به گزارش خبرنگار مهر، در چارچوب تئوریهای سیاسی، هر حکومت بر دو اصل مقبولیت و مشروعیت استوار است. عدم وجود یکی از این دو اصل، اساس آن نظام سیاسی را دچار خدشه میکند. در تبیین این مطلب در خصوص نظام سیاسی ایران با محسن احمدی، دکترای تاریخ اسلام، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات انقلاب اسلامی گفتگو کردیم.
احمدی با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران تحولی بنیادین در دنیای دو قطبی پس از جنگ جهانی دوم بود، گفت: این تحول در برههای از زمان اتفاق افتاد که علاوه بر سرمایههای مادی، سرمایههای معنوی کشورهای جهان سوم نیز توسط نظام دوقطبی، در حال از بین رفتن بود.
این پژوهشگر افزود: استحاله فکری، فرهنگی، دینی، سیاسی و هویتی برنامه اصلی نظام استعماری غرب بود که به خوبی در حال انجام بود. نظامهای سیاسی دست نشانده و ترویج مصرف گرایی و همچنین توسعه وابسته برخی دیگر از کشورها نمایانگر اوج بحران در این کشورها بود. عدم نقش مؤثر مردم و قدرتهای اجتماعی در سازماندهی سیاسی و انتخاب دولتها از نمایههای استحاله سیاسی بود.اگرچه نظام سیاسی غرب پس از انقلاب کبیر فرانسه مفهوم دولت_ ملت را در ادبیات سیاسی جهان وارد کرد، اما این مفهوم در قرون نوزده و بیست کاملاً به ورطه فراموشی سپرده شد.
احمدی با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم ساختار نظام دو قطبی جهان برهم زد، گفت: آنچه که این انقلاب را از انقلابهای پیش از آن متمایز میسازد، فلسفه فکر و بنیادین این انقلاب است.
این مدرس دانشگاه همچنین اظهار داشت: حضرت امام خمینی (ره) با نگاه فقهی، فلسفی و عرفانی خود، و با تکیه بر کرامت انسان در مبانی دین مبین اسلام، جامعه ایران را که میرفت در زیر چرخهای تفکر مارکسیسم_ کاپیتالیسم شرق و غرب خُرد شود، احیا کرد. ایشان با احیای هویت فردی، اجتماعی و ملی و همچنین هویت دینی، یک انقلاب فکری را در جامعه به راه انداختند.
احمدی خاطرنشان کرد: در حقیقت میتوان گفت انقلاب اسلامی حاصل یک بیداری فکری جامع در کشور بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج نظام سیاسی دست نشانده غرب، نظام سیاسی جدیدی مبتنی بر آرا مردم، با ماهیت اسلامی در چارچوب کشور ایران پایه گذاری شد به نام نظام جمهوری اسلامی ایران.
وی در تبیین مطلب افزود: در چارچوب تئوریهای سیاسی، هر حکومت بر دو اصل مقبولیت و مشروعیت استوار است. عدم وجود یکی از این دو اصل، اساس آن نظام سیاسی را دچار خدشه میکند. مقبولیت نظام سیاسی مبتنی بر آزاء افراد جامعه، یعنی همان قدرت اجتماعی است. نظامهای سیاسی برخاسته از قدرتهای اجتماعی، در برابر جریانهای برانداز و معارض فرهنگ سیاسی مقاومت را در ذات خود دارند. به همین دلیل است که اینگونه نظامها قابل فروپاشی نیستند. البته لازم به ذکر است که این عدم فروپاشی مبتنی بر داشتن یک فلسفه عمیق فکری و نظام مند دینی است. دومین اصل برای بقای نظام سیاسی، مشروعیت است. مشروعیت یک نظام سیاسی به معنای حقانیت آن است. ملاک مشروعیت در نظام جمهوری اسلامی ایران بر دو پایه ارزشهای اخلاقی و مشروعیت الهی استوار است.
این پژوهشگر در پایان اظهار داشت: بدین ترتیب با پیروزی انقلاب اسلامی در یک همه پرسی عظیم در روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸، بیش از ۹۸ درصد از مردم به نظام جمهوری اسلامی رأی دادند که این خود نشانگر مقبولیت و مشروعیت این نظام سیاسی است که برپایه مردم سالاری دینی بنیان نهاده شده است.
نظر شما