خبرگزاری مهر - گروه هنر- سید سعید هاشمزاده: اسکار انیمیشن همیشه کنجکاوی برانگیز است اما در این چند سال اخیر یک روند تکراری را داشته است، روندی که همیشه پیکسار و دیزنی را از دیگر کمپانیها جلو انداخته بود. اما این بار کمپانی مارول و سونی با همکاری جذاب و با فرمی جدید از شگفتانگیزان پیشی گرفت و جایزه را به خود اختصاص داد.
اما گویی جدا از مسائل تکنیکی و فرمی، روایی و ایدههای تصویری و داستانی، یک تأثیر فرامتنی در برنده شدن «مرد عنکبوتی» یا همان «اسپایدرمن» یز وجود دارد و آن مسئله تکراری سیاهان است.
اسپایدرمن و فیلمی دیگر راجع به سیاهان
شاید خستهکننده به نظر برسد و شاید از سویی ناامیدکننده، اما اسپایدرمن جدید نیز سویهای سیاسی و فرامتنی به خود میگیرد و بدین خاطر بیش از پیش موردتوجه است و در کنار دیگر فیلمهای امسال، اثری در ستایش سیاهان یا نژاد سیاه محسوب میشود.
این بار پارکری سیاه را کنار دیگر «پارکر» ها میبینیم که نوجوان ماجراجو و البته باهوشی است. با این حال فیلم، از منظر کیفیت روایی فراتر از موضوع فرامتنی خود حرکت میکند زیرا در گرافیک بسیار موفق عمل میکند.
چرا خوب؟ چرا بد؟
اگر قرار باشد تا دلیل متنی موفقیت اسپایدرمن را بررسی کنیم، از ایده داستانی تا گرافیک کارگردانی را میتوانیم واکاوی کنیم. ایده داستانی در واقع فراگیر کردن مرد عنکبوتی به عنکبوتیهای دیگر است، اینکه از دوره نوآر، جنگ جهانی دوم، تا شرق دور، مردها و زنهای عنکبوتی وجود داشتند ایده خلاقانهای است که در یک مسافرت زمانی تمام آنها با یکدیگر ملاقات میکنند و تلاقی که در یک تونل زمانی، که ایده تکراری در داستانهای ابرقهرمانی است، وجود دارد موجب میشود تا آنها با مایلز نوجوان و سیاه پوست برخورد کنند. جدا از این ایده داستانی، گرافیک مارولی و کمیک بوکی اثر بسیار کارآمد است.
گرافیک داستانگو و چند کادره کامیک بوکی که در هنر پاپ آمریکا نیز مورد استفاده قرار میگرفت تبدیل به گرافیک و تصاویر چند لتهای و دنبالهدار در فیلم شده است و تایپوگرافی و خطوط در این شیوه گرافیکی در جای جای فیلم استفاده شده است؛ در غیر از این موارد اسپایدرمن جدید هنوز هم دنباله رو یک فرمول هالیوودی است، فرمولی را ابرقهرمانان را به زانو در میآورد ولی او باز هم بلند میشود و به مبارزه ادامه میدهد.
به علاوه اینها فیلم به خود هالیوود و مناقشات کپی رایت در آن هم اشاره میکند، بخصوص با حضور پارکی پیگ، به عنوان شخصیت کارتونی برادران وارنر که وجود و پرداختش در یک کارتون مارولی به مضحکه گرفته میشود.
بهترین سکانس
مرد عنکبوتی شدن یک آئین خاص دارد، پرتاب کردن خود از یک برج و باور داشتن به عنکبوتی بودن؛ این روند سنتی درباره مایلز نوجوان نیز وجود دارد و این سکانس تأثیرگذارترین سکانس فیلم است. جایی که مایلز از پلههای طبقات پایین میرود تا بتواند از ارتفاع کمتری پرش کند، اما در آخر به بلندترین برج میرود و تصمیم خود را میگیرد، هیجان، تعلیق و موسیقی اعضای اصلی این سکانس هستند.
راجر مور از مووی نیشن معتقد است که فیلم آنقدر افتضاح است که نباید از درهای کمپانی مارول و سونی بیرون میرفته و منتقد سایت راجر ایبرت کریستی لمیر مینویسد فیلم یک روح تازه به آثار کمیک بوکی بخشیده است.
نظر شما