خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: در کنار جبهه اصلی مقاومت که ایران است، همیشه نام لبنان نیز مطرح بوده و این کشور به دلیل هممرز بودن با رژیم صهیونیستی از اصلیترین جبهههای مقاومت است. تاریخ فراموش نمیکند که هسته اصلی مقاومت در لبنان توسط یک ایرانی که دغدغه جهان اسلام را داشت، یعنی امام موسی صدر شکل گرفت.
در تفکر صدری مقاومت تنها به مقاومت نظامی محدود نمیشد. برای مقاومت باید ابتدا هویت ملت و در ادامه وحدت کلمه شکل میگرفت. امام صدر توانست غرور شیعیان و کل لبنانیها را احیا کند تا عنصر اصلی مقاومت شکل بگیرد. نخستین برنامههای اصلاحی او برای ملت سازی، زدودن فقر بود که این هدف را با انداختن لبنان در مسیر تولیدکنندگی پیش گرفت. تشکلیلات منظمی که بعدها با نام «أفواج المقاومة اللبنانیة» توسط امام صدر پایه ریزی شد، مقاومت را در همه زمینهها پی گرفت. تشکیلاتی که بعدها الگوی اصلی حزب الله نیز شد. بر این اساس هرچند که شاید جریان اصلی مقاومت شیعی ابتدا در لبنان شکل گرفت، اما پایه گذار آن ایرانیها بودند. برای بحث درباره تعامل دو جریان اصلی مقاومت با صلاح فحص، نماینده جنبش امل در ایران به گفتوگو نشستیم. فحص سالهاست که در ایران حضور دارد و شناختش از کشور کامل است. او که در ایران تحصیل کرده به گفته خود سفیر ایران است در لبنان.
برای ما ایرانیها نخستین مواجهه با نام «جنبش امل» یا «حزبالله لبنان» با پررنگ شدن مفهومی به نام مقاومت در لبنان همراه است و ما این جنبشها را بهعنوان نماد مقاومت بهویژه در نیمه دوم بعد از انقلاب اسلامی میدانیم. حتی در این دو دهه اخیر و در دوران پس از جنگ که خودمان مقداری منفعل شدهایم، این جنبشها همچنان در مقاومت جدی عمل کردهاند. از آن طرف نیز در فعالان عرصه مقاومت در لبنان نیز ایران همیشه به عنوان گرانیگاه مقاومت در مقابله امپرالیسم مطرح بوده است. یعنی شما ما را به عنوان نماد مقاومت میدانید و ما نیز به شما به همین دید نگاه میکنیم. با این اوصاف اما مسالهمان در این پرونده این است که به زعم ما مقاومت در ایران مقداری انسجام درونی خود را از دست داده، به این معنا که مردم همچنان در عرصه مقاومت فعال هستند و وقتی هم که به آنها از جانب رهبری بویژه در این ماههای اخیر که فشار تحریمها بیشتر شده توصیه به مقاومت میشود با آغوش باز میپذیرند. در این ۴۰ سال پس از پیروزی انقلاب این مردم بودند که در مقاومت سرسختی نشان دادند، اما این مقاومت را در عرصه مدیران و مسئولان کمتر میبینیم، البته در این مساله حساب رهبری جداست و خود مردم هم این اعتقاد را دارند که مسئولان میانی در مقوله مقاومت همراه با رهبری نیستند.
