خبرگزاری مهر، گروه استانها – بهنام عبداللهی: حالا محیط زیست فقط دغدغه قشر خاصی از جامعه مثل روشنفکران نیست.
در سالهای اخیر گسترش فضای مجازی و ظهور و بروز شبکههای اجتماعی باعث شده دغدغههای محیط زیستی در قالب تصاویر، متون و … بین اقشار مختلف جامعه دست به دست شود.
در چندماه گذشته موضوعات زیادی در حوزه محیط زیست آذربایجان شرقی توجه عموم مردم را به خود جلب کرده اما قطع درختان ارسباران و احیا دریاچه ارومیه را میتوان مهمترین این موضوعات دانست.
از نیمه دوم سال گذشته تقریباً روزانه چندین تصویر از تریلیهایی که از طرف منطقه کلیبر و ارسباران درختان را حمل میکنند منتشر میشود که همین موضوع اعتراضات و انتقادات زیادی در پی داشته است. مسئولان نهادهای اجرایی و نظارتی، بیشتر از آنکه توضیحاتی قانعکننده ارائه دهند، موضوع را انکار میکنند.
از طرفی دیگر بارشهایی که ابتدای سال جاری در استانهای مختلف سیل و خسارات فراوانی در پی داشت، در آذربایجان شرقی باعث شد دریاچه ارومیه جانی دوباره بگیرد و تصاویری از موجهای این دریاچه موجی از خوشحالی بین مردم راه انداخت.
حال موضوع این است که آیا جان گرفتن دریاچه ارومیه موقتی است؟ با فرا رسیدن تابستان و گرما چه میزان از آب دریاچه تبخیر میشود؟ یا قطع درختان ارسباران چه ابعاد و چه عواقبی دارد؟ آیا درختان قطعشده باغیاند یا جنگلی؟
جعفر آخوندی، کارشناس منابع طبیعی، احمد رحمانی مقدم، مدیرعامل خانه فعالیت محیط زیست آذربایجان شرقی و عضو شورای هماهنگی شبکه ملی محیط زیست، شکور اکبرنژاد، پزشک، فعال محیط زیستی و کارشناس سلامت، محمدحسین حسنزاده، کارشناس فضای سبز و فعال محیط زیستی و نادر گوهر مطهر، کارشناس طب سلامت در میزگرد مهر به این سوالات پاسخ دادند.
بخش اول گزارش این میزگرد را در ادامه میخوانید.
*اینکه مباحث محیط زیستی به دغدغههایی عمومی تبدیل شده و تمام اقشار جامعه در صحبتهای روزمره خود از مشکلات این حوزه سخن میگویند، از چه چیزی ناشی شده است؟ این حساسیتها چقدر میتواند در درازمدت تأثیراتی مثبت به همراه داشته باشد؟
شکور اکبرنژاد: محیط زیست یعنی همان طبیعتی که واکنشهای انسان در آن تأثیرگذار است. این تعریف وسعت مباحث محیط زیستی را به خوبی نشان میدهد.
من معتقدم که نباید محیط زیست را در چالشهای روز مثل قطع درختان و احیا دریاچه خلاصه کنیم. رفتارهای روزمره ما که به عادت تبدیل شدهاند، به خودی خود ضربههای محکمی به محیط زیست وارد میکنند. مثلاً برای اینکه یک کیلو گوشت سر سفره بیاید، در ایران ۲۵ هزار لیتر آب مصرف میکند. این یعنی موضوعاتی همچون تغذیه را هم باید جدی گرفت. فکر میکنم پیش از هرچیز باید در پی فرهنگسازی باشیم.
جعفر آخوندی: سوال خوبی است: ۱۵ سال قبل وقتی در جامعه از مشکلات محیط زیست میگفتیم، همه واکنش نشان میدادند که مگر مشکلاتمان تمام شده که نگران محیط زیست باشیم؟ اما حالا خوشبختانه آگاهیهای عمومی بالا رفته و از طرفی تأثیراتی که فاجعههایی مثل سیل، آلودگی هوا، خشکشدن دریاچهها بر زندگی مردم داشته، هم مردم و هم مسئولان را حساستر کرده است.
