به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر مشروح جلسه سی و ششم درس خارج فرهنگ آیت الله محسن اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
فرهنگ یک نظام ارزشی است که همه فعّالیتهای ارادی انسان را در برمیگیرد؛ مجموعهای از داوریهای ارزشیِ به هم پیوسته و متکامل درباره کلیه رفتارهای انسانیِ انسان که مجموعه ساختاری هماهنگ و واحدی را شکل میدهند.از سویی فرهنگ خاستگاه رفتارهای ارادی انسانیِ فردی و اجتماعی است و لذا هرگونه تغییر در رفتارهای فردی و اجتماعی، دگرگونی در نظام فرهنگی را میطلبد و نیز هرگونه تغییر در نظام فرهنگی، دگرگونی در شیوههای رفتار انسانی را به دنبال دارد به همین جهت بررسی این نظام اجتماعی از منظر فقه و معارف اهل بیت علیهم السلام ضروری به نظر میرسد. در این سلسله دروس آیت الله محسن اراکی که مکتب علمی نجف و قم را توأماً درک کرده است، به بررسی این مهم میپردازد.
بسم اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِین
تفاوت تمدن اسلامی با تمدن غرب در نگرش به بشریت
بحث ما در مباحث بیان ترویج بود و به اینجا رسیدیم که درباره این آیه بحث میکردیم که این آیه از آیات حرمت ترویج سوء است، چیز بد نباید ترویج شود سخن بد نباید جهر به سخن بد گفتیم این جهر چرا «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» چون جهر از مقوله ترویج است جهر غیر از صرف التعلیم است؛ جهر یعنی بین مردم داد زدن این «اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ» است من القول مثل آیه نهی از اشاعه فحشا؛ «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» این را قبلاً بحث کردیم و الآن بحثمان در «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ». گفتیم اینجا مستثنی داریم و یک مستثنی منه، مستثنی منه «درباره إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» بعد بحثمان به اینجا رسید که آیا این اصل چیست؟
ما برای اینکه بحث مستثنی منه را «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» را تنقیح کنیم به اینجا رسیدیم که حتی مستثنی آن هم پیدا کنیم ما یک «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» داریم خدا دوست ندارد سخن بد آشکارا گفته شود گفتیم این نوعی از ترویج است آشکارا کردن سخن بد مگر از برای کسی که مظلوم واقع بشود گفتیم این اول ببینیم ما دایره مستثنی منه ما «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» چه دایرهای است اصالت با چیست اصل چیست قاعده در اسلام چیست؟ قاعده در اسلام فرمت انسانها است یا قاعده در اسلام حلال بودن آبرو و نام و مال و جان انسانها است؟
حالا ما اول ببینیم قاعده چیست؟ آیا قاعده این است که جان و مال و عرض هر کس برای دیگری مباح است اصاله الاباحه بعد الا من ثبت خروجه از این اصل بالدلیل مثلاً فرض کنید مؤمن دمش مباح نیست عرض او مباح نیست مال او مباح نیست آیا اینطوری است قاعده؟ یا قاعده عکس این است؟ نه قاعده حرمت هر چیزی است هر چیزی حرام است بر انسان مگر اینکه دلیل بر جواز تصرف در آن؟ گفتیم قاعده دلیل آوردیم دلایل متعددی گفتیم قاعده حرمت تصرف در اشیاء است اینها مبتنی بر چیست بر اینکه شما خدا را مالک بدانی یا خدا را مالک ندانید اینجا از تفاوتهای بین تمدن اسلامی است و تمدن غربی خوب دقت کنید برمبنای تمدن غربی اگر بخواهیم حرف بزنیم اصل چیست؟
اینکه دم و مال و عرض همه حلال است مگر اینکه غرضی اقتضا کند که ما جان و مال مردم را حفظ کنیم، باید یک مصلحت خواسته برای ما باشد اگر نباشد که به جهنم همان مثل پشه مثل مگس همان کاری که الآن آمریکا میکند این کاری که الآن اینها میکنند واقعاً مبتنی بر فلسفه آنها است از این است که بشر حرمت ندارد هر که میخواهد باشد مگر آن بشری که خودشان باشند یا به شکلی منفعتی از آن بشر برای آنها حاصل بشود و الا اصل عدم حرمت است این درست است یا اینکه الاصل هو الحرمه گفتیم که ما معتقدیم این جهان خدا دارد و خدا مالک است این مالک بودن خدا را ما باید جدی بگیریم «لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» این آیات را بعد بروید بحث کنید شما این را واقعاً تبدیل به یک مقاله کنید این بحثهای ما هرکدام قابل تبدیل به چیست؟
به یک پروژه علمی است و اینها تعارف هم ندارد چون اثر علمی بر آن بار میشود همینطور مسئله مالکیت از یک سو و ملکیت از سوی دیگر هم مالک است هم ملک مالک است چرا مالک است؟ چون آفریننده است و از بدیهیترین قواعد عقلایی این است که کسی که چیزی را میسازد میآفریند، مال او است خوب در مباحث اقتصادی هم این قاعده را تصریح کردیم که یکی از مبانی مالکیت آفرینندگی است آفرینش کسی که چیزی را میآفریند ملک اوست خدا مالک همهچیز است وقتی خدا مالک همهچیز است حتی مالک نفس شما، شما میتوانید بدون اذن مالک در ملک و تصرف کنید نه تصرف در آن ملک دیگر گفتیم حتی این بدنی که خدا به ما عطا کرده است ملک او است ما حق نداریم در این ملک هر تصرفی که بخواهیم بکنیم دیگران بهطریقاولی، بدن من ملک خدا است نه اینها.
