به گزارش خبرنگار مهر، گالری شماره چهار موزه هنرهای معاصر سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان در حاشیه نهمین نمایشگاه سالانه کانون عکس اصفهان در این موزه، میزبان نشستی با عنوان «عکاسی، هنر و اجتماع» بود.
زمانی که پژمان نظرزاده بخشی از نشست «عکاسی، هنر و اجتماع» را به عکاسی مستند اختصاص داد، بعید بود حرفی از عکس معروف «کودک و لاشخور» از «کوین کارتر» عکاس و فتوژورنالیست اهل آفریقای جنوبی به میان نیاید؛ عکسی از کودک قحطیزده سودانی که در سال ۱۹۹۳ ثبت شد و ارمغانش برای کوین کارتر جایزه پولیتزر و البته افسردگی و در نهایت خودکشی بود و شاید نظرزاده به همین دلیل به شرکتکنندگان یادآوری کرد که عکاسی مستند کار هر کسی نیست.
این نویسنده و عکاس با بیان اینکه به نظر میرسد عکاسان مستند کاریزماتیکترین عکاسان تاریخ هستند، اظهار داشت: عکاسی مستند از نظر محدوده ارجاع و نگرش در دوران معاصر در حال محدود شدن است و تعریف عکاسی مستند جزئینگرتر میشود.
انعکاس فقر، بیعدالتیهای اجتماعی و سیاسی در حوزه عکاسی مستند قرار میگیرد
وی ادامه داد: عکاسی مستند بیشتر به سراغ حوادث میرود و انعکاس فقر، بیعدالتیهای اجتماعی و سیاسی، جنگ، محرومیت، فجایع و رنجهای بشری در حوزه عکاسی مستند قرار میگیرد؛ عکسهای مستند در عین خصوصی بودن میتوانند بسیار سریع در موضع اجتماعی و عمومی قرار گیرند و به پرسشی اجتماعی تبدیل شوند.
نظرزاده افزود: به عقیده کلارک دوربین عکاس مستند دوربین با وجدان است و این موضوع به خوبی در آثار عکاسی مانند «سباستیائو سالگادو» (نقاش و عکاس برزیلی) نمود دارد که جهان نابرابر و بیعدالتیهای اجتماعی را نشان میدهد.
انعکاس واقعیتهای جنگهای مختلف ظیفه عکاس مستند است
این عکاس اصفهانی با اشاره به جنایتهای بشری در جنگهای مختلف که رسانهها خیلی اوقات آن را انکار میکنند، ابراز داشت: انعکاس واقعیتهای این جنگها وظیفه عکاس مستند یا همان عکاس با وجدان است.
نظرزاده با تاکید بر اینکه عکاسی مستند بهدنبال ایجاد موقعیت و پرسش اخلاقی است؛ گفت: البته عکاسی مستند معضلاتی هم دارد؛ برای مثال نور و تاریکی (کنتراست) باعث ثبت رادیکال صحنه و برانگیختهتر شدن احساس میشود.
این دانشآموخته عکاسی با بیان اینکه در سال ۱۹۲۹ آمریکا دچار رکود بزرگ اقتصادی شد، گفت: در این دوره چند عکاس از طرف اداره کشاورزی آمریکا استخدام شدند تا از مردم عکس بگیرند و حاصل کار آنها عکسهای عجیبی است؛ در این سالها کمکم گرایشهای چپ و کنایههای سیاسی وارد فضای عکاسی و فتوژورنالیست آمریکا و جهان میشود. این دوران در آمریکا دوره فتوژورنالیست ناب است که آمریکاییها لحظه لحظه زندگی مردم را ثبت کردهاند.
وی با اشاره به آثار عکاسانی مانند «دوروتی لانگ» و «واکر اِوَنز» در این دوره بیان داشت: «رابرت فرانک» از تمام این عکاسان افراطیتر بود و در کتاب سنتشکنانه خود در سال ۱۹۵۹ با نام آمریکاییها، مستندنگاری را به شکل افراطیتری پیش میبرد؛ آمریکای او پر از پرچم، فستفود، تبعیض طبقاتی میان سفیدها و سیاهان و خیابانهای پر از گانگستر است که با قرائت رسمی از رویایی آمریکایی که در سینمای هالیوود نیز وجود داشت بسیار فاصله دارد.
جنگ ویتنام را یکی از نقاط عطف تاریخ عکاسی مستند است
این دانشآموخته عکاسی جنگ ویتنام را یکی از نقاط عطف تاریخ عکاسی مستند دانست و اضافه کرد: در جنگ جهانی دوم هم عکاسی بسیار اتفاق افتاد، اما جنگ ویتنام خشونت جنگ را بیپرده پیش چشم مردم گذاشت؛ این عکسها آنقدر تکثیر شد که به قول سوزان سانتاگ نویسنده آمریکایی در یکی از کتابهایش ما به تماشای درد دیگران مینشینیم و بعد از این فجایع دیگر درد و مرگ به وفور دیده میشود.
به گفته وی پیش از جنگ ویتنام عکس و فیلم از جنگهای عالم کم بود و کمتر در اختیار عموم قرار میگرفت، اما پس از جنگ ویتنام و وفور خشونتی که در معرض دید مخاطب عام قرار گرفت خشونت تبدیل به امری عادی و قسمتی از زندگی شد.
نظرزاده اظهار داشت: عکاس مستند مانند عکاس شهری در حال ثبت تاریخ است، اما وی به حقیقت تلخ و غمانگیز جهان هم آگاه است؛ او ثبتکننده فضای اجتماعی و برهمزننده وضعیت اخلاقی ساکن جهان است و عکاسی مستند کار هرکسی نیست.
این دانشآموخته عکاسی در ادامه این نشست به سراغ واکاوی رویکردهای عکاسی هنری در طول تاریخ رفت.
عکاسی هنر نیست اما عکسها میتوانند به هنر تبدیل شوند
وی با بیان اینکه به قول «ماریوس دزایاس» عکاسی هنر نیست اما عکسها میتوانند به هنر تبدیل شوند، گفت: عکاسی هنری بهدنبال درک جدیدی از فرم است؛ فرمهایی که در انتظار درک شدن هستند.
نظرزاده افزود: در عکسهای عکاسان مشهور این حوزه همه چیز فدای ترکیببندی و فرم میشود؛ عکاسانی که دغدغه هنری دارند عکس راثبت نمیکنند بلکه خلق میکنند و فرآیند کاری آنها شبیه یک نقاش است.
این عکاس و نویسنده ادامه داد: در عکاسی هنری تصویر بهجای پرسشی آشکار، معمایی بصری در مقابل بیننده قرار میدهد تا او را وادار به اندیشیدن کند، بدین ترتیب عکاسی هنری نسبت به عکاسی اجتماعی، به حیات خود در انزوا ادامه میدهد چون پرسشهای مطرح شده توسط عکاسی هنری همه مفهومی هستند و هرکسی نمیتواند با این عکسهای ارتباط بگیرد.
نظر شما