ما چندین سال بود که میگفتیم بهرهبرداریهای نادرست از درختان شمال کشور میتواند در آینده منجر به وقوع سیلابهایی مخرب شود اما هیچکس توجهی نمیکرد. متأسفانه یا خوشبختانه سیل اخیر نشان داد که هشدارهای کارشناسان توهم نیست.
*حالا مردم خوشحالاند که دریاچه ارومیه پس از سالها جانی دوباره گرفته است؛ اما تجربه نشان میدهد این خوشحالی زودگذر است چراکه با آمدن فصل گرما، تبخیر آب دریاچه هم شروع میشود. شما چطور فکر میکنید؟
اکبرنژاد: دریاچه ارومیه در واقع از جمله موضوعات محیط زیستی است که باید نسبت به آن بسیار حساس باشیم چراکه با زندگی میلیونها انسان رابطه مستقیم دارد.
دولت با عنایت به حساسیت مردم اقداماتی برای احیا دریاچه انجام میدهد اما ما در واقع باید شاکر خداوند باشیم که رحمتاش را شامل حال دریاچه کرد.
آخوندی: اولین موضوع مهم این است که بارشهای اخیر خط بطلانی بر نظریههایی کشید که میگفتند دریاچه ارومیه قابل احیا نیست و باید فاتحهاش را بخوانیم.
متأسفانه اخیراً نظریههایی را از بزرگان و متخصصان نقل میکنند که ما را از عقاید خودمان خلع سلاح کنند. مثلاً میگویند آقای دکتر کردوانی درباره دریاچه فلانچیز را گفته است.
از طرفی دیگر بارشهای اخیر نشان داد که دریاچه ما فقط تشنه است، همین. نباید برای احیا دریاچه دنبال سمینار و همایش و استفاده از تجارب خارجیهای باشیم. بیماری مریض ما مشخص است و حاشیهپردازی فقط حال او را وخیمتر میکند.
بارشهای اخیر در نقاط عمیق دریاچه ارومیه قطعاً تأثیرات بیشتری نسبت به نقاط کمعمق دارد چراکه با فرا رسیدن فصل گرما آب موجود در نقاط کمعمق تبخیر میشود. این درحالی است که متأسفانه وسعت مناطق کمعمق دریاچه در مقایسه با مناطق عمیق بیشتر است.
احمد رحمانی: دولت بعد از بارشها اعلام که ستاد احیا دریاچه در وضعیت فعلی آن نقش مؤثری داشته است که این موضوع با انتقادات و هجمههایی مواجه شد. واقعیت این است که ستاد احیا از ابتدای تاسیساش برنامههای کاملی برای احیا دریاچه ارومیه دارد اما مشکلات از اجرای نادرست و برخی اوقات کمکاری مدیران ناشی میشود.
از طرفی مشابه اوایل سال جاری، دوسال قبل نیز بارشهایی صورت گرفته بود اما وضعیت دریاچه اینقدر خوب نبود. این نشان میدهد که نباید برخی اقدامات ستاد احیا را نادیده گرفت. برای مثال بحث لایروبی و آزادسازی برخی سدها بسیار مؤثر هستند.
علت اینکه دریاچه چندسال پیش به وضعیتی بحرانی مبتلا شد، برخی سیاستها و استراتژیهای غلط دولت بود که به جای صنایع، کشاورزی را برای اشتغال گسترش داد. یا بهجای کشت محصولاتی که به آب کمتری نیاز داشتند، سراغ محصولاتی همچون سیب رفتیم که چندین برابر انگور آب نیاز دارد.
در هرحالت پیشبینی میکنم وضعیت دریاچه تا آخر تابستان خوب باشد و سپس احتمال افت تراز آب وجود دارد. قولی که دادهاند این است که تا اواخر سال ۹۸ یا تا سهماهه اول سال ۹۹، انتقال زاب اتفاق بیفتد که البته برای این انتقال نیز انتقاداتی وجود دارد.
