به گزارش خبرنگار مهر، فیلم های سینمایی "شرم" سال 1370، "صبح روز بعد" 1371، "سفرنامه شیراز" 1371 و "نان و شعر" 1372 قسمت هایی از این مجموعه هستند که با توجه به قابلیت های داستانی، مستقل بودن نسبی از خط دنباله دار مجموعه و ... بدل به فیلم سینمایی شدند. هر چند میزان برجستگی موضوع در آنها شدت و ضعف دارد و مثلاً "شرم" که اولین نسخه سینمایی از قصه های مجید است در ساختار و پرداخت روایی و تصویری بیش از بقیه این فیلم ها به مدیوم سینما نزدیک است.
این چهار فیلم که می توان آنها را حد واسط فیلم برای کودک و فیلم درباره کودک مطرح کرد، توانسته اند در عین طرح مسایل کودکان و نوجوانان با حفظ وجه رئال و رویکردهای دیگر در کلیت فیلم، پل ارتباطی بین این دو گونه سینمای کودک بزنند و تبدیل به الگوهای خوبی در این زمینه شوند. این نقطه قوت هم مدیون پشتوانه تلویزیونی آنها و حتی تکیه بر ادبیات داستانی جزیی نگر مرادی کرمانی است.
کلیت رابطه چیده شده در این چهار فیلم را هم می توان برخاسته از مجموعه تلویزیونی "قصه های مجید" دانست. مجموعه ای که با بسط رابطه میان مجید و بی بی، فیلم را واجد یک تعریف از پیش تعیین شده می کند. به این ترتیب بخش عمده زمان فیلم که باید صرف معرفی شخصیت های اصلی شود، برای پرداختن به قصه های مستقل باقی می ماند و اینجاست که همان جزئیاتی وارد عمل می شوند که مجید، دغدغه ها و کنش و واکنش هایش را ملموس می کند.
پسر یتیمی که مادر و پدرش را از دست داده و با مادربزرگش بی بی زندگی می کند. هر چقدر که در مجموعه به رفتار، گفتار، استعداد، نقاط ضعف و رویاهای مجید پرداخته شده در فیلم این داشته ها امکان برداشت بهتری پیدا می کنند. به این ترتیب با مجیدی همراه می شویم که تجربه های داستان های قبل را پشت سر گذاشته و با چنین پسزمینه ای است که در "شرم" می توانیم دغدغه های فیلمسازی او را ببینیم و باور کنیم. نوجوانی کنجکاو که در عرصه های مختلف خود را آزموده و با چنان صبغه ای از او بعید نیست در این مقطع به فیلم و فیلمسازی روی آورده باشد. پیامد شرم و خجالت زدگی در مجید از آنجا مفهوم پیدا می کند که قبلتر دیده ایم او چگونه با قرار گرفتن در یک رودربایستی کوچک، یک موقعیت ساده را بدل به مشکلی لاینحل می کند. صراحت لهجه ای که همیشه بی قدر و منزلت خرج می کند.
ذهنی گرایی مجید که در قسمت های پیشین هم به نوعی کاراکتر مجید را شکل می دهد و توهم و رویا را بدل به بخش اعظم روزمره او می کند از مولفه هایی است که در "شرم" می تواند با تم اصلی همخوانی خوبی پیدا کند. ساختار روایی و تصویری فیلم بخصوص بخش پایانی که بدل به نوعی فیلم در فیلم می شود و ناکام ماندن مجید در پس گرفتن پولش گره می خورد به پشت صحنه فیلم اصلی و ... مجموعه عواملی هستند که به جهت تم و موضوع اصلی فیلم می تواند به پیوند خوبی برسد.
"صبح روز بعد" در سه اپیزود جدول ضرب، تشویق و زنگ انشاء مجید را در سه موقعیت مختلف ولی به نوعی مرتبط با هم قرار می دهد، در عین حالی که مسایل خاص نوجوانان را در مدارس پسرانه برجسته می کند. مثلاً پرداخت تسبیح معلم ریاضی در اپیزود اول که تبدیل به کابوس شبانه مجید می شود و او را به راهکاری برای رفع ترس وامی دارد، در اپیزود دوم با تلاش او برای تقویت درس ریاضی ادامه پیدا می کند. اما از آنجا که در ذهن مطلق گرای معلم ریاضی و ناظم پیشرفت نسبی مجید جایی ندارد، او را پس می زنند. همانطور که معلم انشاء اپیزود پایانی انشای خلاقانه او را در پرداختن به مرده شورها شایسته تنبیه و توبیخ می بیند و فیلم جایی تمام می شود که مجید در ترس تنبیه باقی می ماند.
"سفرنامه شیراز" و "نان و شعر" دو فیلم بعدی هستند که مقاطع جذاب دیگری از زندگی مجید را محور قرار می دهند. میل به سفر، دیدن ناشناخته ها، رویاپردازی و ... از خصوصیات دوران نوجوانی است که در تدارکی که مجید برای رفتن نزد اقوامش در شیراز می بیند برجسته می شود. گم شدن، جا ماندن مجید از برنامه هایی که پیش بینی کرده و ... عینیاتی هستند که رویاهای مجید را نقش بر آب می کنند.
"نان و شعر" دغدغه های شعر و ادبیات مجید را در قصه ای محور قرار می دهد که به غم نان در کنار این علایق می پردازد. گره خوردن این دو وجه در کنار هم ساختار و موضوع فیلم را بیشتر مناسب مدیوم تلویزیون قرار می دهد بخصوص با گره گشایی پایانی که همه چیز به سرانجام خوبی ختم می شود. لحاظ کردن ویژگی های مدیوم سینما در قسمت های دیگر به طور برجسته تری به چشم می خورد، بخصوص در پایان بندی که سرانجام محض و مشخصی پرونده قصه را نمی بندد. اما این وجه در "نان و شعر" کمتر به چشم می خورد.
در این چهار فیلم سینمایی بلوغ و رشد فکری مجید در برخورد با مسائل مختلف برجسته می شود و نهایتا کاراکتر مجید از ورای همه این داستان ها مکمل نسخه تلویزیونی آن شده و یک کاراکتر نوجوان ماندگار را در ذهن مخاطب باقی می گذارد.
نظر شما