به گزارش خبرنگار مهر، در هر ملتی وحدت و همبستگی مردم موجد تلاش مشترک برای دست یابی به اهداف ملی و مانع بروز طغیانها و کینه توزیها می شود. این مهم، راه رسیدن به سعادت را که غایت و نهایت محسوب می شود، فراهم می کند. از نظر لغوی وحدت به اتحاد تواق وهماهنگی است. با توجه به تعریف فوق می توان وحدت ملی را اشتراک همه افراد یک ملت در آمال و مقاصد خویش دانست به گونه ای که به منزله مجموعه واحدی به شمار آیند. اندیشمندان علوم سیاسی وحدت ملی را ازارکان قدرت سیاسی دانسته اند که از چگونگی واکنش مردم در دفاع از منافع عمومی ومصالح کشور حکایت می کند.
دورکیم جامعه شناس فرانسوی وحدت و یگانگی را انسجام گروهی نامیده است. دو نوع انسجام گروهی وجود دارد : انسجام مکانیکی وانسجام ارگانیکی. هر گروه یا واحدی که ازهمکاری خود به خودی برخوردار باشد، دارای انسجام مکانیکی و هر واحدی به همکاری آگاهانه دست بیابد، انسجام ارگانیک خواهد داشت. اما وحدت در سطح واحدهای بزرگتر مانند ملت به این معنا است که اعضای جامعه فعالیتهای خود را درهمبستگی وپیوند متقابل و درجهت رسیدن به اهداف مشترک انجام دهند. وفاق و وحدت اجتمایی بدین معناست که شهروندان به طور عام بر سر اعتقادات و ارزشهای مشترک تفاهم وهمکاری داشته باشند.
البته یگانگی و وحدت امری مطلق نیست چرا که دستبابی به چنین وضعیتی نه ممکن است و نه مطلوب. کثرت گرایی و چندگانگی از واقعیات جامعه ایران است. اگر از دیدگاهی آسیب شناختی نگاه کنیم متوجه می شویم که برخی ذهنیتها در جامعه ایرانی مانعی برای تحقق واقعی وحدت وانسجام ملی است. در این زمینه می توان به مولفه هایی چون عدم وجود تساهل و مدارا در جامعه، داشتن سابقه ای دیرین در فرهنگ استبدادی، دولت سالاری و عدم مشارکت مسوولانه در امور کشور، نبود اعتماد و ارتباط مناسب اجتمایی بین افراد و فردگرایی منفی به معنی دنبال کردن منافع شخصی بدون توجه به منافع جامعه اشاره کرد.
آسیب هایی که ذکر شد و بسیاری از مشکلات دیگر در هر فرهنگ وجامعه ای می تواند موانع جدی در راه دستیابی به وحدت و انسجام ملی باشد. این مشکلات هم در رابطه افراد یک جامعه وهم در روابط دولت و شهروندان قابل بررسی است. با این وصف برای رفع این مشکلات باید مسئولان دست به اقداماتی جهت ارتقای سطح وحدت ملی بزنند. در این مهم همراهی مردم نیز ضروری است. در زیر به برخی از راهکارهای ارتقای وحدت و انسجام ملی اشاره می شود.
کوشش در جهت نهادینه ساختن ارزسهای عام و مشترک میان اقشار وخرده فرهنگهای مختلف.
تمرکززدایی وکاستن از حجم دولت و واگذاری امور به مردم برای فراهم شدن زمینه مشارکت آنها درنهادهای برنامه ریزی وتصمیم گیری و کنترل و نظارت.
مشارکت دادن اقلیتهای قومی دینی و زبانی دراداره برخی از امور مربوط به خویش.
تلاش در جهت گسترش عدالت اجتمایی وکاهش فاصله طبقاتی.
واگذاری جدی و کارشناسانه بسیاری ازفعالیتها به بخش خصوصی.
تشویق روحیه نقادانه و نقد پذیری درمیان تمام افراد جامعه.
به پیشنهادهای فوق می توان موارد دیگری را نیز اضافه کرد. البته روشن است که متولیان امور نسبت به اهمیت موارد مذکور واقفند اما آنچه که مهم است و انجام آن بسیار دشوار، عملی کردن آنهاست.
نظر شما