۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۱۴:۲۳

/ نگاهی به وضعیت گریم در سینمای ایران /

چهره‌پردازی پشت نقاب فراموشی

چهره‌پردازی پشت نقاب فراموشی

شرایط به کارگیری عنصر چهره‌پردازی در سینمای ایران به گونه‌ای پیش می‌رود که تاثیر چندانی بر کیفیت فیلم‌ها نمی‌گذارد و به نظر می‌رسد با تداوم این روند اهمیت این عنصر به زودی فراموش شود و کارکرد خود را به طور کامل از دست بدهد.

به گزارش خبرنگار مهر، در یک دوره مشخص وقتی صحبت از دوبله ایران می شد، سینمای کشور ما در این زمینه یکی از بهترین ها بود و به نحوی همواره برای بهترین بودن تلاش می کرد. اما گذر سال ها و تغییر نگاه در مورد دوبله و صدابرداری سر صحنه و عواملی دیگر باعث شد دوبله ایران با کاهش چشمگیر کیفیت دوبله مواجه شود که این امر همچنان ادامه دارد. زمانی که روند افت کیفی دوبله ایران آغاز می شد، هیچکس برای رفع مشکل این بخش تلاش جدی و قابل توجهی انجام نداد.

به نظر می رسد این اتفاق به شکلی دیگر برای چهره پردازی سینمای ایران در حال رخ دادن است. به این مفهوم که فیلمسازان ایرانی توجه چندانی به تغییر چهره بازیگران بر اساس نقش هایشان ندارند. این موضوع به اندازه ای فراگیر شده که به خاطر استفاده از تعداد محدودی چهره های سینمایی در آثار تجاری، اگر حضور بازیگران در فیلم های مختلف را به دقت بررسی کنیم، تفاوت چهره، موی سر و حتی نوع پوشش آنها به اندازه ای اندک است که گویی کارگردان ها یک عکس مشخص و ثابت از گریم بازیگر مورد نظر را دارند و از چهره پردازان می خواهند وی را به همان شکل درآورند. نگاهی به نقش های تعدادی از بازیگران این موضوع را بیشتر مشخص می کند.

خسرو شکیبایی، عزت الله انتظامی، علی نصیریان و رضا کیانیان از بزرگان عرصه بازیگری هستند که تاکنون نقش های ماندگار بسیار را بازی کرده اند. اما نگاهی به فیلم های اخیر آنها نشان می دهد طراحی لباس شان متفاوت بوده، اما تغییر محسوسی در چهره واقعی آنها دیده نمی شود. امین حیایی، محمدرضا گلزار، حمید فرخ نژاد، مهران رجبی و حمید گودرزی که از بازیگران جوان سینما محسوب می شوند و با آنکه امکان حضور در ژانرهای مختلف را داشته اند، در کمتر فیلمی تغییر اساسی داشته اند.

این موضوع در مورد بازیگران زن به مراتب نامساعدتر است. گلاب آدینه و بیتا فرهی به عنوان بازیگران باسابقه آثار تصویری معمولا با چهره کاملا مشخص جلو دوربین می آیند. حضور آدینه در فیلم "وقتی همه خواب بودند" چهره ای متفاوت از این بازیگر را به تصویر کشید. نیکی کریمی، هدیه تهرانی، الهام حمیدی، گلشیفته فراهانی و میترا حجار به عنوان بازیگران جوان و به نسبت پرکار سینما با اینکه امکان حضور در نقش های مختلف را داشته اند، اما در کمتر فیلمی موفق به ارائه تصویری متفاوت یا غافلگیرکننده شده اند.

عاطفه رضوی در این باره گفته است: "فیلمسازان بر حفظ خاطره تماشاگر از یک بازیگر اصرار دارند. یعنی اینکه یک بازیگر با چهره ای خاص برای مخاطب شناخته شده و کارگردان ها ترجیح می دهند بینندگان بازیگر را در فیلم های بعدی به همان شکل بازشناسی کنند. از سوی دیگر، باید به این مسئله توجه داشت اگر یک بازیگر در 10 فیلم مختلف بازی می کند، شخصیت و نوع بازی وی تا چه اندازه با نقش های مختلف او تفاوت دارد."

