به گزارش خبرگزاری مهر، شماره ۲۳ فصلنامه علمی پژوهشی «سیاست متعالیه» به صاحب امتیازی انجمن مطالعات سیاسی حوزه و مدیر مسئولی منصور میراحمدی و سردبیری نجف لکزایی منتشر شد.
در ادامه مروری خواهیم داشت بر خلاصه مقالات این شماره:
جایگاه قرآن در روششناسی تولید علوم انسانی متعالی با تأکید بر اندیشهی امام خمینی (ره) نوشته رضا لکزایی [۱]
تبیین روش استفاده از قرآن کریم در تولید علوم انسانی متعالی از منظر امام خمینی، مسأله مقاله حاضر است. براساس دیدگاه امام خمینی، حداقل سه روش در تعامل علوم انسانی با قرآن کریم قابل استنباط است که میتوان آنها را: مبنای متدانی، مبنای متعارف و مبنای متعالی نامید. ازآنجاکه مواجههی امام خمینی با قرآن یک مواجههی متعالی بوده، لذا مبانی مواجهه متعالی با قرآن در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است. روشن است که این سه مبنا باعث تولید سه مدل علوم انسانی میشوند که میتوان آنها را علوم انسانی متدانی، علوم انسانی متعارف و علوم انسانی متعالی نامید. تبیین رابطه انواع مواجهه با قرآن کریم با تولید انواع علوم انسانی از نوآوریهای مقاله حاضر میباشد که با روشی استنباطی-تحلیلی ارائه شده است.
تفسیر سیاسی از آیهی نفی سبیل برداشتی تفسیری - از پایگاه فقه سیاسی - از آیهی ۱۴۱ سورهی مبارکهی نساء نوشته علی شیرخانی [۲]
قاعده نفی سبیل از جمله قواعد فقهیای است که در روابط حقوقی مسلمانان با غیرمسلمانان نقش تعیینکنندهای داشته و بهعنوان شاخصی برای تعدیل و تنظیم روابط مسلم و غیرمسلم بهکار رفته است. این قاعده که در ابواب مختلف - اعم از عبادات و معاملات - مستند حکم قرار گرفته است، احکامی را بهدست میدهد که در رابطه میان مسلمانان در جامعهی اسلامی از یک سو، و اقلیتهای دینی از سوی دیگر؛ و نیز در ارتباط جوامع اسلامی با ملتهای دیگر - که بیرون از سیطره دولت اسلامی بهسر میبرند - تأثیرگذار بوده است. بهواسطه این قاعده، در ارتباط میان امت اسلامی و ملل غیرمسلمان، چنین ایجاب میشود که همواره مسلمانان باید برتری داشته باشند و بههیچوجه تعهد و - بهطور کلی - روابطی را نپذیرند که موجب تسلط غیرمسلمانان بر ایشان شده، یا منجرّ به تساوی آنان با مسلمین گردد. آنچه در این مقاله بدان پرداخته میشود، جواب به این پرسش بنیادی است که آیا مضمون آیهی شریفهی ۱۴۱ از سورهی مبارکهی نساء چنین افادهای را مینماید یا نه؟! در پاسخ باید اذعان کرد که با توجه به مفاهیم بهکار برده شده در آیه فوق، و تفسیرهایی که مفسران و فقها از واژگان این آیه دارند، ضریب قاعدهبودن را کاهش داده؛ بهنحوی که بهسختی میتوان با این آیه، قاعده علمی و فقهی درست کرد!
رابطهی حق آزادی با جهاد ابتدایی تألیف علی نصیری [۳]
از جمله حقوق انسان که در عموم مکاتب اخلاقی و حقوقی مورد توجه قرار گرفته، حق آزادی است که بر اساس آن، نمیتوان عقیدهای را بر کسی تحمیل کرد. این حق در شماری از آیات قرآن نظیر آیهی «لا اکراه فی الدین» نیز مورد تأکید قرار گرفته است. با اینحال برخی مدعیاند که آزادی عقیده با حکم جهاد ابتدایی منافات دارد. نگارنده در این مقاله با تکیه بر سه نکته، تنافی آزادی عقیده با جهاد ابتدایی را مورد نقد قرار داده است که عبارتند از: ۱. نادرستی معیار قراردادن فتوحات اسلامی در تحلیل جهاد ابتدایی؛ ۲. توجه به برداشتن موانع دینباوری بهعنوان هدف اساسی جهاد ابتدایی؛ ۳. عدم تلازم جهاد ابتدایی با اجبار در دینداری. بر این اساس، از آنجا که هدف اسلام از تشریع جهاد ابتدایی، کنارزدن سیطرهی حاکمان بر مردم برای پذیرش آزادانهی دین است، و از سویی دیگر، مخاطبان را در ماندگاری بر دین خود آزاد میگذارد، جایی برای شبههی تنافی باقی نمیماند.
