علیرضا صدرا:

نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران فراهم آمده از ملت و دولت است

نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران فراهم آمده از ملت و دولت است

علیرضا صدرا در نشست فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی گفت: نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران فراهم آمده از ملت و دولت است.

به گزارش خبرنگار مهر، هشتاد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی با ارائه علیرضا صدرا استاد دانشگاه تهران و با حضور اعضای گروه ۱۲ تیر در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح است:

عنوان بحث «فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی ایران» است. مراد «فلسفه نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران» می‌باشد. منظور «نظریه نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران» است. به تعبیری موضوع «نظریه سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران» و به تعبیری «نظریه نظام سیاسی و حکومت جمهوری اسلامی ایران» می‌باشد. منظور نظریه علمی سیاسی به ویژه نظریه فلسفی و حکمی یا فلسفه و حکمت جمهوری اسلامی ایران است. پیش فرض: مراتب یا وجوه سه گانه؛ هستی (موضوعیت و ضرورت) و هستی شناسی و چیستی (مبانی بینشی و منشی) و چیستی شناسی چگونگی و چگونگی شناسی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. فرضیه: «فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی ایران؛ حقیقت (وجود: انسانیت-ابرانیت) و ماهیت (جوهره: اساس-اسلامیت) واقعیت (عوارض و شاخصهای نه گانه کمی و کیفی جمهوریت) نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است». توضیح فرضیه: به تعبیری مبادی ارزشی بنیادین و غایی حقیقی انسانی-ایرانی، مبانی ماهوی بینشی و منشی یقینی (نه ظنی پنداری یا توهمی کاذب) اسلامی مظاهر واقعی کنشی و روشی یا (سازکارهای) رفتاری عینی جمهوری می‌باشد. نظام ارزشی (بنیادین و غایی) و نظام بینشی (نگرش) و منشی (گرایش) درونی کنش و روش یا (سازکار و) رفتار بیرونی جمهوری اسلامی ایران است. فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی ایران حکمت حاکمیت و حاکمیت حکمت جمهوری اسلامی ایران نیز است. روش: تحلیل متن و محتوایی و تعلیل نظری و تجویز برهانی و شهودی عقلی و قلبی و تبیین عملی نقلی پدیده و پدیده شناسی نظام جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. نتیجه: هستی شناسی و چیستی شناسی چگونگی و چگونگی شناسی سیاسی است.

پیش درآمد

یک.«انسان»، مختار، متفکر و «مدنی» است. یعنی؛ «اجتماعی» و «سیاسی» می‌باشد. فرای «زیست و زندگی مدنی» در پی «بهزیست و زندگانی مدنی» است. زیست مدنی و به ویژه بهزیست مدنی انسان‌ها، با تدبیر و تلاش خود انسان‌ها و با همزیستی، همکاری (تقسیم کار و تبادل) و پیشرفت میسر است. این با قانون (نظام و نظام قانونی) و نظام (قانونمندی؛ قانونداری و قانونمداری) و نیروها و نهادهایی بسان دولت (هیئت حاکمه)، حکومت (رابطه ملت-دولت) و حاکمیت (خواست و اراده عمومی) و قدرت و مقبولیت و مشروعیت سیاسی و کارامدی سیاسی و بسان اینها عملی نیست.

دو. نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران: فراهم آمده ملت (مردم و جامعه سیاسی) و دولت (هیئت حاکمه) است. به تعبیری فراگیر مکتب (دیانت و شریعت اسلام یا نظریه و نظام قانونی)، امت (جامعه سیاسی و مردم و ملت) و امامت (رهبری و حاکمیت) می‌باشد. احیاناً شامل سرزمین و حاکمیت می‌باشد. دولت (هیئت حاکمه)، حکومت (رابطه و نسب ملت-دولت و دولت-ملت)، قدرت، … نیز در این زمره اند.

درآمد

فلسفه نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران: (علم) مبادی، علل و اسباب نظام سیاسی است. مبادی، علل و اسباب خارجی فاعلی-غایی و داخلی مادی-صوری می‌باشد.

زیست و بهزیست (کمال و سعادت و حیات طیبه و پیشرفت و تمدن سازی، …)

یک. مبدا یا مبادی، علت یا علل و سبب و اسباب فاعلی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران:

۱ . الف. خدا: مبدا، علت و سبب نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. مبدا، علت و سبب حقیقی می‌باشد. مبدا، علت و سبب نخستین است. مبدا مبادی، علت علل و سبب اسباب می‌باشد. مبدا، علت و سبب فاعلی ابعد: (که هم «اقرب من حبل الورید»)نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است.

ب. نظام تکوین (سنت‌های جهانی و جاویدان تبدیل و تحویل ناپذیر الهی)، عالم ملکوت یا ملکوت عالم (عالم غیب و غیب عالم)، ملایک و مدبران امور: مبدا، علت و سبب الهی دومین و موجبه نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران اند.

