به گزارش خبرنگار مهر، نشست "کانت و مسئله حق انقلاب" با حضور سیاوش آذری، از دانشکده فلسفه دانشگاه اتاوا، عصر امروز در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
مفهوم اصلی آنچه آذری می خواست در سخنرانی خود بگوید این بود که در آثار کانت می توان درباره "انقلاب" و درستی یا نادرستی آن نظریات متفاوتی یافت.
آذری در سخنان خود تصریح کرد: از آنجا که در میان فیلسوفان عهد روشنگری و در تاریخ اندیشه و فلسفه ، کانت انسانی بسیار عقلانی و نوجو به شمار می آید می توان تصور کرد که او باید در آراء نوجویانه مردی رادیکال و انقلابی باشد، اما ماجرا تا حدودی ضد این است.
وی افزود: کانت نظر مساعدی به انقلاب ندارد و پایان آن را لاجرم خشونت و خونریزی و سلطه بی نظمی و بی ثباتی و بی قانونی بر جهان می داند. البته برخی از کانت شناسان یا بهتر است گفت کانت دوستان، از آنجا که نمی توانند بپذیرند کانت محافظه کار است و با انقلاب سر سازش ندارد و حتی در برخی جاها به صراحت و به اشاره می گوید که انقلابیون را تنبیه یا اعدام کنید، به همین دلیل به تأویلهای دور و درازی دست می زنند تا دامن کانت را از این سخنان پاک کنند.
آذری اظهار داشت: بنابر امر مطلق کانت تنها انقلاب در یک صورت می تواند تا حدودی قابل قبول باشد و آن این است که انقلاب منجر به بازسازی حکومت قانون شود در غیر این صورت هر انقلابی که بخواهد نظم و قانون را به هم بزند مردود است. البته بسیار هم شگفت به نظر می رسد که پدر فلسفه سیاسی لیبرالیسم، کسی که باید بر پایه مرام فلسفی ـ سیاسی اش می بایست طرفدار تسامح و مدارا باشد، چنین با خشونت علیه انقلاب و انقلابیون سخن بگوید.
به اعتقاد آذری، این مسئله نه تنها عجیب نیست که باید گفت: «نفی انقلاب نتیجه ضروری فلسفه کانت است.»
وی در ادامه سخنان خود به تبیین همین مدعا بر پایه آثار اصلی خود کانت پرداخت و با نقل قولها و تحلیلهای آنها به این نتیجه رسید که از فلسفه کانت ضرورتا همین مسئله، یعنی رد انقلاب، استخراج می شود و نیازی نیست که خواسته های خود را بر پایه نگاهی امروزی به اندیشه های کانت یا در تفسیر اندیشه های کانت تحمیل کنیم.
سیاوش آذری کارشناسی ارشد خود را در نیویورک گذرانده و دکترایش را با گذراندن رساله «خویشی در آراء دیوید هیوم» از دانشگاه اُتاوای کانادا دریافت کرده است.
نظر شما