به گزارش خبرگزاری مهر، نود و دومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «نقد و نظر» ویژه زمستان ۹۷ به صاحبامتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدیرمسئولی حجت الاسلام محمدتقی سبحانینیا منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره عبارت است از: «نقش فضیلت عقلانی تواضع فکری در فرایند استنباط حکم شرعی»، «بررسی انتقادی دیدگاه فنایی درباره حجیت ظنون عقلی»، «نقادی اخلاق باور کلیفورد بر محور اصل عدالت اخلاقی»، «پیشداشت کمالیافتگی؛ شرط ضروری فهم و کژفهمی نزد گادامر»، «پاسخ به مسئله گرتلر درباره معیار درونگرایی برونگرایی در فلسفه ذهن»، «معرفت و علایق انسانی؛ جستاری درباره نسبت دو مقوله»، «کاوشی در ابعاد کلامی نظریه «حق الطاعه».
نقش فضیلت عقلانی تواضع فکری در فرایند استنباط حکم شرعی
در چکیده مقاله «نقش فضیلت عقلانی تواضع فکری در فرایند استنباط حکم شرعی» میخوانیم: «فضایل عقلانی در فرایند استنباط حکم و در مقام باورمندی و افتاء از مسائل مهمی هستند که فقیهان و مجتهدان میبایست به تحصیل آنها بپردازند. بدون تردید فقدان این فضیلتها، موجب نقصان وجاهت و اعتبار ثمره عملیات فقاهت است. پیشفرض ما این است که عالمان دین همچون دیگر اندیشهورزان به صورت آشکار و پنهان دستخوش آفتها و آسیبهای اخلاقی هستند. فضائل متعددی از جمله گشودگی ذهنی، پشتکار فکری، دقت و تمرکز، تواضع فکری، شجاعت فکری، احتیاط فکری، گشودگی فکری، انصاف فکری و استقلال فکری مجموعه فضایلی هستند که در اعتبار معرفت موثرند. از آنجا که در اجتهاد و استنباط احکام شرعی، باورهای مجتهد نقش اساسی ایفا میکند، در این مقاله نقش فضیلت عقلانی «تواضع فکری» در فرایند استنباط حکم شرعی بررسی شده است. نتیجه اینکه آراستگی به فضیلت «تواضع»، حجاب نفسانیت و منیت را از پیش روی مجتهد و ادله احکام برداشته و طریق وصول به حکمی اخلاقیتر را هموار میسازد.»
بررسی انتقادی دیدگاه فنایی درباره حجیت ظنون عقلی
در آغاز مقاله «بررسی انتقادی دیدگاه فنایی درباره حجیت ظنون عقلی» آمده است: «ابوالقاسم فنایی در طرح اصلاحگرایانه خود، ظنون عقلی را حجت میداند و مبتنی بر این نکته، به نقد اجتهاد متداول در حوزههای علمیه میپردازد. هدف مقاله حاضر، نقد دیدگاه او به روش تحلیلی است. ادعای ما این است که مقام معرفت متفاوت از مقام داوری است؛ مقام معرفت، بیشمار ارزشی، بیآستانه و قانونناپذیر است؛ حال آنکه مقام داوری دوارزشی، آستانهمند و قانونپذیر است. در مقام داوری چه بسا جنبههای غیر معرفتی نیز ترجیح یابند. حجتهای اصولی، حجتهای مقام داوری فقهی هستند و قانونپذیری آنها، ما را به مراجعه به نقل و فحص از دخالت زائد قانون گذار ملزم مینماید. پس از این بررسی، درمییابیم که در نصوص فراوانی، قانونگذار از عمل به ظنون عقلی در مقام افتاء نهی کرده است. چشم پوشیدن از این نصوص بدون ارائه دلایل قویتر از آنها امکان پذیر نیست.»
نقادی اخلاق باور کلیفورد بر محور اصل عدالت اخلاقی
در طلیعه مقاله «نقادی اخلاق باور کلیفورد بر محور اصل عدالت اخلاقی» میخوانیم: «در این نوشتار کاربرد دستهای از مفاهیم در اخلاق باور کلیفورد را با کاربرد آنها در اخلاق باور رقیب فکری او، یعنی جیمز مقایسه کردهایم. این مفاهیم شامل توجیه اخلاقی هنجار دلیل، توجیه معرفتی هنجار دلیل، آسانباوری، ایده عمل بر اساس احتمالات و پذیرش باورهای بیدلیل میشود. ادعای ما این است که کلیفورد با وجود اینکه اصل دلیل حداکثری «باور به چیزی با دلایل ناکافی همیشه، همه جا و برای همه نادرست است» و معیار تحقیقپذیری را پیشنهاد میدهد، خود عامل به آنها نیست و استفادهای از مفاهیم میکند که او را به دیدگاه رقیب نزدیکتر میسازد؛ به گونهای که میشود گفت ما با دو کلیفورد افراطی و معتدل و دو نوع قرینهگرایی افراطی و معتدل روبه رو هستیم. با معرفی «اصل عدالت» به مثابه حس انصاف درونی انسانها که در قالب قاعده زرین اخلاقی «آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند» صورتبندی شده است، پیشنهاد میکنیم که نظام اخلاق باوری که کلیفورد معتدل ارائه میدهد، اخلاق باور عادلانهتری است.»
شرط ضروری فهم و کژفهمی نزد گادامر
در چکیده مقاله «پیشداشت کمالیافتگی؛ شرط ضروری فهم و کژفهمی نزد گادامر» میخوانیم: «هدف اصلی نوشتار حاضر، واکاوی استلزام پیشداشت کمالیافتگی به عنوان شرط ضروری فهم و کژفهمی در گادامر است. جهت دستیابی به این هدف از روش تحلیلی بهره گرفته شده است. گادامر، فرض موقتی مفسر در خوانش هر متن، مشتمل بر دو عنصر صوری (وحدت و انسجام درونی) و محتوایی (حقیقت کامل بودن) را پیشداشت کمالیافتگی مینامد. او بر آن است که فهم یک متن با فرافکندن معنای اولیه مفسر آغاز میگردد، اما اگر دور هرمنوتیکی با پیش معنایی درست به جریان نیفتد، عمل فهم شکست خواهد خورد؛ زیرا تناسب میان پیشمعنای مفسر و خود متن، محل تردید است؛ از این رو هنگامی که متنی خوانده میشود، فرض وحدت و انسجام درونی آن، نخستین فرض ضروری، جهت اصلاح، رد یا تأیید پیشمعنای اولیه مفسر است؛ ولی این فرض، ناکافی است و لازم است مفسر، حقیقت کامل متن را نیز به طور موقت، جهت آزمودن پیش معنا و پیشداوریهای خود مفروض گیرد؛ زیرا اگر مفسر، صرفاً با پیش فرض انسجام متن، به فهم جزئیات آن بپردازد، ممکن نیست که آن جزئیات بتوانند نادرستی معنای اولیه محدود و تحریف شده را نمایان سازند. پیشداشت کمالیافتگی، فرض قابل فسخ مرجعیت متن است که پیشداوریها و طرز فکرهای شخصی و دل بخواهانه مفسر را به چالش کشیده و مقدمهای جهت اصلاح یا تاییدشان میگردد. پیشداشت کمالیافتگی، بایسته فهم است و در خور واکاوی؛ زیرا هر مفسری در تلاش برای فهم، کمال یافتگی متن را پیشبینی میکند تا با کشمکش میان معنای پیشبینیشده و مقاومت متن از تفسیر نامناسب، دلبخواهانه و ذهنیتگرایانه بپرهیزد.»
نظر شما