سبکشناسی بحث و گفتوگو در سیرهی اجتماعی امام صادق علیهالسلام نوشته محدثه قادری [۴] و حسین خاکپور [۵]
امام صادق علیهالسلام در شرایطی رهبری و هدایت جامعهی اسلامی را بهعهده گرفت که مذاهب و مکاتب مختلف، فعالیتهای خود را گسترش داده؛ و با تبلیغات سو، اصل دین و امامت و ولایت را با خطر جدی مواجه ساخته بودند. هدف نوشته حاضر، بررسی و تحلیل سبک بحث و گفتوگوی امام صادق علیهالسلام با مراجعین به ایشان است. این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد روایی و مطالعه تاریخی، ضمن سبکشناسی گفتوگوی آن حضرت، نتیجه میگیرد که سبک گفتوگوی امام صادق علیهالسلام جامع بوده است؛ از اینرو گاهی یک گفتوگو، هم استدلالی، هم عقلی و هم تمثیلی است و در عین پایبندی به اصول و ارزشهای اخلاقی، توکل به خدا و برهانگرایی، سبکهای متفاوتی را نیز در مکالماتشان بهکار گرفتهاند؛ گفتوگوی قرآنمحور و گفتوگوی تعلیمی از جملهی این سبکهاست. کاربردینمودن و الگوبرداری از آنها میتواند نقش بهسزایی در اقناع مخاطبان عصر حاضر داشته باشد.
صورتبندی اندیشهی سیاسی ابوعلی طبرسی با رویکرد ائتلافی نوشته رضا واعظی [۶]
امین الاسلام ابوعلی طبرسی، از جمله شخصیتهای قرون ۵ و ۶ هجری است که در حفظ و پویایی اسلام و مکتب شیعی و رفع تنشها و مناقشات مذهبی تأثیرگذار بوده است. مطالعه زندگی و شخصیت و اندیشه و همچنین نحوهی مواجههی با ناملایمات و حاکمین زمانه، و نظرات ایشان در زمینهی حکومت، حاکم و رفتار حاکمان با مردم مورد توجه است. مسألهی اصلی تحقیق حاضر، کشف اندیشه و رفتار او از میان مبانی اندیشهای او در زمینههای: عقلی، اخلاقی، فقهی و کلامی است که براساس نظریهی بحران صورت گرفته است. نگارنده بر این اعتقاد است که اندیشه ابوعلی طبرسی در زمان تقیه و در کوران حوادث و منازعات مذهبی بین اهلسنت و شیعه شکل گرفته و بهدنبال ارائه راهحلی منطقی برای کاهش تنشها و منازعات بوده است. در واقع، اندیشهی ابوعلی طبرسی، رویکردی ائتلافی بر محور قرآن کریم است.
حدود اختیارات حکومتی فقیه در نگاه تطبیقی به آرای سیاسی شیخ انصاری و شهید مطهری تألیف فرزاد حسنی [۷] و منصور میراحمدی [۸]
پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، مسألهی پذیرش ولایت عامّهی فقیه در برابر عدم ولایت یا ولایت محدود فقیه از سوی فقها و اندیشمندان، همواره بهعنوان محل بحث و مشاجره در محافل علمی و سیاسی مطرح بوده است. این مشاجرات پیرامون برخی اندیشمندان و صاحبنظران شدت بیشتری داشته است؛ از جمله مهمترین آنها مرحوم شیخ مرتضی انصاری و استاد شهید مرتضی مطهری است که در پذیرش ولایت عامّه برای فقیه از سوی آنها تردید وجود دارد. این نوشتار با نگاهی تطبیقی و رجوع به آرای این دو، با بهکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی، به اثبات پذیرش اختیارات حکومتی برای فقیه از سوی هر دو بزرگوار رأی داده و نگاه ویژهتر شهید مطهری در تعیین اختیارات فقیه حاکم نسبت به شیخ انصاری را اثبات خواهیم کرد.
