۱۸ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۱۳

احمدرضا یزدانی مقدم:

نظریه آئینگی وحی امتداد سیاسی اجتماعی فلسفه اسلامی را نشان می دهد

نظریه آئینگی وحی امتداد سیاسی اجتماعی فلسفه اسلامی را نشان می دهد

یزدانی مقدم گفت: نظریه آئینگی وحی الهی نسبت میان فلسفه و فلسفه سیاسی و نیازهای سیاسی اجتماعی را پی می‌گیرد و امتداد سیاسی اجتماعی فلسفه اسلامی را نشان می‌دهد.

به گزارش خبرنگار مهر، پیش اجلاسیه کرسی نظریه پردازی آئینگی وحی الهی، نظریه‌ای در باب وحی و نبوت، حکومت و قانون در سنت فلسفه سیاسی اسلامی با ارائه احمدرضا یزدانی مقدم عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. شورای داوران این نشست حمید پارسانیا، داود فیرحی، سیدصادق حقیقت، محمدکاظم شاکر و همچنین شورای ناقدان شامل نجف لکزایی، منصور میراحمدی، محمدحسن قدردان قراملکی، سیدعلی میرموسوی بودند. این نشست امروز پنج شنبه ۱۶ اسفندماه از ساعت ۹ صبح در قم در محل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برپا شد.

در ادامه خلاصه نظریه فوق را می‌خوانید:

نفس شریف پیامبر در دریافت وحی الهی چون آئینه بوده و همچون آئینه‌ای وحی الهی را دریافت و به مردم ارائه می‌کند. این نظریه یک نظریه تبیینی درباره وحی است و بنا بر سنت فلسفه سیاسی اسلامی در درون فلسفه سیاسی ارائه شده است. فلسفه سیاسی، چنان که توضیح آن می‌آید، درباره حکومت و قانون است. این نظریه هر دو موضوع را پوشش می‌دهد و در خصوص قانون اظهار می‌دارد که با توجه به آئینه بودن نفس شریف پیامبر و قوای ادراکی او در دریافت وحی الهی و نقش آئینه در بازنمایی حقیقت دریافتی، پیامبر حقایق نظری و عملی را به درستی و تمامی از خدای سبحان دریافت داشته و به تناسب شرایط فرهنگی و تمدنی و تاریخی و اجتماعی و … مخاطبان خود، آن را به مردم رسانده است.

از این رو اگر بنا بر فرض، پیامبری در شرایط فرهنگی تمدنی تاریخی اجتماعی… متفاوتی قرار بگیرد، با حفظ اصول و مبانی ملحوظ در وحی، پیام الهی را به تناسب شرایط جدید در اختیار مردم قرار می‌دهد. به همین ترتیب در صورت انتقال وحی عرضه شده توسط آن پیامبر به شرایط جدید فرهنگی تمدنی تاریخی اجتماعی و…؛ استنباط احکام الهی در شرایط جدید نیازمند تفقه و تعقل و اجتهاد، به تفصیلی که در آثار فارابی و ابن سینا آمده، است. لازم به توضیح است که این نظریه در چارچوب مبانی فلسفه سیاسی فارابی و ابن سینا ارائه می‌شود و در عین ارجاع به دیگر فیلسوفان مسلمان، چارچوب یادشده، که خاستگاه اولیه برخی اجزا و عناصر و صورتهای اولیه این نظریه است، را حفظ می‌کند.

وحی الهی چگونه است؟ فلسفه تشریع کدام است؟ استفاده و استنباط از وحی برای شرایط و مقتضیات تاریخی تمدنی و فرهنگی متفاوت چگونه است؟

کلمات کلیدی نظریه:

فلسفه سیاسی: فلسفه سیاسی، بنا بر تعریف، فلسفیدن در حوزه سیاست و در باره موضوعات سیاسی است. بنابراین فلسفه سیاسی فلسفه ورزی درباره یک موضوع خاص؛ یعنی سیاست است.

وحی: معنای وحی، چنانکه در مقاییس اللغة آمده، القا خفی علم یا غیر علم است. مقاییس اللغة اشاره و کتاب و نامه و هر گونه القا به غیر را نیز از معانی وحی برمی شمارد. مصباح المنیر و العین معانی سرعت و انگیزش و الهام را نیز به معانی یادشده می‌افزایند. مفردات وحی را اشاره سریع تعریف می‌کند. وحی در اصطلاح به معنای ادراک و دریافت از غیب است.

