به گزارش خبرنگار مهر، هفته گذشته همایش کشوری روشنفکر مطهر توسط بسیج دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه تهران و مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا با همکاری بنیاد فرهنگی خاتم الاوصیاء (عج) به دبیری آروین فرشی نعیم در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.
این همایش به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت شهید آیت الله مرتضی مطهری برگزار شد و بنا داشت تا به تبیین مؤلفه ها و شاخصههای روشنفکری اصیل انقلاب و وجوه تمایز آن با تحجر و روشنفکریهای التقاطی بپردازد. در همین راستا متن سخنرانی اساتید و نظریه پردازان این همایش که همگی از اساتید مطرح کشوری بوده اند بصورت روزانه منتشر خواهد شد. مطلب زیر گزارشی از سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی در افتتاحیه این همایش است.
حسن رحیم پور ازغدی با اشاره به نوع شهادت شهید مطهری گفت: مدعیان نوعی روشنفکری دینی در عرصه فرهنگ سرهنگ وار عمل کردند و مطهری را آنگونه به شهادت رساندند. مطهری با انواع التقاط مبارزه کرد از تحجر و نفی اجتهاد تا روشنفکریهای سکولار و هر کدام از این جریانها اتهامهایی را به او وارد کردند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: شهید مطهری میگوید من در دورانی در خراسان زندگی و تحصیل میکردم که سکه رایج، دین ستیزی و حوزه ستیزی بود، در تمام خراسان فقط دو نفر معمم ماندند و باقی همه خلع لباس شده بودند، حوزهها تعطیل بود، مساجد تعطیل بود، حرم امام رضا را تعطیل کردند و گفتند موزه میکنیم لذا ضرورت احساس کردم و در این شرایط بود که به علوم اسلامی روی آوردم.
رحیم پور در ادامه گفت: شهید مطهری با اصل ضرورت روشنفکری دینی کاملاً موافق است و تعریف میکند که قشری به وجود آمد که به طور حرفهای درس حوزه نخوانده است اما علایق اسلامی و مطالعات اسلامی دارد، اطلاعات عمومی و خارجی به روزی دارد، با مکاتب رقیب آشناست اما از طرفی هم تحت تأثیر آنها قرار گرفته است، نگاه عمیق ندارد و افکارشان متناقض است ضمن آنکه زبانشان مؤثر است و بهتر میتوانند با جامعه ارتباط برقرار کنند.
شهید مطهری میفرمایند که مباحث روشنفکران دینی باعث برخی برکات و رشدهایی در مسیر رشد علم اسلامی و حوزوی شد البته روشنفکران خدمات و صدماتی داشتهاند که این مجموعه را باید با هم دید و تحلیل کرد.
شهید مطهری از روشنفکران چند مطالبه داشت؛ اول اینکه به آنها میگفت اسلام را درست بشناسید بیشتر کسانی که نام روشنفکری دینی دارند آثارشان را وقتی نگاه میکنیم میبینیم که بیشتر آنها انگار الفبای مبانی اسلامی را هم نمیشناسد.
شهید مطهری خطاب به روشنفکران میگفت نباید به دام التقاط و تفسیر به رای و منابع غلط بیفتید، اینکه میخواهید بگویید اسلام زبان روز دارد و دچار عقبماندگی و ارتجاع نمیشوند این مسئله مقدس است اما مواظب باشید که دچار نو پرستی و حرف نو زدن به هر قیمتی نشوید. ایشان تاکید میکردند که معیار درست و غلط بودن است نه قدیم و جدید بودن.
از طرفی شهید مطهری خطاب به حوزهها و متحجرها میفرمود ما امروز بیش از هر روز نیازمند رستاخیز اندیشهای هستیم ما در این مسئله مختار نیستیم بلکه مجبور و مضطر هستیم و باید این کار را انجام دهیم. بدون اصلاح فکر دینی و مبارزه با تحجر نمیشود اسلام را حفظ کرد دیگر مسئله روحانیت و روحانیون نیستند مسئله اسلام است. اگر خودتان اصلاحات نکنید عدهای به نام اصلاح طلب و اصلاح گر که ضد دین هستند این اصلاحات را به دروغ به دست خواهند گرفت.
شهید مطهری میفرمود کسی اگر نگران اسلام باشد دنبال حذف و خلع ید حوزه و روحانیت نخواهد بود البته نقد و کمک و اصلاح جایز است اما حذف خیر، نقد و اصلاح حوزه آری اما حذف و خلع ید نه.
سخنران افتتاحیه همایش روشنفکر مطهر افزود: برخی از روشنفکران از دین استفاده ابزاری میکنند، اسلام را برای مصلحت میخواهند، برای دوران گذارمی خواهند، میخواهند برای گذار ازسنت به مدرنیته که نیازمند یک برزخی به نام مدرنیته دینی است از دین استفاده کنند. آنها میگویند ما یک دوران سنت داشتیم و یک دوران مدرن و پست مدرن، برای گذار از دوران سنت به دوران مدرن و پست مدرن نیازمند یک برزخی هستیم و آن برزخ مدرنیته دینی است.
آن اسلامی که در عرصه اجتماع و سیاست و فرهنگ و همه چیز کار آمد است آن اسلام اسلام ناب است. اگر اسلام را التقاطی کردید و تفسیر به رای کردید آن اسلام دیگر کارآمد نخواهد بود.
نمیخواهم نام چند نفری را که اسمشان را روشنفکر دینی گذاشتهاند بیاورم اما همه شان مترجم اند مترجم بدون رفرنس اند و هر کدامشان تحت تأثیر یک مکتب غربی هستند.