مبانی اطاعت از حاکم دینی در اندیشهی سیاسی دیوبندیان تألیف عبدالواحد بامری [۹]
نظریه اطاعت از حاکم اسلامی، یکی از دیدگاههای برجسته در اندیشهی سیاسی دیوبندیان حنفی مذهب است. از جمله ویژگیهای گستره فرمانبرداری از حاکم در نگاه دیوبندیان میتوان به مشروطبودن این فرمانبری در مواردی چون: متابعت از حاکم در نیکیها، عدم اطاعت از حاکم در معاصی و گناهان و خروج و قیام علیه حاکمیت در صورتی که از او عصیان و نافرمانی صادر شود اشاره کرد. پژوهش حاضر به تحلیل دلایل نظریهی مذکور اشاره دارد. پرسش اصلی جستار حاضر این است که اطاعت از حاکم در نگاه دیوبندیان بر کدام اصول و مبانی استوار است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که اطاعت از حاکم دینی واجد شرایط از مباحث مورد اجماع عالمان این فرقه است و آنان در این ساحت به ادلهی نقلی و عقلی تمسک جستهاند. عنوان مذهب در اطاعت از حاکم بهعنوان شرط پیروی و متابعت از ولیامر مسلمین در جامعه نیست. آنچه مقولهی فرمانروایی را ضروری میکند، التزام حاکم اسلامی به اصول و مبانی شرعی و آموزههای دین حیاتبخش اسلام است. در همینراستا مردم میتوانند از حاکم دینی بهعنوان زمامدار در حوزهی حکومتی و عرصههای حیات خویش اطاعت نمایند.
تحلیل سیاسی اسفار اربعهی عرفانی با تاکید بر اندیشهی سیاسی صدرالمتالهین نوشته ابوالفضل هاشمی سجزهئی [۱۰] و احمدحسن شریفی [۱۱]
مسأله پژوهش، چگونگی تأثیرگذاری سفرهای چهارگانهی عرفانی در تحلیل و تبیین اندیشهی سیاسی اسلام است و اندیشه سیاسی را از نظر ملاصدرا با رویکرد عرفانی و با نگاه به اسفار اربعه بررسی میکند. هدف از این تحقیق نشاندادن چهرهای از سیاست اسلامی است که عرفان در آن حضور دارد و بیان میکند که با تکیهبر آموزه اسفار اربعه میتوان به تبیین و تحلیل اندیشه سیاسی اسلام پرداخت. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، ضمن توصیف اسفار اربعه بهتحلیل دستآوردهای عقلی-شهودی هر یک از سفرها در اندیشهی سیاسی اسلام میپردازد. ازجمله یافتههای پژوهش این است که اسفار اربعه عرفانی میتواند اولاً، مبنایی برای تعیین هدف سیاست، ویژگیهای حاکمان و نحوه مدیریت سیاسی از نظر اسلام قرار گیرد؛ ثانیاً، چیستی قانون حاکم در جامعهی اسلامی و کیستی رئیس جامعه را تبیین و توصیف کند و ثالثاً، وظایف حاکمان و مردم بهعنوان دو رکن اساسی سیاست در نظام سیاسی اسلام را تبیین نماید.
رابطهی دین و سیاست در نگاه تطبیقی به آرای ملاصدرا و هگل از محسن جبارنژاد [۱۲] و شریف لکزایی [۱۳]
بررسی نسبت دین و سیاست، همواره یکی از چالشبرانگیزترین و مهمترین مباحثی است که فیلسوفان بدان پرداختهاند. مقاله حاضر با فرض اهمیت این موضوع، بر آن است که در پرسش از چنان نسبتی، به بررسی آرای دو تن از متفکران برجسته با دو سویه فکری متفاوت بپردازد. در این بررسی مشخص خواهد شد ملاصدرا و هگل در بحث مناسبات دین و سیاست نتایج کاملاً متفاوتی دارند؛ تمایز بارز این دو متفکر در ابزاریدیدن سیاست از سویِ یک اندیشه، و ابزاریدیدن دین از سوی اندیشهی دیگر است. این مقایسه برای نخستینبار صورت میگیرد و با بهرهگیری از روش مقایسه و تحلیل، در پی پاسخ به پرسش از وجوه تمایز این دو متفکر برمیآید.
