خبرگزاری مهر - گروه استانها – مهناز بنی تمیم: شهرستان حمیدیه با دو بخش مرکزی و گمبوعه از شهرستانهایی جنوب غربی کشور به شمار میآید. این شهرستان با دارا بودن طبیعت بکر و رودخانه پر آب کرخه که از وسط این شهر میگذرد یکی از مناطق مناسب برای طبیعت گردی به شمار میآید.
پس از جاری شدن سیلاب در شهرها و روستاهای شمالی استان، آرام آرام با پرآب شدن رودخانه کرخه و سر ریز کردن کانالهای موجود در اطراف این شهرستان، کم کم زمزمه بحرانی بودن این شهرستان نیز به صدا در آمد.
در ابتدا روستاهای بخش مرکزی دچار بحران شدند و حکم تخلیه انها صادر شد.
ضجه زنان کشاورز
حمیدیه، شهرستان سبزی و صیفی استان و کشور است و بسیاری از سبزیجات به نام شهرستان حمیدیه و گمبوعه در بازار مصرف عرضه میشود. سبزیجاتی مثل کاهو، گوجه، بامیه، باقلا، فلفل، سبزی خورشی، انواع سبزی و....
«ام عادل» سالهاست که کشاورزی میکند. او که کشاورزی را از پدر و مادرش اموخته است میگوید: امسال چهار هکتار زمینم را بامیه و گوجه کاشتهام. دار و ندارم را هم دادم و یک گاو خریدم تا از فروش شیر و ماستش زندگی خانواده پنج نفری مان را بگذرانم.
«ام عادل» به بیماری شوهرش اشاره میکند که به «آسم» مبتلا شده است و حالا خانه نشین شده است. شوهر «ام عادل» با پیکان کهنهاش هر روز برای گاو و گوساله علف میچیند و به خانه میآورد. این کار هر روز اوست.
اما حالا که آب رودخانه بالا آمده است دیگر دل و دماغی برایش باقی نمانده و کز کرده است گوشه اتاق.
صدای گریه زنی از دور میآید. مریم دختر کوچک «ام عادل» فریاد میزند: این صدای مادرم است، نکند مزرعه ما به زیر آب رفته؟
مریم درست حدس زده بود. آب رودخانه کرخه بالا آمده بود و مزرعههای حاشیه رودخانه را در خود فرو برده است. آب که بالا میآید جوانان دست به کار میشوند و شروع میکنند به ساختن سیل بند برای جلوگیری از پیشرفت آب به سمت شهر و خانههای حاشیه رودخانه.
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. بعد از اعلام شرایطی بحرانی برای ۱۱ روستای بخش مرکزی شهرستان، کم کم روستاها تخلیه میشوند و روستاییان به جنگل پناه میبرند.
اما در شهر وضع جور دیگری رقم میخورد. مردم با وجود بالا رفتن سطح آب به استحکام بخشی سیل بندها مشغول میشوند تا اینکه اخطاریه تخلیه شهر حمیدیه نیز صادرمی شود اما این دفعه اهالی باقی میمانند و شبانه روز تلاش میکنند تا آب نتواند به داخل شهر نفوذ کند.
«طارق» جوانی از اهالی شهر حمیدیه است. او حالا هر روز به مناطق بحرانی میآید و در کنار سایر جوانان به مقاوم سازی سیل بند مشغول میشود. سیل بندی که در چند نقطه از شهر کشیده شده است.
«رحیم» مردی ۴۵ ساله است. او میگوید: «از ما خواسته شد تا خانههای خود را ترک کنیم اما ما نمیتوانیم اینجا را ترک کنیم». او به پسر ۱۰ سالهاش اشاره میکند و ادامه میدهد: «وقتی دستور تخلیه شهر را دادند پسرم بیلی برداشت به کمک مردم آمد. وقتی دیدم ارتفاع بیل از قد پسرم بلندتر است و پسرم به سختی آن را دنبال خود میکشد، عرق سردی روی پیشانیام نشست. بیل را برداشتم و الان سه روز است که روی سیل بند کار میکنم در کنار سایر مردم شهرم».
وی ادامه میدهد: هر چند وقتی خبر تعطیلی ادارات شهرستان پخش شد، خیلیها فکر کردند که دیگر امیدی نیست اما ماندیم و مقاومت کردیم.
باران رحمت است
صبح روز بهاری در حالی که جوانان زیادی روی سیل بندها مشغول به کار بودند باران باریدن گرفت و قلب بسیاری لرزید.
باران میبارد. حالا مردمی که خودشان سد سیل شدهاند به کار مشغول هستند. هرچند قلبشان لبریز از غصه است، خواسته آنها زیاد نیست، ماشین آلات، خاک و گونی. این همه خواسته مردمانی است که از کوچک و بزرگ، زن و مرد ایستادهاند و مشغول حفاظت از شهر خود هستند. شهری که ریشه در آن دارند.
نظر شما