دولتمردان در این دو دهه اخیر در معنای خاص تمایلی را به یکسری از سیاستهای نئولیبرالیستی نشان داده و مردم را به این نتیجه رساندند که بین شعارها و عمل آنها دوگانگی وجود دارد. البته این کلام صرفاً ناظر به دولت فعلی نیست و حتی در دولت رییس جمهور پیشین ایران نیز حتی شدت عمل بیشتری نسبت به پذیرش سیاستهای نئولیبرالیستی وجود داشت. در این یکی دو سال اخیر نیز افشای اخبار فساد برخی مدیران میانی، مردم را دلسرد کرده است و اینها هیچکدام با منطق مقاومت در معنای که در دهه ۶۰ تجربه کردیم و اکنون نیز در لبنان دارد تجربه میشود، همخوان نیست و آن یکدستی و وحدت میان مردم و مئولان در زمینه مقاومت گسیخته شده است. نهایت این ماجرا در دشوار شدن شرایط مقاومت برای ایرانیان است. شما به عنوان نماینده جنبشی که سالها در عرصه مقاومت فعال بوده و سابقه مهمی دارد، چقدر به این مساله فکر کردید؟ مقاومت ایران کنونی در برابر آمریکا و تحریمها باید چه ویژگیهایی داشته باشد که بتواند به رهایی منجر شود؟
ببینید در پاسخ به این سوال، اگر اجازه دهید وارد جزییات نشده و به طور کلی درباره ایران و مساله مقاومت در کشور شما صحبت کنم. من همیشه نیمه پر لیوان را میبینم. ایران کشوری است که توانست علیه شاه که نماینده امپرالیسم در منطقه بود، انقلاب کند. من در کتابها، اخبار و تلویزیون نه تلویزیون ایران بله تلویزیونهای عربی و اروپایی شرایط ایران پیش از انقلاب را دنبال کرده و میکنم. در آن دوران ایران مهمترین و بزرگترین پایگاه آمریکا و CIA بود و آمریکاییهای زیادی در ایران فعالیت داشتند. در دوران پهلوی دوم ایران مرکز اصلی CIA نه در خاورمیانه که در کل شرق بود. سوال اینجاست که آیا یک ملت قبول میکند که کشور دیگری بر او مسلط شود؟
واقعیت این است که در آن دوران ایران یک کشور مصرفکننده بود نه تولید کننده. اکنون نیز آمریکا و کشورهای اروپایی نمیخواهند ایران تولیدکننده باشد و تمام دغدغهشان این است که ایران را بدل به یک کشور مصرفی کنند و کشور مصرف کننده یعنی اینکه کشوری که نمیتواند از امکانات خود استفاده کند.
اکنون آمریکا و کشورهای اروپایی نمیخواهند ایران تولیدکننده باشد و تمام دغدغهشان این است که ایران را بدل به یک کشور مصرفی کنند و کشور مصرف کننده یعنی اینکه کشوری که نمیتواند از امکانات خود استفاده کند. بیشتر کشورهای خاورمیانه مصرف کننده هستند و ایران در این میانه استثناست و ساز ناکوک میزند. مصر با ۷۰ میلیون جمعیت و تعداد بسیاری فرهیخته، باسواد و دانشمند، اما یک کشور مصرف کننده است. همینطور عربستان سعودی، لبنان و… هم مصرف کننده هستند. سیاست آمریکا و اروپا بر سوق دادن هرچه بیشتر آنها به مصرف گرایی است. آنها حتی به ژاپن نیز برای تولید سخت میگیرند و نمیگذارند قطعاتش را صادر کند؛ اما ایران توانست از این مسیر خارج شود.
چیزی که من میبینم نه اینکه بشنوم، این است که ایران خیلی پیشرفت کرده، علیرغم تمام فسادهای احتمالی و عیان که شما گفتید، اما در این شکی نیست که ایران بسیار پیشرفت کرده است.
اما ما هم کماکان مصرف کننده هستیم تا تولید کننده! ما نفت میفروشیم و در مقابل امکانات زندگی وارد میکنیم.
بیایید از زاویه دیگری ببینیم. ما در لبنان نان خود را از خارج میخریم، شما اینجا تولید میکنید. اگر آمریکاییها و کشورهای دیگر صادرات گندم به مصر را متوقف کنند، دچار مشکل میشود. نمیگوییم ایران فانتوم ۱۶ میسازد، خیر. منظورم از تولید کننده این معنا نیست که هرچه بخواهیم را خودمان تولید کنیم. منظورم این است که ایران اعتماد به نفس تولید را دارد و همین اعتماد به نفس باعث شده تا ایران توانایی ساختن هرچیزی را که امکاناتش را دارد، به دست بیاورد. ایران دانشمندان و انسانهای باهوشی دارد که با اعتماد به نفسی که از انقلاب گرفتهاند، میتوانند بسیاری از کارها را انجام دهند.
علیرغم همه تحریمهایی که بر ضد ایران اعمال شده، ایران پالایشگاههایش را خود راهاندازی میکند. نیروگاههایش را دانشمندان خودی میسازند. چند کشور در اروپا این را میسازد؟! البته قطعاً به لحاظ اقتصادی هم توجیه پذیر نیست که شما همه چیز را خودتان بسازید، از این لحاظ هیچ کشوری کامل نیست. حتی چین هم در مواردی ناچار به خریداری اجناسی از آمریکاست و آمریکا هم از چین واردات بسیاری دارد. به هر حال مهم این است که اعتماد به نفس تولید در ایران وجود دارد و اراده تولید در ایرانیان باعث شده تا امکانات آن را نیز خود فراهم کنند.
ایران امروز دو ویژگی بسیار مهم دارد؛ نخست اینکه کشوری است که برای تولید اعتماد به نفس دارد. یعنی چیزی را که تصمیم بگیرد، تولید میکند. دیگر آنکه مخالفت سرسختانهای با اسرائیل دارد. همین مخالفت با اسرائیل که باعث دشمنی ایران با آمریکا هم شده باعث این همه زورگویی به ایران در قالب تحریمهاست. شما مطمئن باشید که اگر ایران همین امروز بگوید که با اسرائیل دیگر مخالفت و دشمنی نداریم، توسط غربیها به عنوان حاکم خاورمیانه معرفی میشود. این ممکن است که باعث دوبرابر شدن توانایی ایران شود، اما این توانایی از خودش نیست و از بیرون تزریق شده.
بنابراین دو عامل تولید کنندگی و مقابله با رژیم صهیونیستی باعث شده تا ابرقدرت ها و استکبار مقابل ایران قرار گیرد؟
بله، این دو عامل باعث حملهها و تحریمهاست. حال بیایید به داخل کشور برویم. این وسط کسانی هستند که انقلاب را دوست دارند و کسانی هم مخالف. عدهای سوءاستفادهگر هستند و کسانی هم کنار نشسته و ربطی به انقلاب ندارند و تعدادی هم کماکان طرفدار سلطنت. ما باید خود قبول کنیم که آیا این مسیری را که در پیش گرفتهایم میخواهیم یا خیر؟ علیرغم اینکه آمریکا ژاپن را بمباران اتمی کرد و ۳۰۰ هزار نفر را کشت، اما رابطه دولت آنها با آمریکا خوب است. این در صورتی است که اگر داخل ملت ژاپن بروید، متوجه خواهید شد که بسیاری از ژاپنیها رابطه با آمریکا را دوست ندارند و از این بابت از دولتشان گلهمند هستند.
ایران امروز دو ویژگی بسیار مهم دارد؛ نخست اینکه کشوری است که برای تولید اعتماد به نفس دارد. یعنی چیزی را که تصمیم بگیرد، تولید میکند. دیگر آنکه مخالفت سرسختانهای با اسرائیل دارد. همین مخالفت با اسرائیل که باعث دشمنی ایران با آمریکا هم شده باعث این همه زورگویی به ایران در قالب تحریمهاست. ایران امکانات بسیار زیادی دارد. در ایران در کنار آدمهای سودجو و منفعت طلب که در هر کشوری وجود دارند بسیاری از افراد وطندوست و اسلامخواه هم زندگی میکنند که تنها دغدغهشان پیشرفت کشور است. اعتقاد دارم که اگر جنگ تحمیلی نبود ایران قدرت و توان کنونیاش نمیرسید. ایران پس از انقلاب قدرتی نداشت و انقلابیون هم چیزی نداشتند. وقتی جنگ شروع شد، رزمندهها با جسم و بدنشان به جبهههای نبرد بر علیه رژیم بعث میرفتند و تنها سلاح آنها عقیده و ایدئولوژی بود. سلاحی نداشتند اما عقیده و ایدئولوژیشان برای انقلاب بود.
وقتی سال ۱۳۶۸ برای ادامه تحصیل به ایران آمدم با بچههای رزمنده بسیار دمخور بودم و ساعتها با آنها به گفتوگو نشستم. آنها برای من تعریف میکردند که به هر حال بسیاری از رزمندهها و بسیجیها همسر و فرزند داشتند، وقتی قرار شد در جبهه به آنها حقوق بدهند، پرچم ایران را وسط گذاشته و پول را روی آن قرار میدادند و هرکس میآمد و به اندازه نیاز خود برمیداشت.