۲. انسان و مردم:

الف. سبب فاعلی میانین و موجده نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران اند.

ب. مردم در عین حال مبدا، علت و سبب مادی تشکیل دهنده ملت نظام سیاسی و حتی هیئت حاکمه نیز می‌باشند .۲. طبیعت برون و درون انسانی: عامل موثره می‌باشد. بسان کاتالیزورها در کنش و واکنش‌های شیمیایی (همانند آتش در تأثیر اسید سولفوریک بر آهن و تولید سولفور آهن)؛ تسهیل کننده، تسریع کننده و تشدید کننده اند. یا برعکس سختی سازنده، کندکننده و کاهنده می‌باشند.

۳ . دولت بمعنای هیئت حاکمه از رهبری و قوای سه گانه (ارکان مقننه، مجریه و قضائی، مراجع و مناصب سه گانه افتاء، خلافت یا اجرا و قضا بتناظر قوه عالمه، عاقله مدبره، قوه عامله و نفس لوامه در انسان) تا پنج گانه (قوای سه گانه و نیروهای مسلح و رسانه‌ها) حاکمیتی و حکومتی: علت فاعلی قریب (راهبری یا بخش دولتی)، اقرب (مجلس یا بخش عمومی) و مباشر (قوه اجرایی یا بخش خصوصی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داخلی و خارجی)

یا دولت تماماً سبب فاعلی قریب، بخش عمومی، سبب فاعلی اقرب و (باز مردم در قالب) بخش خصوصی (اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) سبب فاعلی مباشر نظام سیاسی است.

دو.مبداء، علت وسبب مادی نظام سیاسی ج. ا. ا: مردم، ملت، جامعه سیاسی تا جامعه مدنی و امت است.

سه: سبب صوری (فرا ساختاری راهبردی) نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران: شکل و ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران (ملت-دولت؛ رهبری و قوای سه یا پنج گانه)

چهار. سبب غایی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران: (غایت و هدف نظام سیاسی: سعادت دنیوی)

یک. سبب غایی مباشر: تأمین زیست و زندگی؛

امنیت جانی (امنیت اطلاعاتی، انتظامی اجتماعی دفاعی نظامی).

دو.سبب غایی اقرب: تأمین سلامت؛ افزایش سن امید بزندگی (طول عمر و بهداشت)

سه. سبب غایی قریب: تأمین رفاه عمومی: ارتقای کیفیت زندگانی مدنی (اشتغال فراگیر، افزایش

تولید ناخالص و خالص ملی و درامد سرانه مکفی، تسهیلات زندگی بسان خوراک،

پوشاک و مسکن متناسب تا تفریحات سالم و سازنده)

چهار. سبب غایی میانین: پیشرفت مدنی؛ اجتماعی و سیاسی

(الف.توسعه کمی و کیفی اقتصادی و ابزاری (سخت، نیمه سخت و نرم زیربنایی و روبنایی

مالی، تولیدی، توزیعی و مصرفی، کشاورزی، صنعتی و خدمات)،

ب.توأمان توسعه و تعادل سیاسی و توسعه

ج. در جهت تعالی فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی)

پنج.سبب غایی بعید: شکوفایی (فطرت، کمال)، سعادت دنیوی (؛ آسایش و آرامش)، کرامت

شش: سبب غایی ابعد (غرض و هدف از نظام سیاسی): سعادت جاویدان اخروی (لقای الهی و آرامش ابدی؛ «انا لله و انا الیه راجعون».

ما ز بالاییم بالا می‌رویم ما ز دریاییم دریا می‌رویم

(مثنوی معنوی مولوی)

برآمد

پرسمان پدیده و پدیده شناسی نظام سیاسی ج. اا.؛

اول.پرسه معرفت شناسی: (امکان، حدود، مراتب و منابع شناخت عقلی، نقلی و حسی حقیقی، یقینی و واقعی)

دوم.پرسه روش شناسیک: (شیوه برهانی عقلی و شهودی قلبی، شیوه تحلیل متن و محتوایی و شیوه تجربی عینی)

سوم.پرسه پدیده شناسی:

الف. شناخت نظری و تحقیقی؛

۱ . چگونگی شناسی توصیفی عینی

۲. چیستی شناسی تحلیلی (تجریدی ذهنی)

۳ . هستی شناسی تعلیلی (انتزاعی عقلی)

ب. شناخت عملی و تحققی؛

۴ . تجویز مبادی(شالوده‌های) ارزشی بنیادین و غایی حقیقی

۵. تبیین حدود مبانی ماهوی بینشی و منشی یقینی

۶. تطبیق مظاهر (شاخصه‌های) واقعی کنشی و روشی یا (سازکاری و) رفتاری.

یک. دانش عینی سیاسی

دوم.فقه (حدود) و حقوقی (احکام) سیاسی

سه. فن و کارگزاری سیاسی؛ سیاستگذاری و سیاستمداری.

کد خبر 4660401

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha