به گزارش خبرگزاری مهر، اولین نشست از سلسله نشستهای «رمان و شهر» با عنوان «دگرگونی ذهنیت شهری در رمان» با حضور سید محسن حبیبی، سید ابوالحسن ریاضی و حسین سناپور در ایوان شمس برگزار شد.
در این نشست ابتدا سید محسن حبیبی، سخنان خود را با عنوان «خاطره، گسیختگی و حیات شهری» ارائه داد و گفت: در تاریخ رمان نویسی مدرن در ایران شاهد هستیم که شهر یک پدیدهی پلشت است و نگاه نویسنده به آن تلخ است.
این استاد دانشگاه با دوره بندی تاریخی رمان ایران گفت: وقتی در دورههای اول و دوم و سالهای ابتدایی قرن حاضر به نوشتههای پاورقی نویسان و نویسندگان بزرگ و مطرحی هم چون بزرگ علوی، محمد حجازی، کریم کشاورز و مانند اینها نگاه میکنیم شاهد توجه به دگرگونیهای شهری هستیم ولی تلخ نویسی بن مایهی آنهاست.
وی با بیان اینکه در سالهای دههی بیست با آنکه نگاه به شهر تغییراتی بهخود میبیند اما تلخ نویسی از شهر ادامه مییابد و تا زمان حال هم تداوم یافته است اظهار داشت: اسطورهی شهر همچنان بر پلیدی و زشتی استوار است. حتی در سالهای دههی 30 که دههی شکست است، شهر با تلخیها و خوشیها جلو میآید اما هم چنان پلشتیهای شهر ادامه پیدا میکند.
حبیبی با بیان اینکه در دههی چهل هم گرچه نویسندگان به شهرنشینی و جزئیات آن میپردازند اما همان تلخ دیدن و پلید دیدن وجود دارد گفت: در این سالها با جود مدرن شدن شهرها و بزرگ شدنشان اما تلخ نویسی ادامه مییابد.
این استاد دانشگاه سپس به تحلیل داستانهای دههی 80 و 90 پرداخت و گفت: در حالیکه در این دههها شاهد آثار بسیاری هستیم، کم کم میبینیم که شهر غائب میشود و رویدادها زنده میشوند اما مهم این است که در این دو دهه هم باز تلخ نویسیها را شاهدیم.
حبیبی با طرح این موضوع که هم اکنون به اواخر سده نزدیک میشویم به طرح یک پرسش پرداخت و گفت: حال باید پرسید آیا نگاه تلخ به شهر در این سالهای پایانی قرن و پس از آن همچنان وجود خواهد داشت؟ پاسخ مثبت است و باید گفت ین نگاه ادامه خواهد داشت.
حبیبی در ادامه درونمایههای رمانهای دهههای ابتدایی قرن و زمان حال که اواخر قرن است را مقایسه کرد وگفت: در خلال داستانهای آغاز سده علیرغم پلشتی، نوعی رویاشهر وجود داشت ولی امروزه از خلال انبوه داستانها کابوس شهر مطرح میشود. در ابتدای قرن به امید و در پایان سده به ناامیدی میرسیم.
سپس حسین سناپور سخنان خود را با عنوان «شهر و رمان» امروز آغاز کرد. این نویسنده گفت: تعداد اثار ادبی در دوسه دهه اخیر بسیار زیاد شده است و به تبع آن نویسنده هم فراوان است.
سناپور با اشاره به اینکه در درون روند رو به رشد داستاننویسی جریانهای متفاوتی مثل پلیسی، فانتزی و علمی تخیلی دیده میشود، اظهار کرد: موضوع شهر در رمانهای دو دههی اخیر بسیار گسترده است اما بیشتر به شهر تهران اشاره شده و نویسندگان شهرستانی کمتر به شهرهایشان پرداختهاند.
وی با نام بردن از نویسندگانی که به طور اخص به شهر تهران پرداختهاند یادآور شد: این نویسندگان گم شدگی، تک افتادگی، ویران شهری و مانند اینها را دستمایهی داستانهای خود قراردادهاند اما آنچه اهمیت دارد پرداختن به موضوعات شهر است.
نویسندهی نیمهی غایب گفت: نویسندگان جوان امروز بیشتر تهرانی هستند در حالیکه نویسندگان نسل گذشته چون دولت ابادی و گلشیری تهرانی نبودهاند. شاید به همین دلیل است که نویسندگان جوان به شهر و بهویژه تهران میپردازند.
سناپور ادامه داد: بر خلاف داستانهای دو دههی اخیر که معمولا طول زمانی رمانها کوتاه و مثلا یک روز یا یک هفته است، در داستانهای دولت آبادی، احمد محمود، گلشیری و ... محور تاریخ است و زمان کش پیدا میکند که این نیز آمیخته با قدرت است.
این نویسنده با بیان اینکه نویسندهها تا دههی هشتاد درگیر شهر و جغرافیا نیستند و حتی آنهایی که داستانهایشان در شهر پرورده میشود مسالهشان شهر نیست، اظهار داشت: نویسندگان به خصوص زنان در دههی هفتاد گرچه در مورد روابط شهری مینوشتند اما این روابط با شهر ارتباط نداشتند و بیشتر در مکانهای سربسته مانند آپارتمان شکل میگرفتند که همان زمان هم به رمانهای آپارتمانی معروف شدند.
وی ضمن بیان این نکته که در دههی اول و دوم این قرن، نویسنده به شهر توجه دارد و بعد این نگاه کمرنگ و متوقف میشود تا دو دههی اخیر که دوباره نگاه به شهر پر رنگ میشود گفت: دلیل آن این است که در این دو مقطع تاریخی شهر بزرگ شده و افراد با شهری مواجه میشوند که به شدت تغییر کرده و مناسبات جدید هم به وجود آمده بود.
نویسندهی رمان دود، سپس به رمانهای دو دههی اخیر پرداخت و شباهتهای آن را با دو دههی ابتدایی قرن مورد توجه قرار داد و بیان داشت: تهران در دورهی کرباسچی و بعد قالیباف هم چون دو دههی نخست قرن تغییرات گستردهای به خود دید و این به عکس العمل نویسندهها منجر شد که نگاهشان هم مثبت نیست.
سناپور به موتیفهای داستان امروز پرداخت و گفت: تک افتادگی و تنها شدن یکی از موتیفهای اصلی رمانهای دو دههی اخیر است، موتیف دیگر گم شدگی است که نشان از گم شدن انسان در شهر دارد. غم هجران هم یک موتیف ست و دیگری ویرانشهر است که نشان از ویرانی شهر و تم آخرالزمانی در رمانها دارد. موتیف دیگر محلهای شدن رمانها است. به این معنا که نویسنده کل شهر را کنار گذاشته و به یک محله میپردازد طوری که اگر از آن محله بیرون برویم مناطق دیگر را نمیشناسیم.
ابوالحسن ریاضی با موضوع «ذهن جنایتکار شهری» سخنران بعدی این نشست بود. وی ابتدا بیان داشت: وقتی برخی رمانها را میخواندم میدیدم که فرد در این رمانها گرایش به قتل دارد و بعد این پرسش برایم مطرح شد که آیا این گرایش به قتل یک پدیدهی مرسوم در رمانهای ماست؟ و وقتی رمانهای جنایی و رمانهای دیگری خواندم متوجه شدم میتوان این سوال را به عنوان یک فرضیه در نظر گرفت.
وی ادامه داد: قتل پیچیده با مدرن شدن شهر و پیچیده شدن آن همزمان بود. داستانهای شهری برای بیان همین پیچیدگی بوده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: افراد با ورود به شهر با ناشناختهها مانند انسان، محلات و... مواجه و روابطشان بسیار محدود میشود. کلان شهرها ویژگی خاصی به نام بیچهرگی دارند که فرد برای دیگری ناشناخته است و این باعث عقده و کینه شده و قتل و جنایت امری میشود که از ویژگیهای شهر ناشی خواهد شد.
مدیرعامل موسسهی همشهری در ادامه به یکی از ویژگیهای شهر پرداخت که سرکوب است که خود حاصل قواعد برخاسته از تصمیم افراد است و باعث گریز و مقابله با شهر میشود.
وی با بیان برخی دیگر از ویژگیهای شهرها، عنوان کرد: میان تهران و شهرهای پیشرفته تفاوتهایی وجود دارد که حاصل آنها بیاعتمادی، جنایت و... و مانند اینها در تهران است که این خود را در رمان هم نشان میدهد.
ریاضی در ادامه چند رمان را تحلیل و آن را با فرضیهی خود سنجید و نتیجه گرفت شهر و عناصر آن در این رمانها وحشت آفرین، دارای فشار و سرکوب، فاقد عدالت، اصالت دادن به منافع فردی، ترس از توانایی شهر برای کنترل و ... است.
این نشست با پرسش و پاسخ حاضران و سخنرانان پایان یافت. این نشست از سوی انجمن داستاننویسان تهران و با همکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهرا برگزار شد.
نظر شما