بررسی انطباقپذیری سیاستهای کلان اقتصاد مقاومتی در دستگاه معرفتی حکمت سیاسی متعالیه به قلم علی طوسی [۱۴] و محمدحسین طاهری [۱۵]
نظریههای دولت براساس دستگاه فلسفه پشتیبانشان تدوین میشوند و در تمامی حوزهها - ازجمله اقتصاد سیاسی - نمود پیدا میکنند. با این پیشفرض که حکمت متعالیه دستگاه فلسفی پشتیبان جمهوری اسلامی است، طبیعتاً اقتصاد سیاسی دولت اسلامی نیز باید درچارچوب حکمت متعالیه بگنجد. این مقاله، ابتدا اصول اقتصاد سیاسی متعالیه را از پایههای فلسفهی سیاسی متعالیه استنباط و صورتبندی کرده و سپس رویکردهای هفتگانهی اقتصاد مقاومتی را بر اساس اصول یادشده به آزمون گذاشته است. در اینراستا، روششناسی متنکاوی مؤلفمحور بهکارگرفته شده و مستندات بهشکل کتابخانهای گردآورده شدهاند. نتایج نشان میدهد علاوهبر انطباقپذیری رویکردهای هفتگانه با احکام مستنبط از حکمت صدرایی، میتوان سه رویکرد آگاهیبنیان، مردمپایه و فسادستیزی را نیز به این سند افزود. این نتایج را میتوان در تدوین نظریهی جامع اقتصاد سیاسی دولتِ اسلامیِ مردمسالار و بهروزرسانی سند اقتصاد مقاومتی بهکار گرفت.
صورتبندی تهدیدات سیاسی تمدن اسلامی مورد مطالعاتی: شهید سید محمدباقر صدر نوشته محمد جواد هراتی [۱۶] و سید محمد جواد قربی [۱۷]
شناخت تهدیدات پیش روی تمدن اسلامی، برای پاسداشت و حفظ دستاوردهای این تمدن و تمهید عوامل بقای آن، امری ضروری است که متفکران مختلف نسبت به آن اهتمام ورزیدهاند. در اینراستا، تفکرات شهید سید محمدباقر صدر شایان توجه است که متأسفانه تاکنون از این زاویه مورد مداقه قرار نگرفته است. مقالهی حاضر با بهرهگیری از روش تحلیلی-توصیفی به این پرسش خواهد پرداخت که: تهدیدات سیاسی تمدن اسلامی از منظر شهید صدر شامل چه مواردی است؟ هدف از این پرسش، بررسی وجوه سیاسی تهدیداتی است که به تمدن مطلوب شهید صدر آسیب میزند. فرض بر این است که این دسته از تهدیدات در تقریرات ایشان قابل احصا هستند. این کنکاش نشان میدهد که ارتباط میان فرهنگ، دین و دانش بر پویایی تمدنی تأثیرگذار هستند؛ همچنین مواردی نظیر: آزادی بیقیدوبند، بیعدالتی، فروپاشی رابطهی امام و امت، تضعیف پیوندهای اجتماعی، انحراف از اصول اسلامی، تضعیف حکومت اسلامی و بیتوجهی به مصالح جمعی از تهدیدات تمدن اسلامی محسوب میشوند.
پی نوشتها:
[۱]. پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی المصطفی (ص)
[۲]. دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
[۳]. دانشیار دانشگاه علم و صنعت ایران
[۴]. کارشناسی ارشد دانشگاه سیستان و بلوچستان
[۵]. دانشیار دانشگاه سیستان و بلوچستان
[۶]. عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما
[۷]. دانشجوی دکتری دانشگاه شهید بهشتی
[۸]. استاد دانشگاه شهید بهشتی
[۹]. استادیار دانشگاه ولایت ایرانشهر
[۱۰]. دانشجوی دکتری مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
[۱۱]. دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
[۱۲]. دانشجوی دکتری دانشگاه یاسوج
[۱۳]. دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
[۱۴]. استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی؛ استاد مدعو اقتصاد اسلامی دانشگاه پاریس
[۱۵]. دانشآموختهی کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی اسلام
[۱۶]. دانشیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
[۱۷]. کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی اسلام پژوهشکده امام خمینی (ره)
نظر شما