بنده در دهه هفتاد که برخی از همین افرادی که امروزه روشنفکر دینی نام گرفتهاند را میدیدم و گاهی در جلسات حرفهای آنها را میشنیدیم از همان ابتدا میگفتم که اینها اساساً و حی را قبول ندارند، نبوت را قبول ندارند که اتفاقاً برخی موضع میگرفتند و میگفتند این طور نیست حالا بعد از گذشت چندین سال همه متوجه شدهاند که اینها اساساً وحی و نبوت را قبول ندارند. اگر کسی همان زمان هم خوب دقت میکرد متوجه این مسائل میشد.
رحیم پور ازغدی در مقایسه روشنفکری قبل و بعد از انقلاب گفت: روشنفکری دینی بعد از انقلاب که پدید آمد دقیقاً در مقابل روشن فکری مذهبی قبل انقلاب بود. روشنفکری قبل از انقلاب که نمادش شریعتی و بازرگان است مانند روشنفکران دینی امروز نبودند. اگر بازرگان هم چیزهایی گفت دلایل سیاسی داشت نه معرفتی چرا که همان مسائل را ۳۰ سال پیش خودش پاسخ داده بود اما شریعتی هم حرفهایش اساساً مخالف سکولاریسم بود و از اسلام اجتماعی و فعال دفاع میکرد نه اسلام سکولار.
افکار روشنفکران دینی در دهه ۷۰ در ساختار نظام و حاکمیت نفوذ کرد و بخشهای مهم مسئولیتی را گرفت و حتی امروز هم تفالهها و بقایای آنان در همین حکومت اسلامی ما وجود دارد اما بدانید که ضعیف شدهاند مخصوصاً با گندی که در اقتصاد و فرهنگ و سیاست خارجی و غیره زدهاند البته اینهایی که جلوی چشم اند و ما میبینیم کارگرند و سواد ندارند.
در دهه هفتاد تمام امکانات دست آنها بود و افکارشان را به راحتی منتشر میکردند و ما اگر میخواستیم یک نقدی بنویسیم انتشارش هزار مصیبت داشت، آن وقت به ما میگفتند حکومتی و آنها میشدند اپوزیسیون و روشنفکر.
تعریف روشنفکران از عقل مشکل عقلی و معرفت شناختی دارد و اساساً خود عقل را زیر سوال میبرد. بگویید کدام یک از فلاسفه غرب که اینها هر کدام الگوی روشنفکران هستند عقل را به عنوان معیار داوری قبول دارند؟ هیچکدام. هیچکدام قبول ندارند چرا که همه آن را نسبی کردند و عقل را نابود کردند و همین افراد هستند که در مقابل متالهیون از عقل دم میزنند.
بر اساس مبانی غربیها هرچه را که مخالف یا موافق عقل میدانند مسخره و غلط است چرا که سنجش آنها مخالفت و موافقت با قدرت است نه عقل و عقلانیت.
روشنفکری دینی اصیل با معنای صحیح نه تنها وجود دارد بلکه وجودش لازم است اما روشنفکری موجود از اشکالات متعددی رنج میبرد.
آن سنتی که اسلام از آن دم میزند با سنت کلیسا متفاوت است و خود مبنای عقلی دارد حتی حجیت سنت از پایههای عقلی به دست میآید لذا ما در ابتدا قرآن و حدیث برای کسی نمیخوانیم ما استدلال عقلی میکنیم و حتی اینکه سنت برای ما حجت باشد عقل برای ما حکم میکند، استدلال و منطق برای ما حکم میکند اما آن کسانی که کمر عقل را شکستند همان فلاسفه غربی هستند که دائم از عقل دم میزنند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: جریان اصیل دینی و اجتهادی است که به معنای واقعی و صحیح عقل گرا است و میتواند پرچم عقل را بالا ببرد، نه فلاسفه غرب که حجیت عقل را به هر نحوی زیر سوال بردند. جریان اصیل دینی حتی اگر نقل میخواند این نقل خواندنش هم عقلی است و مبنای عقلی دارد.
ادعا کردهاند که ما جامعه مذهبی را از بلای منطقی نیندیشیدن رها میکنیم و ادعا کردهاند که جامعه را از تناقضات رها میکنیم، تناقض یعنی چه یعنی عقل شما باور دارد که یک چیزهایی نمیتواند هم باشد هم نقیض اش باشد شما مگر در اصول معرفتشناسی تان داور بودن عقل را تحتالشعاع قرار نداده اید؟ کسانی که گرفتار فلسفه تحلیلی هستند اصلاً مگر میتوانند برهان و بدیهیات را قبول داشته باشند؟ اگر بدیهیات و برهان را قبول نداری چگونه امتناع تناقض را قبول داری؟ اگر این را باور نداری چگونه میخواهی تناقضات جامعه را عیان کنی؟
پیام ما به روشنفکران این است که خودتان بیندیشید اتفاقاً ما میگوییم خودتان بیندیشید و دست از تقلید و ترجمه بردارید.
آنها فکر کردهاند یقین یعنی خشونت و شکاکیت و نسبی گرایی یعنی مدارا و این خطای بزرگ است. بزرگترین جنایات تاریخ برای همین صد سال مدرنیته است برای همین دوران شکاکیت است.
کسی که شکاک است یعنی هیچ معیاری را برای حق و ناحق قبول ندارد و امکان داوری بین عدالت و ظلم را قبول ندارد و اتفاقاً این خطرناک و متوحش است نسبت به کسی که خوب و بد را قبول دارد و به آن معتقد است.
برای مشاهده فیلم کامل این سخنرانی اینجا کلیک کنید.
نظر شما