حکومت: حکومت نهادهای مستقر و دائم است که وظیفه آنها حفظ نظم عمومی و انجام اقدام دسته جمعی است. نهادهای حکومتی سه کارویژه دارند: قانونگذاری، اجرای قوانین و تفسیر قانون.

قانون: مجموعه قواعد حقوقی است که به وسیله قانون گذار مقرر می‌شود. قانون از ویژگی‌هایی برخوردار است: الف) قانون را حکومت می‌سازد یا تعریف می‌کند و در جامعه به اجرا می‌گذارد؛ ب) قانون جنبه اجبار و الزام دارد؛ ج) قانون صفتی «عمومی» دارد؛ د) قانون الزام آور است.

پیشینه تاریخی نظریه:

در فلسفه سیاسی نظریه پردازی درباره وحی به آثار فارابی، در حوزه دانشی فلسفه سیاسی، برمی‌گردد. فارابی در این آثار نظریه‌های گوناگونی درباره وحی ارائه کرده است. گاه این نظریه‌ها غیر قابل جمع‌اند. برای نمونه: بنا بر تحلیلی که فارابی در فصول منتزعة از وحی ارائه می‌کند گرچه پیامبری و فیلسوفی امکان جمع هم داشته و ممکن الجمع هستند، اما پیامبری غیر از فیلسوفی است. دیدگاه فارابی در فصول منتزعة در حالی است که وی در مبادی آرا اهل المدینة الفاضلة پیامبر را اول فیلسوف و در مرتبه بعد پیامبر معرفی می‌کند و در الملّة پیامبر را فیلسوفی معرفی می‌کند که برای مردم پیامبر است. بنابراین در این دو اثر، بر خلاف فصول منتزعة پیامبری و فیلسوفی لازم الجمع هستند.

نظریه پردازی‌های متعدد و متفاوت فارابی درباره وحی و پیامدهای آن در نسبت عقل و وحی، فیلسوف و پیامبر، فلسفه و دین، شریعت و فلسفه سیاسی، سطوح قانونگذاری، چگونگی قانونگذاری مبتنی بر وحی و … قابل مشاهده است. با توجه به اینکه فلسفه سیاسی دست کم درباره دو موضوع حکومت و قانون است؛ نظریه پردازی‌های فارابی هر دو موضوع را پوشش داده و در هر دو موضوع پیامدهایی دارد که در کتاب جایگاه وحی در فلسفه سیاسی بیان شده است. از جمله اینکه از بایسته‌های حاکم فاضل، چنان که در مبادی آرا اهل المدینة الفاضلة و السیاسة المدنیة و الملّة آمده است، همانا دریافت وحی الهی است. همچنین از وظایف حکومت فاضل و حاکم فاضل قانونگذاری است. این موضوع به ویژه در الملّة و تحصیل السعادة توضیح داده شده و بررسی شده است.

ابن سینا نیز در آثار خود مانند الشفاء و النجاة نبوت را در ارتباط با قانونگذاری بررسی کرده و در آثاری چون اقسام العلوم العقلیة و الرسالة فی اثبات النبوات به نسبت وحی و نبوت و سیاست و رسالت تصریح کرده است. همین طور است در آثار دیگر فیلسوفان مسلمان مانند نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری. بدین ترتیب نظریه پردازی درباره وحی در درون فلسفه سیاسی سابقه‌ای هزار ساله دارد.

در تاریخ فلسفه سیاسی غرب نیز نظریه پردازی درباره وحی و کتاب مقدس و ارجاع و استناد به کتاب مقدس و بحث و بررسی درباره وحی و پیامبری و کتاب مقدس را می‌توان در آثار هابز و لاک و اسپینوزا ملاحظه کرد. برای تحلیل وحی و استناد به وحی و پیامدهای آن در فلسفه سیاسی مدرن؛ باید از هابز و اسپینوزا یاد کرد. تحلیل هابز درباره وحی و نظریه او در این باره در فصل‌های سی و چهارم و سی و ششم لویاتان به تفصیل آمده است.