وی خاطرنشان کرد: "برخی مواقع شباهت شخصیت هایی که یک بازیگر ایفا می کند به اندازه ای به هم نزدیک است که چهره پرداز در عمل نمی تواند تمایز خاص و عمیقی میان آنها قایل شود. البته برخی مواقع مسئله نوع برخورد و خواست بازیگر مطرح می شود. وقتی یک بازیگر به بهانه حفظ وضعیت موی سر خود برای عکاسی حاضر به تغییر چهره یا آرایش موی خود نیست، من مجبورم برای حضور راحت تر و بهتر بازیگر جلو دوربین این بهانه را بپذیرم و از تغییر وضعیت ظاهری بازیگر صرفنظر کنم."

محمدرضا قومی در این خصوص اعتقاد دارد: "بسیاری از فیلمسازان بازیگر را بر اساس نقش انتخاب نمی کنند، بلکه برای خود اولویت هایی را در نظر می گیرند و به هر کدام از این افراد دسترسی داشتند، با آنها قرارداد می بندند. بنابراین تناسب بازیگر با نقش در بسیاری موارد رعایت نمی شود و به همان اندازه چهره پرداز نمی تواند خصوصیات اصلی نقش را در چهره نقش پرداز ارایه کند یا اینکه زمانی در اختیار داشته باشد تا به بازیگر بگوید از نظر ظاهری دست به چه تغییراتی بزند تا با نقش همخوانی پیدا کند. نکته دیگر اینکه، گاه یک بازیگر در چند فیلم بازی می کند، ولی نقش هایی که به او پیشنهاد می شوند بسیار به هم شبیه هستند. بنابراین از نظر ظاهر تغییر زیادی در چنین بازیگرانی به وجود نمی آید."

مسعود ولدبیگی دیگر چهره پرداز باسابقه کشور بر این باور است: "آنچه از نتیجه تلاش چهره پرداز در فیلم دیده می شود، خواست کارگردان و تهیه کننده است. اکنون بیشتر فیلم های ایرانی با توجه به چهره شناخته شده بازیگر ساخته می شوند و گریم باید در جهت زیباتر کردن چهره بازیگر باشد. همه چیز به سمتی هدایت می شود که هزینه کمتری داشته باشد و تغییر چندانی در چهره بازیگر اصلی ایجاد نشود، چون فیلمسازان اعتقاد دارند بازیگر نباید چهره قبلی خود را از دست بدهد و مخاطب باید به سرعت او را بشناسد."

مشکلات چهره پردازی در کشور را به چند دسته می توان تقسیم کرد. نخست اینکه فیلم هایی که نیاز به چهره پردازی متفاوت داشته باشد، در کشور ما کمتر ساخته می شود. در فیلم هایی که از جنبه های فانتزی و خیالپردازانه برخوردار باشد در ژانرهای مختلف کودکان و نوجوانان، ترسناک، کمدی، سوررئال و تخیلی می توان از چهره پردازی و طراحی صحنه و لباس متفاوت استفاده کرد. اما ساخت این نوع آثار بسیار کم است. دلیل اندک بودن تولید این فیلم ها را باید در دو زمینه سیاست های سینمایی دولت و بی انگیزگی بخش خصوصی جستجو کرد.

البته باید به این موضوع توجه کرد که همواره صرف هزینه های سنگین دلیلی برای به وجود آمدن امکان چهره پردازی بهتر نیست. در بسیاری موارد مسئله خلاقیت اهمیت بسیار زیادی پیدا می کند، ولی به نظر می رسد طراحان چهره پردازی سینمای کشور ما از این عنصر غافل شده و در انتظار ایجاد شرایط ایده آل فعالیت به سر می برند و چون تضمینی برای تغییر شرایط وجود ندارد، سطح کیفی چهره پردازی هر سال کمتر می شود.

نکته بسیار مهم دیگر که در زمینه چهره پردازی و طراحی شکل ظاهری نقش وجود دارد، نوع نگاه کارگردان به این مقوله است. طی سال های اخیر فیلمسازان ترجیح می دهند از بازیگرانی در آثار خود استفاده کنند که در جذب مخاطب موفق باشند. یعنی یک کارگردان جای اینکه برای ایفای نقش به توانایی های بازیگر فکر یا حتی با توجه به برخی از وجوه شخصیتی بازیگر نقش را به نوعی اصلاح کند، در اندیشه به دست آوردن گیشه است. به همین خاطر، برخی مواقع هماهنگی خاصی میان بازیگر و نقش وجود ندارد و به همان نسبت از چهره پردازی در جهت جلوه بخشی بیشتر بازیگر در حد یک آرایش معمولی استفاده می شود.

