به گزارش خبرنگار مهر، نشر تاریخ ایران کتاب «پنبه، آب و هوا و شتر در ایران دوره اسلامی» با عنوان فرعی «لحظهای از تاریخ جهان» نوشته ریچارد بولت و ترجمه شهرام غلامی را با شمارگان هزار نسخه، ۲۲۸ صفحه و بهای ۵۰ هزار تومان منتشر کرد.
ریچارد بولت، تاریخنگار و شرقشناس معاصر آمریکایی متولد ۱۹۴۰ است. تحصیلاتش را در رشته تاریخ در دانشگاه هاروارد تا درجه دکترا ادامه داد. چند سالی در دانشگاههای هاروارد و برکلی مشغول به تدریس بود و سپس به دانشگاه کلمبیا رفت و تاکنون در این دانشگاه به تدریس و پژوهش ادامه داده است و حجم عمده کتابهایش نیز توسط انتشارات دانشگاه کلمبیا منتشر شده است.
علاقه پژوهشی ریچارد بولت در موضوع تاریخ تکنولوژی، حیوانات اهلی و تاریخ خاورمیانه است، اما پژوهشهای تاریخی او بیشتر روی مطالعات خاورمیانه و جهان اسلام بویژه تاریخ ایران متمرکز شده است.
توجه بولت بیشتر به حوزههای خاصی از تاریخ و تمدن است که معمولا سایر مورخان ایرانی و خارجی کمتر به آن توجه میکنند. از جمله بخشی از مطالعات بولت درباره نقش چهارپایان اهلی و بارکش مانند شتر، خر، اسب و شتر در تاریخ و تحولات اقتصادی جهان است. به عنوان مثال او در یکی از کتابهای خود با نام «شتر و چرخ» به بررسی نقش اقتصادی شتر در حمل و نقل کالا میپردازد و توضیح میدهد که چگونه به کارگیری زین افزار و باربری توسط شتر استفاده از چرخ و ارابه را به فراموشی سپرد و بعدها در پیشرویهای چشمگیر نظامی مسلمانان و فتح سرزمینهای جدید موثر بود.
بولت در کتاب «پنبه، آب و هوا و شتر در ایران دوره اسلامی» نیز اهمیت پرورش شترهای دوررگه برای حمل کالا در مسیر راه ابریشم توسط ترکمنانی که در مسیر این راه مهم کاروانی قرار داشتند، مورد بحث قرار داده و نشان میدهد که چگونه این کار به بخش اصلی حرفه ترکمانان تبدیل شد. در نهایت بولت در پیوند این مساله با دگرگونی آب و هوایی نشان داده که چگونه این امر منجر به مهاجرت ترکمنان اُغُز و در نتیجه دگرگونیهای سیاسی – اجتماعی در ایران و خاورمیانه شد.
فرضیه اصلی این کتاب این است که در سدههای سوم و چهارم فلات ایران تحت کنترل عربها به منطقه مهمی برای تولید پنبه تبدیل شد. علت رشد تولید پنبه منع استفاده از پارچههای ابریشم برای مردان و تاکید بر استفاده از پارچه پنبهای در روایات اسلامی بود. اما در قرن پنجم کساد تدریجی در کل تولیدات کشاورزی به ویژه در تولید پنبه در منطقه شمال شرقی ظاهر شد.
عامل اصلی این رکود سرد شدن بیسابقه آب و هوا بود که کم و بیش نزدیک به یک سده طول کشید و در نتیجه، همین مساله باعث مهاجرت ترکمنان اغز و سلجوقی از آسیای میانه به ایران شد، زیرا ترکمنان نیز تا حد زیادی درگیر پرورش شترهای دورگه برای فروش به کاروانهای مسیر راه ابریشم شده بودند. و سرمای هوا باعث تلف شدن دامهایشان میشد و این امر یک عامل کلیدی برای مهاجرت به سوی نواحی گرمتر جنوب شد.
از دیدگاه بولت روند مسلمان شدن ایرانیان نه به طور شتابان بلکه تاحدود چهار قرن به درازا انجامید و در نهایت ملاحظات سیاسی و اقتصادی در گرویدن ایرانیان به اسلام تاثیر مهمی داشت. وی از روی فراوانی القاب شغلی علما در خصوص مشاغل مرتبط با پنبه، معتقد است که تولید و تجارت پنبه و پارچههای پنبهای در ایران تحت حاکمیت اعراب به دلایل مذهبی تا قرن چهارم به تدریج رشد یافت.
همچنین خود علما و مدرسان دست اندر کار تولید و تجارت پارچههای پنبهای با ساخت و پراکندن روایتهایی در تحریم پوشیدن لباس ابریشمی و بها دادن به پارچههای پنبهای در رونق تولید و تجارت پنبه نقش بسزایی داشتند. در ادامه بولت بحث سرمای شدید یک سدهای را که باعث کسادی رونق پنبه و کسادی کل کشاورزی و مهاجرت گسترده ترکان به ایران شد، مطرح میکند.
کتاب پنج فصل دارد که عناوین آنها به ترتیب از این قرار است: «شناسایی عوامل ترقی کشت پنبه»، «اسلام و پنبه»، «سرمای بزرگ»، «ترکها و شتر» و «لحظهای در تاریخ جهان».
بولت در بخشی از پیشگفتار خود بر این کتاب نوشته است: «علاقه شخصی من به عنوان یک مورخ نه قهرمانان بلکه مردان و زنان معمولی هستند. من نگاه به زندگی مردمانی که قرنها پس از فتوحات اعراب در تصمیم گیری برای اینکه آیا خودشان را به عنوان مسلمان یا غیرمسلمان معرفی کنند، ناچار بودند گزینههای سختی را انتخاب کنند و در انتخاب این گزینهها ناچار بودند تا بین انواع فشارهای اجتماعی و اقتصادی تعادل برقرار کنند، بدبینانه تلقی نمیکنم.
افرادی که پس از تاملات طولانی اخلاقی یا معنوی و با ممارست دراز مدت مسلمان شدن را برگزیدند، نسبت به آنهایی که به مذهب تازه پیوستند تا مزیت اقتصادی کسب کنند یا خویشاوندانشان را خشنود سازند، عامل تاریخی بزرگتری نبودند. در مجموع آنها هماهنگی با اسلام آوردن تدریجی در یک جامعه اکثرا مسلمان غیرقابل تشخیص شدهاند. یک الهیاتی یا صوفی آبرومند که جدش به این دلیل به اسلام گرویده بود که به جای کشت گندم برای یک کدخدای زردشتی، با کشت پنبه برای یک زمیندار عرب بهتر بتواند خانوادهاش را حمایت کند، به خاطر این روش مادیات پرستی جدش احساس شرمساری و بی آبرویی اخلاقی نمیکرد.»
نظر شما