امیرالمؤمنین صلوات الله تعالی علیه در آن بیان بلندشان میفرمایند: «اتّقوا اللَّه فی عباده و بلاده فأنّکم مسئولون حتی عن البقاع و البهائم» مسئولیت دارد چرا مسئولیت دارد معلوم میشود اینجا مالکی دارد شما حق ندارید هر تصرفی که دلت بخواد در آن بکنید «اتّقوا اللَّه فی عباده و بلاده فأنّکم مسئولون» بلاد خدا سرزمین خدا این کوه و دشت و آسمان و جنگل همه جا شما حق ندارید هر تصرفی که دلت بخواهد بکنی مالک دارد و باید به اذن مالک باشد این تصرف لذا اصاله الحرمه ما گفتیم اصل مهمی است و این غیر از اصالت اصل برائت است این حاکم بر اصالت برائت است چون میگوید رفع ما لا یعلمون و اینجا نعلم، ما لا یعلمون نیست که خود خدا میفرماید: «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» هم مالک اشیاء است هم مالک انفس است هم مالک اعیان است خلاصه پس اصل حرمت تصرف در عِرض و آبروی دیگران است هر موجودی هر بشری چه کافر چه مؤمن چه مسلمان چه غیرمسلمان چه شیعه چه سنی این اصل است الا ما خرج بالدلیل باید بدانیم از این اصل چه چیزهایی خارج شده لذا حالا بحثمان در چیست؟ در آن ما خرج بالدلیل است.
سکوت در مورد ظلم علنی ظالمان در جامعه جایز نیست
گفتیم اولین عنوان خارج از این اصالت الحرمه شکایت مظلوم بر ظالم است. چون بحثمان در گفتارها است اینجا در مقام بیان مظلوم حق دارد تعدی کند بر آن ظالم در دایره آن ظلمی که بر او شده میگوید تو بدی تو ظالمی تو ظلم کردی تو بد کردی سخن آشکار هم بگوید به جاست و اشکال ندارد.
عنوان دوم تقبیح ظلم ظالم در ظلم علنی است. حالا حتی اگر شما مظلوم آن ظالم نباشید اما یک ظالمی ظلم کرده ظلم آن هم علنی است ظلم مخفی نیست. ظلم علنی ظالم این تقبیح ظلم ظالم اگر ظلم علنی باشد این مستثنی از «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» است اینجا کسی جهرا بگوید در روزنامه بنویسد توی رسانه اینجا خیلی از احکام بیان ترویجی مربوط به رسانه میشود منتها چرا ما بحث فقه رسانه اینجا نمیکنیم خوب دقت کنید چون رسانه خود یک مقوله مربوط به فرهنگ کلان است نه فرهنگ خرد ما الآن داریم بحث احکام فرهنگی خرد را بحث میکنیم.
بعد که این فرهنگ فردی خرد به پایان میرسد تازه بحث فرهنگ کلانمان شروع میشود بحث رسانه از مقولههای مربوط به فقه کلان است حالا میآییم میگوییم چرا فقه کلان. ولی از این بحث بعضی از تکالیف فقه رسانه قابل اثبات است، رسانه هم حق ندارد هر چیزی را ترویج کند هر چیزی که تصرف در مال و جان دیگران باشد در رسانه حق ندارد آن را انجام بدهد مگر این موارد استثنایی که داریم میگوییم که مورد دوم ظلم ظالم است حالا این هم آیات قرآن دلالت بر این دارد که حالا به آن اشاره کردیم ازجمله فرض کنید حضرت نوح میگوید: «قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوتُ قَومِی لَیلا وَنَهَارا» تا آنجا که میفرماید: «وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوتُهُم لِتَغفِرَ لَهُم جَعَلُواْ أَصَبِعَهُم فِیءَاذَانِهِم وَٱستَغشَواْ ثِیَابَهُم وَأَصَرُّواْ وَٱستَکبَرُواْ ٱستِکبَارا ثُمَّ إِنِّی دَعَوتُهُم جِهَارا» اینها کار خلاف کردهاند میگوید من کار خلافشان را جهرا گفتم خلاف است قبول نکردند.
خب پس جهر است این جهر به چه است؟ خلافی است که ظالم کرده است پیامبر الهی میگوید من این خلاف آنها را جهرا مورد نهی قرار دادم چون معلوم میشود، میشود جهر کرد دیگر به خلاف یک ظالمی که ظلمش چیست؟ ظلم او علنی است روایت هم داریم حالا این را برای نمونه چون این روایت قبلاً نخواندیم مرحوم صدوق به سبب صحیح از امام صادق روایت میکند که فرمود قال امیرالمؤمنین علیه السلام: «إِنَّ اَللَّهَ لاَ یُعَذِّبُ اَلْعَامَّةَ بِذَنْبِ اَلْخَاصَّةِ إِذَا عَمِلَتِ اَلْخَاصَّةُ بِالْمُنْکَرِ سِرّاً مِنْ غَیْرِ أَنْ تَعْلَمَ اَلْعَامَّةُ، فَإِذَا عَمِلَتِ اَلْخَاصَّةُ اَلْمُنْکَرَ جِهَاراً فَلَمْ تُغَیِّرْ ذَلِکَ اَلْعَامَّةُ اِسْتَوْجَبَ اَلْفَرِیقَانِ اَلْعُقُوبَةَ مِنَ اَللَّهِ»
میفرماید که خواص که خب بههرحال حاکمان و اصحاب قدرت سیاسی از ابرز نمونه این خاص است اگر خواص که صاحبان قدرت سیاسی از ابرز مصادیق آن هستند اگر جهرا مرتکب گناهی شوند اگر سرا مرتکب گناه بشوند خداوند مردم را عقاب نمیکند به گناه آنها، آنها گناهی کردهاند خودشان مسئول از گناه خودشان هستند و اگر عقابی هم بکند خدا، همان مرتکبان گناه را عقاب میکند اما اگر خواص جهرا مرتکب گناه شوند، مرتکب خلاف جهری شوند اینجا خدای متعال همه مردم را یعنی عامه را یعنی عامه مردم را اگر عامه مردم جلوی آنها را نگیرند و آنها را نهی از منکر نکنند و آنها را از کار خلاف بازندارند خدا این عامه را هم عقاب میکند یعنی چه یعنی در آنجایی که ظلم ظالم علنی شد اینجا مردم مکلف هستند که در برابر این ظلم علنی بایستند یعنی علناً بایستند اینجا دیگر مخفیانه نیست باید بایستند.
یعنی علناً باید بایستند باید در برابر این ظلم علنی ایجاد مانع کنند و نهی کنند و ردع کنند پس معلوم میشود در برابر ظلم ظالم اگر ظالم ظلمش علنی بود در این روایت میفرماید: فَإِذَا عَمِلَتِ اَلْخَاصَّةُ اَلْمُنْکَرَ جِهَاراً فَلَمْ تُغَیِّرْ ذَلِکَ اَلْعَامَّةُ یعنی عامه نیایند تغییر دهند این را و این ظلم جهاری را، چون ظلم جهاری است تغییر آن هم جهاری میتواند باشد نمیتواند غیر جهاری باشد اگر اینچنین شد اِسْتَوْجَبَ اَلْفَرِیقَانِ اَلْعُقُوبَةَ مِنَ اَللَّه یعنی سکوت به ظلم جهری ظلم علنی ظالمان در جامعه جایز نیست این روایت را در وسائل الشیعه میتوانید پیدا کنید الباب الامر و النهی باب ۴ حدیث ۱.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله و سلم
نظر شما