به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «حکمت اشراق»، افزون بر یک پیش گفتار، دو بخش دارد. بخش نخست آن، سه گفتار دارد: گفتار نخست درباره دانشها و شناساندن است و خود هفت دستور و یک بهره و روشی اشراقی است. گفتار دوم درباره حجّتها و پایههای آنهاست و هفت دستور و یک دانش اشراقی و یک ژرفنگری اشراقی و دو روش و پنج بهره را در بردارد. گفتار سوم درباره مغالطهها و برخی داوریهاست با سه بهره. بهره دوم چهار دستور دارد.
از آغاز کتاب تا پایان بهره دوم از گفتار سوم، سهروردی به جستارهای بنیادی دانش منطق پرداخته است. سهروردی، در این گفتارها، افزون بر سنجش منطق ارسطویی، اندیشههای ناب منطقی خود را پیشنهاد داده است.
این بخش از کتاب بانام «منطق اشراق»؛ پژوهشی در منطق حکمت اشراق سهروردی در مؤسسه بوستان کتاب قم به چاپ رسیده است؛ چاپ نخست ۱۳۹۱ و چاپ دوم ۱۳۹۲.
بهره سوم از گفتار سوم، یک پیش گفتار، ۱۰ داوری، دو بهره و چهار دستور دارد. سهروردی در بهره سوم، برخی از اندیشههای نهادینهشده اندیشمندان پیش از خود را به چالش میکشد و خود سخنی نو بهجای آنها مینشاند.
این بخش از حکمت اشراق، با نام «خرد در برابر خرد»؛ پژوهشی در داوریهای حکمت اشراق سهروردی، در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد؛ سال ۱۳۹۲، چاپ و بخش از مؤسسه بوستان کتاب قم، چاپشده است و در آستانه چاپ دوم است.
بخش دومِ کتابِ حکمتِ اشراقِ سهروردی پنج گفتار دارد. هر گفتار چندین بهره (فصل)، دستور (ضابط)، سرآغاز (قاعده) و داوری (حکومه) را در بردارد. دستورها، چارچوبهایی هستند که باید بهتنهایی پیش چشم خرد باشند. سرآغازها، دستورهایی هستند که دستورهایی دیگر از آنها زاده میشوند. در داوریها، سهروردی سخن دیگران را ارزیابی میکند.
گفتار نخست، ۱۰ بهره، یک سرآغاز، چهار دستور و یک داوری دارد: بهره نخست؛ روشنایی، بینیاز از تعریف است. این بهره با پیش گفتاری بلند و تااندازهای نو همراه است و بی خواندن پیش گفتار سخن سهروردی بهدرستی دریافته نمیشود.
بهره دوم، درباره شناسایی بینیاز و نیازمند که آن را کوتاه گزارش کردهایم.
بهره سوم؛ درباره روشنایی و تاریکی با پیش گفتاری بلند و بایسته همراه است و خواندن پیش گفتار نوشته کوتاه سهروردی را روش میکند.
بهره چهارم؛ درباره نیازمندی جسم به روشنایی ناب همراه با گزارشی کوتاه و گویا.
یک دستور؛ با حس نمیتوان روشنایی ناب را نشان داد؛ با گزارشی کوتاه.
یک دستور؛ هر روشنایی خود پایداری، روشنایی ناب است؛ با گزارشی کوتاه.
بهره کوتاه پنجم، هر چیز خودآگاهی، روشنایی ناب است؛ با گزارشی کوتاه.
بهره بلند ششم؛ باز هم درباره گفتار پیشینمان با پیش گفتاری بلند که بی آن نوشته سهروردی نیک دریافته نمیشود.
یک دستور؛ {سنجه شناسایی روشنایی}؛ با گزارشی کوتاه.
یک داوری؛ خودآگاهی همان خود آشکاری است نه پیراستگی از ماده، آنگونه که روش مشائیان است؛ با گزارشی بلند.
بهرهی هفتم؛ درباره روشناییها و گونههایشان با پیش گفتاری بایسته نوشته سهروردی.
یک سرآغاز؛ جسم آفریننده جسم نیست؛ با گزارشی کوتاه.
بهره هشتم؛ گوناگونی روشناییهای ناب عقلی به آراستگی (کمال) و کاستی (نقص) است نه به گونه (نوع)؛ با گزارشی کوتاه.