بخشی از مشکلات این عرصه به طراحان گریم مربوط می شود. به این جهت که اصولا در کشور ما تحقیق از جایگاه مشخصی برخوردار نیست. به همین خاطر وقتی به یک چهره پرداز پیشنهاد می شود تا یک بازیگر را شبیه یک راننده تاکسی، آشپز، مامور شهرداری، دکتر و دیگر مشاغل جامعه یا یک قاتل، روانی، معتاد یا دیگر افراد دربیاورد، بیشتر چهره پردازان یا سراغ کلیشه ها و الگوهای رایج می روند یا اینکه چهره بازیگر را به اندازه ای معمولی و رئالیستی درمی آورند که هیچ انعکاسی از ویژگی های شخصیتی نقش در چهره و اندام بازیگر دیده نمی شود و با دیگر نقش های مشابه تمایز پیدا نمی کند.

رضوی در این خصوص توضیح داد: "بعضی وقت ها چهره پردازان قصد دارند دست به کارهای متفاوت در زمینه کاری خود بزنند، اما کارگردان با این نوع تغییرات چندان موافق نیست. به همین خاطر، این بخش آرام آرام تنبل می شود. البته برخی مواقع هم کارگردان ها دست طراحان چهره پردازی فیلم خود را باز می گذارند، اما نتیجه کار به هیچ وجه رضایتبخش نیست. در هر کار حسی ـ هنری باید این دو عنصر کنار هم رشد پیدا کنند، اما گاهی این اتفاق نمی افتد. بیان این مطالب به این مفهوم نیست که تقصیر را به گردن کسی بیندازیم. مسئله اصلی در این است که هر کاری ویژگی های خاص خود را می طلبد."

ولدبیگی هم باور دارد: "متاسفانه بسیاری از کارگردان ها حاضر نیستند برای چهره پردازی زمان مشخصی را تعیین کنند. یعنی سر صحنه به مجری گریم مرتب فشار می آورند که زودتر کارش را تمام کند تا بازیگر جلوی دوربین برود. این شرایط باعث می شود برخی از مواقع چهره پرداز مجبور شود با سرهم بندی کار را تحویل دهد. این موضوع بیشتر حاصل بها ندادن است. چون برای برخی از فیلمسازان کمیت بیش از کیفیت اهمیت دارد. در سینمای ما کمتر کارگردانی همچون علی حاتمی پیدا می شود که با دقت و وسواس خاص چهره پردازی بازیگر را پیگیری کند."

قومی در این زمینه اظهار می کند: "در حال حاضر بیشتر فیلم ها از قصه هایی برخوردارند که امکان چندانی در اختیار طراح چهره پردازی برای ارایه کاری متفاوت قرار نمی دهند. در بیشتر ژانرهایی که اکنون توسط فیلمسازان ما مورد استفاده قرار می گیرد، گریم کاربرد ویژه ای ندارد. مهمتر اینکه، چون تهیه کنندگان یا سرمایه گذاران فیلم های سینمایی به مسئله گریم اهمیت چندانی نمی دهند یا آن را جدی نمی گیرند یا شناخت کافی در مورد آن ندارند، حاضر به هزینه کردن نیستند."

یکی دیگر از مشکلات این بخش به نبود همکاری کافی میان طراح لباس و چهره پرداز برمی گردد. هر چند چهره پردازان از تعامل میان این دو بخش در فیلم ها صحبت می کنند، اما بیشتر فیلمسازان راحت ترین کار را در پیش می گیرند. به این مفهوم که با هر کدام از این عناصر به صورت جداگانه گفتگو می کنند و هر فرد کار خود را انجام می دهد. در حالی که ویژگی های ذاتی شخصیت با پوشش و چهره نقش ارتباطی مستقیم دارد. بنابراین لازم است طراحان این دو بخش با هم رابطه شغلی کاملی داشته باشند. در این میان با استفاده از کامپیوتر می توان طرح و ایده های اولیه هر کدام از طراحان این بخش ها به وسیله فیلمساز مورد بررسی قرار بگیرد و تصمیم نهایی در ارتباط این دو عنصر با همدیگر گرفته شود.

البته این در شرایطی است که کارگردان ها درصدد طراحی و دوخت لباس برای بازیگران خود باشند، نه اینکه از آنها بخواهند لباس های خود را بیاورند تا یکی را انتخاب کنند. نکته ای که در مورد فیلم "باغ فردوس، پنج بعد از ظهر" افتاد و لادن مستوفی با همان لباس نقش در اکران فیلم دیده شد. این مسئله بسیاری مواقع باعث می شود چهره پرداز بر اساس آنچه وجود دارد - نه آنچه باید از قبل پیش بینی شود - باید دست به اقدام و طراحی بزند.

کد خبر 480813

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha