به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر» وي گفت : براي بنده بسيار موجب افتخار است كه به مناسبت بزرگداشت فيلسوف، ايرانشناس، اسلام شناس، و شيعه شناس بزرگ فرانسوي چند كلمه اي را به عرض ميهمانان گرامي برسانم . ما در اين كنفرانس كوتاه مدت نمي توانيم به همه جوانب آثار كربن بپردازيم . براي پرداختن به وجوه مختلف آثار وي نياز به كنفرانس ، همايش، و كنگره هايي فراواني است تا بتوان درباره اين حكيم بزرگ سخن گفت .
دكتر اعواني افزود : ايرانيها معمولا براي افراد بزرگ واژه هايي همچون علامه دهر ، نابغه دوران ، و اعجوبه زمان به كار مي برند . اگر اين واژگان براي برخي اغراق و مبالغه باشد در مورد كربن چنين نيست . كربن با مستشرقان ديگر تفاوتهاي اساسي داشت . وي فقط يك شرقشناس نبود ، بلكه در مرتبه اول يك حكيم و فيلسوف والامقام بود . وي يك حكيم معنوي بود ، زيرا براي مطالعه شرق، اسلام ، و ايران آگاهي از حكمت معنوي يك ضرورت به شمار مي رود . كربن پيش از اين كه به ايران بيايد با فلسفه غرب انس و الفتي عميق داشت . وي اولين مترجم آثار هيدگر در زبان فرانسه بود كه كتاب « مابعدالطبيعه چيست » او را به زبان فرانسه ترجمه كرد و از اين طريق موجب آشنايي ژان پل سارتر به هيدگر شد . لويي ماسينيون، اتين ژيلسون، اميل بريه، ارنست كاسيرر، مارتين هيدگر و ... از جمله كساني بودند كه كربن را با وجوه مختلف فلسفه غرب آشنا كردند . لويي ماسينيون كربن را با فلسفه سهروردي آشنا كرد ، و اين آشنايي مسير پژوهشهاي وي را در آينده مشخص كرد . ماسينيون نسخه اي از « حكمت الاشراق سهروردي » را به كربن داده و از وي خواست كه آن را مطالعه كند . در اثر مطالعه اين اثر كربن باقي عمر خود را مصروف فهم آثار سهرودي و حكمت ايراني كرد .
وي ادامه داد : كربن در سال 1939 اولين تاليف خود درباره حكمت ايراني را به نام « سهروردي موسس حكمت اشراق» منتشر كرد . وي از سال 1939 تا 1945 كه جنگ جهاني دوم در اروپا در جريان بود در استانبول به تصحيح و استنساخ آثار سهروردي پرداخته وبه كمك هلموت ريتر و دكتر نصر آنها را در سه جلد منتشر كرد . وي سپس به ايران آمده و در پنج سال آخر عمرش در همين موسسه ( حكمت و فلسفه ايران) به تدريس پرداخت . وي در اين موسسه داراي يك اتاق اختصاصي بود و كتابهاي زيادي را به اين موسسه اهدا كرده است كه هم اكنون از آنها در اين محل نگهداري مي شود . كربن با حكماي معنوي معاصر ايران از جمله استاد علامه محمد حسين طباطبايي ، استاد سيد جلال الدين ، و ... ارتباط خوبي داشت و از استاد آشتياني به عنوان ملاصدراي زمان ياد مي كرد .
دكتر اعواني در بخش ديگري از سخنان خود به برخي از ويژگي هاي فكري كربن پرداخته و گفت : هيچ شرقشناسي مانند كربن به اهميت ايران و تشيع در جهان اسلام نپرداخته است . خدمتي كه كربن به تشيع كرده است كمتر ازخدمت علامه طباطبايي نيست . وي توجه عميقي به حكمت ايراني ، به ويژه ايران پيش از اسلام و فلسفه پس از ابن رشد داشت و بدين وسيله غرب را با فيلسوفان و عرفاي گمنامي همچون : سيد حيدر آملي، عزيز الدين نسفي، شيخ علاء الدوله سمناني ، روزبهان خنجي، سعدالدين حموي، و ... آشنا كرده و اين تصور را كه فلسفه پس از ابن رشد در جهان اسلام متوقف شده است را تصحيح كرد ، كه در جاي خود خدمت بسيار بزرگي است . كربن علاوه بر تاليف كتاب به تربيت شاگردان بزرگي همت گماشت كه هم اكنون راه وي را دنبال مي كنند . كربن با برخي افراد كه فلسفه اسلامي را عربي مي دانستند به مخالفت و مقابله پرداخته و توجه آنان را به آثار حكماي بزرگي همچون ناصر خسرو قبادياني، بابا افضل كاشاني و آثار فارسي ابن سينا ، سهروردي ، ملاصدرا ، و... جلب كرد . همچنين مجموعهخ سخنراني هايي به نام « اورانوس» را تاسيس كرد كه در آن حكمت و فلسفه ايراني كانون مباحثات بود .
ويدر پايان سخنراني افتتاحيه همايش بزرگداشت يكصمين سالگرد تولد كربن متذكر شد : از آن جا كه كربن به ائمه اطهار ، به ويژه امام باقر (ع) و امام صادق(ع) تعلق خاطر زيادي داشت تلاش كرديم كه بزرگداشت وي همزمان با شهادت امام جعفر صادق (ع) كه كربن سخت شيفته وي بود برگزار شود .
نظر شما