود.
یکی دیگر از نقاط آزاردهنده رفتارمسئولان باشگاه استقلال، فقدان شجاعت و ارائه مطالب خلاف واقع است. امیدوار رضایی رییس هیات مدیره باشگاه استقلال از مدت ها قبل گفته بود به دنبال پیدا کردن مقصران اصلی این اتفاق است با این حال پس از گذشت بیش از 10 روز، بوی تناقض گویی شامه همه را پر کرده است. هنوز کسی بدرستی نمی داند یونگ مریض بوده که از استقلال رفته، قهر کرده یا یکی از بستگانش فوت کرده ؟ هنوز کسی نمی داند دقیقا کدام شخص حقیقی و حقوقی در ارسال اسامی کوتاهی کرده است. اکنون سوال اینجاست که مسئولان استقلال چطور به خود اجازه می دهند هواداران خود را از حق به این بزرگی محروم کنند و آنها را بازیچه دروغ های خود کنند؟
قلعه نویی در برنامه ای که میلیون ها نفر به طور مستقیم بیننده آن هستند، ابتدا عذرخواهی می کند و سپس خود را نه یک مقصر، بلکه در حد یک عاشق سینه چاک استقلال معرفی می کند. البته با ادله ای که به هیچ وجه محکمه پسند نیست. همگان می دانند تاخیراستقلال درارسال اسامی به دلیل مشخص نشدن وضعیت جاسم کرار و رزاق فرحان بوده اما او زیر بار نمی رود و براستی مگر دیواری از حاشا بلندترهم هست؟ قلعه نویی از موضع قدرت هم سخن می گوید و حاشا و کلا که به اندازه سرسوزنی مقصر نبوده اما تا پیش از این در همه امور جاری استقلال صاحب نظر بود و به قولی همه کاره این تیم بود. او می گوید اگر اسامی را 10 روز زودتر می فرستاده، به جای لطف به استقلال خیانت می کرده است. با این حساب مسئولان تیم های سپاهان، صباباتری، فولاد خوزستان و... همواره به تیم های خود خیانت کرده اند. او حتی صحبت های خود مبنی بر پرداخت جریمه در صورت دیر شدن ارسال اسامی را یک شوخی تلقی می کند اما گویا نمی داند این شوخی تلخ چقدر بر پیکر این ورزش صدمه وارد می آورد.
جان کلام اینکه در فوتبال ما اتفاقاتی روی می دهد که نمونه اش در دنیا نظیر ندارد. برپایی سازمان فوتبال، بی اهمیت ترین کار ممکن است ودر واقع یک آقابالاسر برای مربی تیم به حساب می آید. در تیم های طراز اول جهان سمتی تحت عنوان مدیر ورزش وجود دارد. به عنوان مثال آریگو ساچی و پدیا میاتوویچ، درگذشته وحال، در نقش مدیر ورزشی باشگاه رئال مادرید انجام وظیفه کرده و می کنند و آن هم با تعریف درستی از این سمت. اما استقلال چه؟ آیا مسئولان استقلال شیفتگان خدمت هستند یا تشنگان قدرت؟
نظر شما