*اما قطع درختان ارسباران. تحلیل شما از علتها و عواقب این موضوع چیست؟ اگر مطمئن شویم که صرفاً درختان باغی قطع میشوند؛ باز هم جای انتقاد میماند؟
آخوندی: قطع درختان فقط مربوط به آذربایجان شرقی و منطقه ارسباران نیست. بعد از اینکه برای جنگلهای شمال تنفس اعلام کردند، حتی شاهد این هستیم که سیستان و بلوچستان هم با قطع و حمل درختانش مواجه است.
البته این را هم نباید فراموش کرد که قطع درختان باغی و غیرباغی در استان ما مربوط به امروز و دیروز نیست. در سال ۷۲ که بنده مسئول مراتع طبیعی بودم، قطع درختان اتفاق میافتاد و حالا تشدید شده است.
هنوز ادارات و ارگانهای مسئول گردن نمیگیرند که درختان قطعشده باغی هستند یا جنگلی. منابع طبیعی کل قضیه را منکر میشود و جهاد کشاورزی هم میگوید درختان قطعشده، درختانی هستند که دچار آفت شده بودند یا ناشی از هرس و… هستند. این سوال پیش میآید که آیا نیاز به هرس و بروز آفات و ضرورت قطع درختان از نیمه دوم سال ۹۷ به یکباره اتفاق افتاد؟
از طرفی دیگر نوسانات ارزی و مشکلات اقتصادی که اخیراً گریبانگیر کشورمان شده، باعث شده قیمت درختان برای باغداران وسوسهانگیز باشد. با این حال هیچکس راضی نمیشود سرمایهاش را در قبال وسوسه بفروشد؛ مگر اینکه مشکلات مالی شدیدی داشته باشد. دولت باید نسبت به وضعیت اقتصادی اهالی منطقه ارسباران نیز حساس باشد.
من فکر نمیکنم برای مقابله با قطع گسترده درختان خلأ قانونی وجود داشته باشد؛ مشکلات ما از اجرای نادرست قوانین نشأت میگیرد.
اگر مشخص شود که درختان قطعشده متعلق به جنگلهای ارسباران هستند، واقعاً فاجعه است. چراکه این جنگلها از نظر طبیعی و محیط زیستی دارای اهمیت بسیار زیادی هستند.
اما اینکه مسئولان بهجای پاسخگویی حالت تدافعی میگیرند و برای درخت قطعشده جایزه تعیین میکنند صحیح نیست. اگر این درختان نه باغی هستند نه جنگلی و نه از منطقه ما، پس باید به این نتیجه رسید که از مریخ یا ماه میآیند.
اکبرنژاد: مگر این درختان قطعشده از پلیس راه عبور نمیکنند؟ پس به راحتی میتوان به مبدا و مقصد درختان پی برد. از مسئولان استان خواهش میکنم به جای طولانی کردن بحث، به پلیس راه بگویند که مبدا تریلیهای حمل درختان را اعلام کند.
این موضوع باید با صراحت به مردم اعلام شود؛ درختان تنفسگاه ما هستند و ما را از بسیاری از آسیبها در امان نگه میدارند. متأسفانه منابع طبیعی استان ما با بیتوجهیهای مسئولان از بین میرود که درختان فقط بخشی از آنها هستند.
محمدحسین حسنزاده: قطع درختان ارسباران چند علت دارد: یکی طرح تنفس جنگلهای شمال کشور است و دیگری قیمت ارز. از طرفی ما نمیتوانیم مردم را از فروختن اموال خودشان منع کنیم چون به هرحال هرکس به فکر درآمد و سود بیشتر است و در این اوضاع قطع و فروش درختان سود بیشتری برای باغداران دارد.
اما پیشنهاد میکنم برای جلوگیری از ادامه این روند، طرح تنفس جنگلهای شمال شامل حال جنگلهای ارسباران هم بشود. طرح تنفس یک بخشنامه است که از طرف سازمان جنگلها و مراتع ابلاغ میشود و پس از آن هیچکس حق ندارد حتی یک درخت در منطقه قطع کند.
همچنین لازم است که با توجه به وضعیت جنگلهای کشور که به استراحت نیاز دارند؛ باید از این پس بحث زراعت چوب جدی گرفته شود تا مجبور نباشیم از درختان باغات برای تأمین چوب مورد نیازمان استفاده کنیم.
نظر شما