بهرهی نهم؛ گوناگونی روشناییهای ناب
یک دستور؛ آفریننده و روشناییبخش برزخها، خودآگاه است.
بهره دهم؛ شید شیدان با پیش گفتاری سنجشگرانه و بایسته نوشته سهروردی درباره خداوند.
متن این گفتار از حکمت اشراق را مانند کتابهای منطق اشراق و خرد در برابر خرد، ویرایش، اعرابگذاری، ترجمه کردیم و پس از همهی این کارها، ارجمندترین کار؛ روشنگری نوشتههای سهروردی، بر زمینمانده بود و میبایست انجام پذیرد و انجام آن، دشواریهای بسیاری در پی داشت و دارد. برخی از آن دشواریها چنین هستند: ۱. چیرگی بیست و اندی سده اندیشه ارسطویی. بهراستی پیش از نهادینه شدن اندیشه ارسطویی، ما چگونه میاندیشیدیم؟ به گمانم با ارسطو، اندیشه فلسفی ما سراسر واژگون گشته است و حتی اگر بخواهیم بدانیم بر سر ما چه گذشته است باز در چارچوب اندیشه ارسطویی آن روزگار را ارزیابی و داوری میکنیم. اندیشهی ارسطویی، بیشتر پردهای است بر روی حقیقت تا گشودن آن و این پردهپوشی تا امروز دنبال شده است و بر تاروپودش افزودهشده است. در روزگاری که اندیشهی ارسطویی، داور هر دادگاهی و داروی هر دردی است، گفتن سخنی ناساز با آن، چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟ میتوان هر سخنی را گفت ولی یا بیهوده مینمایند یا کوچک شمرده میشوند یا دانسته نمیشوند یا باید جان بر سر آنها گذاشت.
کسانی که گرفتار ارسطو زدگی شدهاند و همه دانشها را در فلسفه مشائی میبینند و از چارچوب آن رهایی نیافتهاند، کار سهروردی را کوچک میشمارند و فلسفه وی را جابهجایی واژگان؛ روشنایی بهجای هستی و … میدانند.
۲. فیلسوف، عارف، مفسر، ادیب و… بودن سهروردی. سهروردی فیلسوفی مشائی- اشراقی، عارفی شوریده، دیندار و دینشناسی ژرف و … است و همین چند سویه بودن وی، سبب شده است برخی وی را از چهرهای ویژه دیده و داوری کنند و از چهرههای دیگر وی چشم بپوشند. این پژوهشها، با آنکه ارزش چندانی ندارند، چشمگیرند.
۳. در سایه دیگر فیلسوفان بردن سهروردی. برخی از پژوهشگران بزرگی که در روشنگری فلسفه سهروردی کوشیدهاند و کارهای ارجمندی دراینباره آفریدهاند، بدبختانه وی را در سایه دیگر فیلسوفان؛ بهویژه فیلسوف بزرگ ایرانی، صدرا گزارش کرده و چنین مینماید که سهروردی را دستاویز کردهاند تا فلسفه صدرا را بازخوانی کنند.
روش مؤلف در این نوشته، روشی پدیدارشناسانه و تحلیلی است. وی در این باره مینویسد: پدیدارشناسانه است زیرا بیش و پیش از هر چیزی به سراغ متن رفتیم و تا آنجا که شدنی بود، از گزارش گزارشگران چشم پوشیدم. تحلیلی بودن این روش از آن روست که هر جا نیاز بوده است به پیشینه سخن سهروردی پرداختهام و با سنجش سنجشگرایانه دیدگاه وی با پیشینیان؛ بهویژه مشائیان، گفتهها و نیز ناگفتههای سهروردی را بازگو کردهام. بر این پایه، این نوشته تألیفی است نه ترجمه و گزارشِ متن زیرا گفتار نخست از بخش دوم حکمت اشراق سهروردی کمتر از پانزده برگه است و برای گزارش آن، نوشتهای به این گستردگی بایسته نیست؛ به دیگر سخن، کتابی درباره بخشی از اندیشههای سهروردی نوشتهایم که در آن همه گفتار وی را آوردهایم و از دید او، این روشی کارآمد و نو در نوشتن به شمار میآید.
نظر شما