اسپینوزا نیز به تفصیل به تحلیل وحی پرداخته است و تقریباً تمامی کتاب رساله الهیاتی سیاسی او درباره وحی است. اشتراوس در تفسیر اسپینوزا و کتاب رساله الهیاتی سیاسی اظهارمی‌دارد که اسپینوزا فیلسوفی سیاسی است و رساله الهیاتی سیاسی او اثر یک فیلسوف سیاسی است. اسپینوزا قهرمان لیبرالیسم و دموکراسی است. کلّ پروژه اسپینوزا حمله‌ای آشکار به تمام صور الهیات کتاب مقدس است. تزهای صریح رساله الهیاتی سیاسی بیانگر نظریه لیبرالی هستند. اسپینوزا در رساله الهیاتی سیاسی خطوط کلی جامعه مطلوب را ترسیم می‌کند. جامعه مطلوب او نوعی لیبرال دموکراسی است. بدین ترتیب، اسپینوزا اولین فیلسوفی است که از لیبرال دموکراسی حمایت کرد. اسپینوزا افراطی ترین منتقد مدرن وحی است. حاصل انتقاد اسپینوزا در رساله الهیاتی سیاسی چنین است: کتاب مقدس در بردارنده گزاره‌های متناقض، بقایای پیش داوری‌ها و خرافات باستانی، و فوران تخیّل بی حساب و کتاب است. به علاوه تألیف و حفظ کتاب مقدس از اعتبار و وثاقت لازم برخوردار نیست.

دیدگاه و تحلیل هابز و اسپینوزا در شرایطی است که با راهی که فارابی و ابن سینا، در خلاف جهت و تحلیل هابز و اسپینوزا، می‌روند تلائم دو جانبه ای میان وحی و فلسفه سیاسی ایجاد می‌شود. در دیدگاه فارابی و ابن سینا؛ از سویی پیامبران الهی ما را به عقل ورزی و فلسفه ورزی خوانده اند و از سوی دیگر فلسفه سیاسی به عنوان دیسپلین دانشی، وحی و پیامبری را تحلیل می‌کند و معیارهایی برای ارزیابی وحی و پیامبری راستین در اختیار ما قرار می‌دهد.

با تحلیلی که فارابی و ابن سینا از وحی ارائه می‌کنند امکان و ضرورت وحی به رسمیت شناخته می‌شود. به علاوه، وحی توجیهی فلسفی و نظری پیدا می‌کند و فهم آن از سطحی ظاهری و عوامانه بالاتر رفته و فهمی فلسفی با ارجاع به مبانی فلسفی را لازم می‌آورد. بدین ترتیب تحلیل اینان از وحی به مشروعیت دوجانبه و طرفینی وحی و فلسفه سیاسی می‌انجامد. از سویی فلسفه سیاسی، وحی را تأیید می‌کند و از سوی دیگر لازمه فهم وحی، مبانی و تحلیل فلسفی است و این کاملاً با سرنوشت وحی و فلسفه سیاسی در گفتمان مدرن متفاوت است. گفتمان مدرن انکار طرفینی و مشروعیت زدایی طرفینی و دوجانبه را به همراه دارد. بدون تردید سرنوشت متفاوت وحی و فلسفه سیاسی در گفتمان مدرن حاصل وحی واقعی و تاریخی موجود در دست اندیشمندان مدرن بوده است که با وحی واقعی و تاریخی موجود در نزد فارابی و ابن سینا متفاوت است.

در نظریه آئینگی وحی الهی گفته می‌شود که نفس شریف پیامبر همچون آئینه ای حقایق الهی را از آئینه عقل فعال، یا به تعبیر ملاصدرا جواهر عقلی و نفسی، دریافت می‌کند و آن حقایق در آئینه وجود پیامبر بازتاب می‌یابد. بدین ترتیب تفصیلات شریعت به اجمال حقایق عقلی برمی‌گردد. بنابراین دین و شریعت دارای هسته عقلانی (عقلانی به معنای اعمّ که فوق عقل متعارف بشری را هم شامل می‌شود) است و عقل و خرد انسان، از جهت نظری، می‌تواند آن حقایق را درک کند. پیامبران الهی آن حقایق عالی را به قدر عقول بشری عرضه داشته اند و عقول بشری می‌توانند از طریق الفاظ وحی الهی به سوی آن حقایق حرکت کند: «اِقرءَ و ارقَ».

این نظریه حاصل بازخوانی و بازسازی و هم افزایی نظریه‌های وحی در فلسفه سیاسی اسلامی است. این نظریه از یک سو در مقام جمع میان نظریه‌های فارابی و ابن سینا و دیگران است. از سوی دیگر به ناگزیر به تأمل و عمل اجتهادی در نظریه‌های موجود در فلسفه سیاسی می‌پردازد و به تاریخ فلسفه سیاسی استناد می‌کند تا امکان فلسفه سیاسی ورزی را فراهم آورد.