ببینید یکی از دلایل مهم پیشرفت اروپا در تکنولوژی جنگهای جهانی اول و دوم است. پیشرفت ایران هم به خاطر جنگ تحمیلی بوده است. اگر این جنگ هشت ساله نبود، علیرغم اینکه خیلی هزینهها به کشور تحمیل شد و دههاهزار از نخبگان و جوانان پاک و آیندهدار شهید شدند، شاید به بسیاری از پیشرفتهای نظامی، فرهنگی، علمی و… امروز نمیرسیدیم.
باید برای شما مثالهایی از سادهترین چیزها تا صنایع پیشرفته بزنم. اشاره کردم که من از سال ۱۳۶۸ در ایران هستم. در آن سالها وقتی به فروشگاه میرفتم تنها دو نوع پنیر گلپایگانی و تبریزی عرضه میشد، اما اکنون که به فروشگاه میروید با نزدیک به ۶۰ نوع پنیر ایرانی در طعمهای متفاوت مواجه میشوید که همه را در ایران میسازند. الان بیش از ۱۰۰ نوع دستمال کاغذی بهداشتی در ایران تولید میشود که پیشتر تولید نمیشدند. از لحاظ پزشکی ایران پیشرفتهای قابل ملاحظهای کرده است. انرژی هستهای را هرچند که کشورهای دیگر دههها پیش نیروگاههای سادهای برای ایرانیان ساختند که راهاندازی درست هم نشد، اما آنچه که ایرانیان در زمینه انرژی هستهای دارند تولید خودشان است و دانشی است که خود به آن دست یافتهاند. بنابراین علیرغم فسادهایی که هست ایران توانسته به جلو حرکت کند. بنابراین به نظر من مقاومتی که در ایران وجود دارد، پیروز نهایی است.
مساله اینجاست که مردم نباید گول تبلیغات سو را خورده و مایوس شوند. حضرت سیدالشهدا (ع) وقتی قصد کوفه را داشت، همه مردم این شهر با او بودند، اما وقتی به کربلا رسید بیش از ۷۰ نفر با او نماندند. در حادثه کربلا چه کسی پیروز شد؟ امام حسین (ع) کشته شد، اما پیروزی با او بود و اکنون پس از ۱۴۰۰ سال، از حرکت ایشان به عنوان معجزه یاد میکنند. ما باید اعتقاد صحیح را انتخاب کنیم. کار اروپا، آمریکا و اسرائیل فقط تبلیغ کردن، رواج بیاعتمادی بین مردم با خودشان، بین مردم با حکومت، بین دولتمردان با همدیگر و حتی بین رهبری و دولت است. این جنگ مهمی است که آنها شروع کردهاند. در جنگ بر علیه مقاومت آنها در جاهای دیگری پیروز شدند، اما در اینجا پیروز نمیشوند چون مقاومت ما مبدایی چون امام حسین (ع) دارد.
به مصر اشاره کردید. چرا علیرغم اینکه مصر با غرب و حتی با اسرائیل در ارتباط است، اما پیشرفت چندانی نکرده؟
به نکته درستی اشاره کردید که مصر با وجود پذیرفتن اسرائیل و ارتباط خوب با غرب پیشرفت نکرده است. نمیگذارند پیشرفت کند. چون اگر پیشرفت کند مخالف اسرائیل شده و با بالارفتن قدرتش مقاوم نیز خواهد شد. بنابراین باید غرب هر روز نان مصر را بدهد تا او تولید کننده نشود، یعنی نباید تولید کننده شود. بنابراین نباید فکر کرد که مقاومت فقط سلاح به دست گرفتن و جلوی آمریکا و اسرائیل ایستادن است. مقاومت در همه چیزها مصداق دارد. مقاومت فرهنگ حتی بلکم که مهمتر است. داشتن وحدت ملی خودش نوعی مقاومت است. باید بتواند مردم را قانع کرد که نمیتوان به دشمن دست دوستی داد و منتظر پیشرفت بود.
شما بر وحدت و همبستگی ملی تأکید کردید که دغدغه ما در این پرونده است. به نظر میرسد اگر در ایران کماکان چراغ مقاومت روشن است به دلیل دغدغه و اهتمام ویژه رهبری است و مجموعهای که به ایشان تاسی دارند. اما ما از مدیران کشور اقدام و عملی را که به همبستگی ملی دامن بزند، نمیبینیم. از نظر رهبری و مردم باید مقاومت پیگیری شده و کشور مستقل شود و روی پای خود بایستد. اما وقتی توپ به زمین مدیران میانی میآید، آنها حتی به گفتهها و وعدههای خود در رسانهها نیز عمل نمیکنند. در همین مساله تولید رهبری نیز بارها بر آن تاکید کرده و خودبنیادی را در مقاومت ارج نهادهاند. با این اوصاف عموم سیاستهای اقتصادی مبتنی بر فروش نفت خام، واردات و حتی قاچاق است. در این وضعیت حتی اگر مردم همبسته هم شوند، اما انگیزه اصلی خود را از دست میدهند. حق دارند گله داشته باشند که چرا ما فقط باید مقاومت کنیم و مسئولان نکنند؟
اینکه جنبش امل میتواند به آن درخشانی عمل کند و اینکه حزبالله با عده قلیل در جنگ ۳۳ روزه نفس اسرائیل را میبرد، شاید یک دلیل عمدهاش ایمان و اعتقاد درونی است که سربازان این دو نیرو و جنبش به مدیر بالادستی خود دارند. سرباز حزبالله میبیند که فرزند خود سیدحسن نصرالله نیز شهید شده و خود او دارد بیشترین سختی را متحمل میشود. امام موسی صدر نیز کیلومترها در لبنان رانندگی کرد و در سختیها و مصائب همیشه در کنار خانوادههای لبنانی بود. در مقام مقایسه بفرمایید که چه ویژگیهایی در لبنان بوده که ما از آن کمتر بهره گرفتهایم؟
شما مطمئن باشید که اگر ایران همین امروز بگوید که با اسرائیل دیگر مخالفت و دشمنی نداریم، توسط غربیها به عنوان حاکم خاورمیانه معرفی میشود. این ممکن است که باعث دوبرابر شدن توانایی ایران شود، اما این توانایی از خودش نیست و از بیرون تزریق شده. در این شکی نیست که ایران مشکلاتی هم دارد، اما به نظر من در مسیر پیشرفت است، اما اهداف ایران، با منافع آمریکا و اسرائیل در تضاد است و به همین دلیل آنها نمیخواهند کشور به هدف خود برسد. به همین دلیل هم بودجه بسیاری را صرف گسست بین ایرانیان میکنند. گست بین ملت، گسست بین ملت و دولت، گسست بین رهبری و دولت و حتی گسست بین رهبری و ملت. ببینید آنها چقدر دارند هزینه میکنند تا چهره رهبری را بین مردم مخدوش کنند. تا جایی که جستوجو کردم اکنون چندین و چند تلویزیون در سراسر دنیا دارند بر علیه ایران برنامه پخش میکنند. شما میدانید هر تلویزیون ماهوارهای ماهانه چقدر هزینه دارد؟
ببینید فساد در همه دنیا وجود دارد. در ایران، در لبنان، در آمریکا و در کشورهای اروپایی. ببنید باید مسائل را همهجانبه دید. این افراد ضعیف النفس هستند که فساد میکنند. اینها در مقابل پول ضعیفند و دزدی میکنند. مشکل را باید در خودمان جستوجو کنیم. دلیل این نابسامانیها و فساد فقط در دولت نیست.
مثال دیگری میزنم. در روزنامهها مدام مینویسند که ایران چند نفر معتاد دارد. قویترین کشورها با قاچاقچیان موادمخدر همکاری میکنند، اما قویترین کشور در زمینه مبارزه با موادمخدر ایران است، اما مواد به ایران وارد میشود. چطور امکان دارد؟ البته فکر نکنید که پشت این جریان دولتها نیستند. میخواهند از هر وسیلهای برای تضعیف ملت استفاده کنند.
بنابراین اصل کار در اینجا مردم هستند که چطور تقابل و تحمل میکنند. اگر مردم ضعیفالنفس باشند مشکل درست میشود و خارجیها نیز دقیقاً روی همین مساله دست میگذارند. جاسوس چطور جاسوس میشود؟ چون ضعیف شده است.
بنابراین امکانات مهمی در کشور است که آن را در خاورمیان ممتاز میسازد. شما ایران را با پاکستان مقایسه کنید که یک کشور مصرف کننده است اما بمب اتمی دارد و با اسرائیل هم میانهاش بد نیست. ایران پیشرفتهتر است یا پاکستان؟
یعنی نمیگذارند که پاکستان با حدود ۲۰۰ میلیون جمعیت هم کشوری تولید کننده شود؟
بله و اتفاقاً اگر تولید کننده شود اسرائیل رابطهاش را با این کشور بهم خواهد زد و فشار جهانی برای غیرهستهای کردن پاکستان آغاز میشود. هندوستان هم همین است. بروید ببینید یک میلیارد انسان در این کشور هستهای چگونه زندگی میکنند؟
بنابراین استکبار جهانی میخواهد با گرفتن دو عامل «مبارزه با اسرائیل» و «تولید کنندگی» از ایران به مقاومت مردم ضربه بزند. به همین دلیل هم سعی دارد تا وحدت ملی در ایران را برهم بزند. امام موسی صدر میفرماید که درست است که مقاومت نظامی ضد اسرائیل است ولی اصل مقاومت وحدت ملی است. اگر ملت وحدت داشته باشد اگر اسرائیل کل لبنان را بزند، فایدهای برایش دربر نخواهد داشت.
بنابراین بازهم تاکید میکنم که باید از این وحدت صیانت کرد. وحدتی که با دو مولفه مقابله با آمریکا و اسرائیل و تولیدکنندگی شکل گرفته است. حتی شاید کسانی که در ایران فساد مالی دارند عامل غرب برای شکستن وحدت باشند.
امام موسی صدر میفرماید که درست است که مقاومت نظامی ضد اسرائیل است ولی اصل مقاومت وحدت ملی است. اگر ملت وحدت داشته باشد اگر اسرائیل کل لبنان را بزند، فایدهای برایش دربر نخواهد داشت. باید به کسانی که ممکن است گول تبلیغات ضدایرانی را بخورند گفت که اگر شما با آمریکا باشید بهتر میشوید؟ اگر به نظر شما رابطه به آمریکا به بهبود وضعیت کشور کمک میکند چرا وضعیت مصر و پاکستان اینگونه است؟ عراق اکنون با آمریکا رابطه دارد، اما آمریکاییها اکثر دانشمندان این کشور را کشتهاند. چرا؟ چون فکر میکردند با این دانشمندان عراق به تولیدکنندگی خواهد رسید. با کشتن آنها اعتماد به نفس را از عراقیها گرفتند. اکنون چرا اینقدر رابطه آمریکا با عربستان سعودی خوب است و چرا اینقدر آمریکا عربستان را دوست دارد؟ چون پولش را از آنها میگیرد. رابطه اینقدر توهین آمیز در تاریخ دیدهاید که شبانه مسئولی آمریکایی به مسئولان عربستان زنگ بزند و بگوید که ۲۰۰ میلیادر میخواهیم؟ آیا ملت ایران قبول دارد که کشورشان مثل مصر، پاکستان یا عربستان سعودی شود؟
اما به هر حال وحدت ملی در ایران خوب است. در لبنان وضعیت مشابه است، به هر حال عقیده و ایدئولوژی یکسانی دارند. به همین دلیل هم مقاومت در لبنان پیروز میشود. در لبنان هم در زمینه مقاومت وحدت ملی وجود دارد. درست است که برخی در لبنان با سلاح حزب الله مخالفند، اما در اصل مقاومت و اصل ضدیت با اسرائیل کسی شک و مخالفتی ندارد. مهم این اعتقاد مردم است.
درسهایی که ایرانیها در این شرایط مقاومت خاص که بیشتر وجه اقتصادی دارد میتوانند از امام موسی صدر و جنبش امل و مقاومت لبنان بگیرند، چیست؟
اصل کار اعتقاد فرد است. وقتی فرد اعتقاد به چیزی داشته باشد و ایدئولوژیاش مناسبی داشته باشد به نتیجه برسد، حال چه در ایران باشد چه در لبنان. اعتقاد رزمندگان لبنانی هم بر این بود که بدون پول و حقوق به جبهه میرفتند و شهید میشدند. این ذهنیت باعث پیروزی ایران و لبنان میشود. در ایران امروز اگر این ذهنیت دوباره تقویت شود، قطعاً کشور به جاهای خوبی خواهد رسید.
در لبنان این ذهنیت چطور ایجاد شد؟
همیشه وقتی ظلم وجود دارد و مظلوم نمیتواند حقش را بگیرد، این ذهنیت ایجاد میشود. وقتی میبینید که کل دنیا بر علیه شماست و شما مظلوم و برحق هستید این اعتقاد ایجاد میشود. اسرائیل به خاک ما تجاوز کرد و مردم لبنان قطعاً در این شکی ندارند. ملت ایران باید بررسی کند که آیا میخواهد دوباره آمریکا به ایران بیاید و همه چیز ایران را در دست خود بگیرد؟ متاسفانه بسیاری از آدمها گول تبلیغات را میخورند.
اصل مقاومت «فعل» نیست، بلکه به قول ما لبنانیها ردالفعل است. ما چرا مقاومت میکنیم؟ وقتی چیزی وجود ندارد، چرا مقاومت کنم؟ وقتی چیزی را میبینم مجبور میشوم ردالفعل کنم. ردالفعل یعنی واکنش. فعلی انجام شده و من مجبورم واکنشی نسبت به آن فعل داشته باشم والا که مقاومت معنایی ندارد. در اروپا و آمریکا هم فقیر زیاد است. فقرایی که نان ندارند و با زباله سدجوع میکنند و در خیابانها میخوابند. درست است که در ایران هم فقیر وجود دارد، اما نسبت به دیگر کشورها بسیار کمتر است. بنابراین باید عقیده ما بر روی پای خود ایستادن باقی بماند.
بسیاری در ایران هم فکر میکنند که تبلیغات دروغین باعث دشمنی ما با آمریکاییها شده و مقاومت در اصل برای حکومت نوعی شغل درآمدزاست. نظر شما درباره این اعتقاد چیست؟
باید مساله را برای این افراد اینگونه تبیین کرد که اصل مقاومت «فعل» نیست، بلکه به قول ما لبنانیها ردالفعل است. ما چرا مقاومت میکنیم؟ وقتی چیزی وجود ندارد، چرا مقاومت کنم؟ وقتی چیزی را میبینم مجبور میشوم ردالفعل کنم. ردالفعل یعنی واکنش. فعلی انجام شده و من مجبورم واکنشی نسبت به آن فعل داشته باشم والا که مقاومت معنایی ندارد. فردا روزی ان شاءلله اگر اسرائیل از فلسطین خارج شد، مقاومت نظامی دیگر معنا ندارد و مقاومت باید جهت دیگری بگیرد. اگر کشور در زمینه اقتصاد ضعیف است باید با مقاومت توان خود را بالا ببرد. هر کشوری باید توان داشته باشد. مثلاً کشوری مثل ترکیه توانش کجاست؟
احتمالاً توان اقتصادی؟
بیشتر ارتباطاتش است. ببینید دستش تا کجاها میرسد؟ به سوریه، ترکمنستان و… آیا به نظر شما اگر ایران در خارج دست نداشته باشد میتوانست کاری کند؟ مسلماً خیر و ضعیفتر میشد. یک وجه قدرت ایران در این است که در بیرون از مرزهایش نیز طرفداران بسیار دارد. قدرت آمریکا و روسیه هم همینطور است.
چرا روسیه در سوریه میجنگد؟ چون اگر سوریه از دست برود، دیگر در خاورمیانه و مدیترانه چیزی ندارد و ضعیف میشود. مساله سوریه برای روسیه یک امنیت ملی است و باید مثل مسکو آن را حفظ کند.
به نظر شما اگر ایران در عراق قدرتی نداشت چه میشد؟
قطعاً دشمن پشت مرزها بود.
بله و آنها شما را رها نمیکنند و میجنگند.
نظر شما