به گزارش خبرنگار مهر، این یادداشت گزیده ای از سخنرانی فاطمه قاسم پور، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده است که در نشست علمی«سیاست بنزینی؛ ابعاد و سویهها» چهارم آذرماه در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان شده است؛
پیری جمعیت در سالهای آینده مسأله نظام جمهوری اسلامی است و دغدغه حاکمیت محسوب میشود، لذا موضوع حمایت از افزایش جمعیت در دستور کار نظام و حاکمیت قرار گرفته است و سیاست کلی جمعیت و همچنین سیاست کلی خانواده نیز از سوی مقاممعظم رهبری ابلاغ شده است. بنابراین مشخص است که سیاست حمایت از افزایش جمعیت باید در دستورکار تمام دستگاهها و نهادها باشد و برنامه ریزیهای کلان اقتصادی و اجتماعی در راستای تقویت این سیاستها صورت گیرد. بند یک سیاست کلی جمعیت ارتقا پویایی جمعیت با افزایش نرخ باروری و بند دوم این سیاست توانمندسازی خانواده در تامین هزینه های زندگی مورد نظر قرار داده است.
این دو بند در کنار بند اول سیاست کلی خانواده که خانواده محوری را اساس برنامه ریزی های کلان کشور می داند و عنوان میکند که در تمام قوانین و مقررات، برنامه ها و سیاست های اجرایی فرهنگی اجتماعی و اقتصادی خانواده باید مورد توجه قرار گیرد، نشان می دهد که این برنامه ریزی اتخاذ شده درباره افزایش نرخ بنزین نه فقط از بعد اقتصادی، بلکه در پیوستهای فرهنگی اجتماعی نیز با مشکلات جدی روبروست.
با این حال در بررسی اولیه از میزان یارانههایی که توسط دولت برای جبران افزایش قیمت بنزین به مردم در نظر گرفته شده است، نشان میدهد که در این موضوع هیچ توجهی به سیاستهای افزایش جمعیت و تقویت نهاد خانواده نشده است. چراکه دولت برای خانوادههای پنج نفره به بالا مبلغ ثابتی را در نظر گرفته و این رقم با افزایش تعداد اعضای خانواده تغییری نمیکند. در واقع خانوارهایی که سه فرزند به بالا دارند، یک میزان دریافت میکنند.
همچنین در مورد میزان پرداختی دولت به خانوارها فرمول این گونه نیست که یک مبلغ مشخص در تعداد افراد خانواده ضرب شود. یعنی وقتی یک خانواده یک نفره مبلغ ۵۵ هزار تومان یارانه میگیرد، یک خانواده ۴ نفره هم ۲۲۰ هزار تومان دریافت کند. بلکه هرچه تعداد اعضای خانواده بیشتر میشود، عدد ضریب پیدا نمیکند و با توجه به مابه ازای فردی خانوادهها این رقم بیشتر نمیشود، فلذا منطق دستیابی به این نحوه پرداختی مشخص نیست و این سیاست به جای اینکه هم راستا با سیاست های افزایش جمعیت باشد به مثابه سیاست تحدید جمعیت عمل می کند و در جایی که از دولتمردان انتظار میرفت تا موضوع افزایش جمعیت را به یک گفتمان عمومی تبدیل کنند، اما نه تنها هیچ تلاشی برای گفتمانسازی افزایش جمعیت از این دولت نمیبینیم بلکه این سیاستهای کلی در سیاستگذاری دولت هم مورد خدشه قرار گرفته است.
البته برخی عنوان کرده اند محاسبه یارانه را براساس خودرو قرار دادیم و براساس تعداد افراد محاسبه نکردیم، که این بحث نقض غرض است. چون این یارانه معیشیتی افراد جامعه است نه ماشینها و قرار نبوده است تنها به افرادی که دارای ماشین هستند، پرداخت شود و بگویند «چون ظرفیت یک ماشین تا ۵ نفر است ما هم تنها به ۵ نفر از هر خانواده یارانه پرداخت کردیم» و این پاسخ اقناع کننده نیست.
بحث دیگری که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد این است که در این نحوه سیاستگذاری ها ما عملاً مفهوم خانواده را دچار تغییرات جدی می کنیم. این بحث به این معناست که در عملکرد دولت در حذف بخشی از جمعیت افرادی که یارانه دریافت می کردند و هم در طراحی این سیاست نشان می دهد که دولت دختر جوانی که هنوز ازدواج نکرده است و در خانواده مبدا خود همچنان زندگی می کند را از لیست خانواده حذف می کند، چون آن دختر درآمد دارد و حالا با گذاشتن مبلغ بالاتر یارانه برای خانواده هایی تک نفره عملا این امکان را ایجاد کرده است که بسیاری از دختران مجرد به مثابه یک خانواده تک نفره ثبت نام کنند و این مسئله عملا ریخت شناسی کلی خانوارها در کشور را با دچار تغییر می کند و افزایش این گونه خانواده هایی که خود سرپرست هستند و زنان خودشان سرپرست به حساب می آیند آمار خانوارهای زن سرپرست را افزایش می دهد و همین مسئله باعث می شود که هراس اجتماعی ایجاد شود به این معنا که شما وقتی درصد خانواده های زن سرپرست افزایش یابد، عملا برساخت آماری صورت گرفته است، یعنی دختران مجرد را به دلیل داشتن درآمد از خانواده اصلی خود جدا کرده و آنها را به خانوادههای تکنفره زن سرپرست تبدیل کرده است.
همچنین سیاستهای دولت در پرداخت یارانهها نشان میدهد که دولت برای آزمون وسع منطق فازی ندارد و منطق صفر و یکی دارد. در بحث آزمون وسع میگوییم افرادی که در سه دهک اول هستند، از دریافت یارانه حذف میشوند اما این مسئله لزوما به این شکل رخ نمی دهد و ما شاهد هستیم که مثلا همان دختری که گفته شد درآمد دارد یا پسر جوانی که درآمد دارد ممکن است به هیچ وجه در سه دهک نباشد، یعنی به جز یک حقوق ماهیانه تملک های دیگری نداشته باشد، ولی به جهت همان حقوق حذف می شود و در این جا حمایت از دختر جوانی که ازدواج نکرده است و مناسب است که مورد حمایت قرار بگیرد و سیاست هایی برای حمایت از این افراد داشته باشیم و یا پسر جوانی که هنوز صاحب خانواده نیست و اتفاقا نیاز به حمایت بیشتری از ناحیه دولت دارد با همان منطق صفر و یک دولت حذف می شود و در آزمون وسع دولت به مثابه سه دهک اول دیده می شود و این نشان می دهد که در این سیاست ها تکلیف ما با برخی از سیاست های حمایتی روشن نیست.
نظر شما