این نظریه بر تحلیلی از فلسفه سیاسی اسلامی استوار است که با تحلیل نهایی اشتراوس در واسپاری سیاست به بیرون فلسفه سیاسی در تاریخ فلسفه سیاسی اسلامی متفاوت است. همچنین با تحلیل دکتر طباطبایی که معتقد است در فلسفه سیاسی اسلامی عقل جلوی پای شرع قربانی شده است تفاوت دارد؛ چنان که هر تحلیلی از فلسفه سیاسی اسلامی که گمان برد فلسفه سیاسی اسلامی بر پایه محتوا و مبانی و تحلیل به واسپاری سیاست به بیرون فلسفه سیاسی یا پذیرش انکار عقل در قبال شرع می‌انجامد تفاوت دارد.

پیامدهای نظریه پردازی درباره وحی در دو موضوع حکومت و قانون قابل مشاهده است. در نظریه ارائه شده، امتداد سیاسی نظریه در ارتباط با قانون و قانونگذاری قابل ملاحظه است. بدین ترتیب در این نظریه پس از هم افزایی دیدگاه‌های فیلسوفان سیاسی مسلمان نتایج و آثار منطقی تحلیل‌های آنان از وحی در دو موضوع حکومت و قانون پی گرفته شده است و نشان داده شده که چگونه تحلیل وحی در دو موضوع مهم حکومت و قانون تأثیرگذار است و چگونه به حکومت و قانونگذاری یاری می‌رساند و چگونه به نوبه خود به فلسفه حکومت و فلسفه قانونگذاری می‌انجامد.
حاصل این نظریه آن است که حقیقت جان آدمی که ناطقه اوست وحی را دریافت می‌کند. بنابراین وحی را ناطقه دریافت می‌کند. تفاوت تلقی وحی و تلقی علوم این است که در تلقی وحی روش معمول عقلی مانند قیاس و تجزیه و تحلیل و غیره وجود ندارد. از این رو عقلی که دریافت کننده وحی الهی است عقل قدسی نامیده می‌شود؛ یعنی اینکه از قیاس و مانند آن و اشتباهاتی که از جهت ماده و صورت عارض می‌شود؛ پاک است. از نتایج نظریه؛ عقلانی بودن دین و امکان عقل ورزی در دین بلکه اظهار این مطلب است که دین خود، عقل را احیا کرده، ما را به عقل و عقل ورزی راهنمایی کرده، با طرح موضوعات عقلی و دعوت به عقل ورزی، علوم عقلی را پایه گذارده است.

تأثیر نظریه در طرح و نتیجه موضوعاتی مانند مناسبات دین و فلسفه سیاسی، دین و سیاست، تحلیل و بررسی دین و شریعت، فلسفه تشریع و قانونگذاری، ویژگی‌ها و وظایف حاکم و حکومت، مقاصد نهایی قانون و چگونگی تفسیر متن وحیانی؛ خود را نشان می‌دهد. براساس این نظریه، امکان تفسیر جدیدی از متون وحیانی به وجود می‌آید. پیامبران الهی، وحی الهی را خطاب به مردم اظهار کرده و حقایق هستی و انسان و آینده انسان و وضعیت انسان در زندگی کنونی و چگونگی سامان دادن به زندگی فردی و روابط اجتماعی و غیره را برای اهل تأمل و خردمندان بیان کرده اند. از اینجا امکان تفسیر جدیدی ناظر به توانایی‌های عقلی انسان پدید می‌آید.

در این تفسیر جدید، فلسفه سیاسی نقش مهمی خواهد داشت. هم‌چنین ساماندهی سیاسی و قانونگذاری اجتماعی ناگزیر باید بر پایه دریافت مقاصد پیامبران الهی و حقایق وحی الهی باشد. در این نظریه، مستفاد از فارابی و ابن سینا، دین و فلسفه در یک راستا هستند. این تحلیل به پرسش‌هایی در ارتباط با کارکرد امروزین دین پاسخ می‌گوید. به علاوه پی آمد چنین تحلیلی از وحی در دو موضوع حکومت و قانون ظاهر می‌شود. بر پایه این تحلیل حکومت دینی، حکومتی عقلانی و در جهت اهداف عقلانی است و از روش‌های عقلانی هم بهره می‌برد و قوانین دینی و قانونگذاری دینی نیز عقلانی بوده و دارای اهداف عقلانی است و از روش‌های عقلانی استفاده می‌کند. چنانکه تجربه تاریخی بشری نشان داده است، حقایق متعالی الهی مستقیم در اختیار عقل بشری قرار نمی‌گیرد و عقل بشری نیازمند وحی الهی برای احیا و حیات و تقویت و راهنمایی است و پس از تأیید وحیانی در مقام فهم حقایق الهی قرار می‌گیرد.

اول؛ موضوع وحی موضوع مهمی است که از گذشته در آثار و منابع فلسفه سیاسی اسلامی مورد توجه بوده است. این نظریه یک نظریه تبیینی درباره وحی در چارچوب فلسفه سیاسی اسلامی است.
دوم؛ با توجه به ارتباط موضوع وحی با دو موضوع حکومت و قانونگذاری، که دو موضوع اصلی فلسفه سیاسی هستند، پیامدهای این نظریه در دو موضوع یاد شده قابل پی گیری است. در اینجا برای رعایت تمرکز بیشتر به پیامدهای نظریه در حوزه قانونگذاری می‌پردازیم.

سوم؛ این نظریه تبیینی از موضوع وحی در چارچوب فلسفه سیاسی اسلامی ارائه می‌کند و بدین ترتیب می‌تواند پاسخگوی پرسشها و نیازهای روز در این باره باشد.

چهارم؛ موضوع وحی با مجموعه‌ای از پرسشها درباره نسبت عقل و وحی، عقل و دین مرتبط است. این نظریه می‌تواند پاسخگوی برخی از این پرسش‌ها بوده و یا در پاسخ آنها به کار آید.

پنجم؛ از آنجایی که این نظریه با ارجاع به نظریه‌های فارابی و ابن سینا به دست آمده و از دیدگاه‌های آنها استفاده می‌کند، می‌تواند در جمع نظریه‌های یاد شده استفاده شود.

ششم؛ این نظریه در یک عرصه انسانی مطرح شده است. در عین حال اثر مستقیم بر زندگی کنونی اجتماعی سیاسی دارد. این نظریه بر تبیین سنتی از وحی اصرار می ورزد و آنرا نزدیکتر به واقع می‌داند.

این نظریه؛ نظریات موجود در فلسفه سیاسی را به یک نظریه جامع برمی‌گرداند و بر پایه ادبیات موجود فلسفه سیاسی؛ نظریه جدیدی در تبیین وحی ارائه می‌کند؛

به طرز خاص خود میان عقل و وحی را از چند نظر جمع می‌کند؛

از جایگاه و موقعیت وحی در شرایط امروز پشتیبانی می‌کند؛

به پرسش‌های و دیدگاه‌های رقیب درباره وحی، مانند نظریه رویاها، پاسخ می‌گوید؛

به پرسش درباره کارآمدی احکام اسلام و جاودانگی آن پاسخ می‌گوید؛

از دیدگاه عدلیه – به روایت شهید مطهری – و قرار داشتن عدل در سلسله علل احکام پشتیبانی می‌کند؛

از نظریه امام راحل (ره) درباره کارکرد ولایت فقیه و مقتضیات زمان و مکان پشتیبانی می‌کند؛

از آرمانهای انقلاب اسلامی پشتیبانی و نسبت میان قرآن و نهج البلاغه و عروة الوثقی را توضیح می‌دهد و تصحیح می‌کند؛

این نظریه برای پاسخ به پرسشهای مربوط به تعارض و نسبیت قوانین و استنباط قوانین به کار می‌آید؛

راهی برای عقل‌ورزی در جهت حل معضلات نظام جمهوری اسلامی می‌گشاید و از این طریق کارآمدی نظام را افزایش می‌دهد؛

نسبت میان فلسفه و فلسفه سیاسی و نیازهای سیاسی اجتماعی را پی می‌گیرد و امتداد سیاسی اجتماعی فلسفه اسلامی را نشان می‌دهد؛

سرشت و سرنوشت متفاوت فلسفه سیاسی اسلامی و فلسفه سیاسی غرب (لیبرال دمکراسی) را نشان می‌دهد؛

اصالت و استقلال فلسفه سیاسی اسلامی را نشان می‌دهد؛

بر عقل‌ورزی در فلسفه سیاسی اسلامی تأکید می‌کند.

کد خبر 4561520

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha