به گزارش خبرنگار مهر، بخشعلی قنبری نهج البلاغه پژوه و استاد ادیان و عرفان در یادداشتی با عنوان غبطه به حال سردار به علل علاقه مردم به سردار شهید سلیمانی پرداخته است:
امروز سه روز است که مردم ایران در شهادت دلاوری سوگواری میکنند که غضب بر ظالمان را با رأفت بر مظلومان همزمان و هماهنگ کرده بود؛ سرداری که همه عالمیان را در سوگ خود نالان کرد. همه ما میدانیم که مردم جهان از غالب نظامیان به دلیل غضب و خشمی که از خود نشان میدهند خوشنود نیستند اما هستند نظامیانی که دل مردم را ربوده اند و مردم هم از زن و مرد به آنان عشق میورزند که سردار بی بدیل ایران عزیز از جمله آنان است.
من در عمر خود فقدان بزرگانی را دیده ام اما در سوگ هیچ یک از آنان این اندازه اشک جاری نساخته ام. نمی دانم چرا این دل من این اندازه بی قرار است و در سوگ این دلاور اشک ریزان گشته است؟! وقتی نیک میاندیشم مشاهده میکنم که این انسان بی بدیل بی آنکه بر زبان بیاورد سلوک الی الله کرده است و در این راه ذرهای از خود کاذب را باقی نگذاشته و خاکساری را به اوج رسانده است. او به خوبی به همه سالکان راه حق در عرفان و سلوک نیک آموخت که در میان توپ و تانک و در محاصره داعش خبیث هم میتوان از سلوک الی الله دم زد بلکه در راهی گام برداشت که به شهود خدا بینجامد.
وقتی میخواهم این بزرگ و بزرگوار را با کسی مقایسه کنم از کسی جز مالک اشتر نمیتوانم یاد کنم. وقتی مالک از دنیا رفت کمر علی شکست هرچند به سبب وضع موجود نتوانست حرف دلش را بر زبان آورد و رنج دوری این سردار را نیز با چاه در میان گذاشت، رهبر عزیز ما هم چنین وضعی را در فقدان سردار بی بدیلش دارد و اگر دم بر نمیآورد و همه رنجها را جرعه جرعه نوش جان میکند به سبب آن است که خبیثان دور از انسانیت گمان نبرند که او ضعیف شده است اما می دانم که در دلش چه نالهها و شکوهها دارد!
مالک اشتر زمانه ما چه اندازه مظلومانه به شهادت رسید و بزدلان بی مروت چه حقیرانه و رذیلانه در شهادت او کوشیدند اما ندانستند که شهادت او سیل خروشانی از امتهای منطقه را به خروش درآورد و او را به مراتب بیشتر از دیروز جهانیتر کرد. شگفتا اخلاص چه میکند و زهد چه نقشها میآفریند!! او اخلاص ورزید و سلوکی تماماً معنوی کرد و با این کارش میلیونها انسان را به واکنشی کم نظیر فرا خواند و ثابت کرد که مردم دنیا میان خادم و خائن سخت تمایز قائل است و اگر دم نمیآورند نشانه سکوت آنان نیست. این مهم در خروش مردم عراق و سایر بلاد و مردم اهواز و مشهد و تهران و همه جای ایران آشکار گشت.
اما ای سردار دلها! چه نابختیار شدم که قبل از بوسیدن جای کفشت (که لیاقت بوسیدن کفشت را نداشتم چه رسد به پا و صورت ماهت) پر کشیدی و رفتی و از یکی از بستگانت گلهها دارم که زمینه دیدن چهره نورانی ات را برایم فراهم نکرد. سردار عزیز وقتی خروش میلیونها انسان را دیدم صادقانه بگویم به حال و مقامت غبطه ها خوردم و در برابر عظمتت سر تعظیم فرود آورد و خود را خیلی کوچک دیدم و بر عظمت تو ستایشها کردم! سردار بی نظیر این سرزمین در این چند روز با وجود همین که دیدگانم به عکس دلربایت میافتد بی اختیار اشکم جاری میشود و هر چه به خود فشار میآورد نمیتوانم فقدانت را باور کنم!
سردار عزیز میدانی چرا این اندازه محبوب شدهای؟ شاید خودت هم باور نمیکردی که چه اندازه دلهای مردمان را به تسخیر درآوردی!! میدانی چرا؟ اگر شهیدان دیروز ما در دورهی حماسه و شهادت در اوج عزت و در زمانه شهادت شهید شدند تو بعد سه دهه از آن دوره اما با همان روحیه به استقبال شهادت رفتهای! زخارف دنیا نتوانست تو را به سوی خود کشد و تو با همان روحیه در اوج زهد به سوی خدا و خدمت به خلق گام برداشتی بی آنکه لحظهای از آن فرهنگ بی نظیر غفلت کنی؟! بله هستند کسانی که آن دوره همرزم تو بودند اما آن احوال را از یاد برده اند و به استقبال دنیا رفته اند.
اینها همه نشان از آن دارند که تو پیش از اقدام به جهاد اصغر در سلوک و جهاد اکبر موفق شدهای و خوش درخشیدهای! سردار به حالت غبطه می خورم و از روح با عظمت میخواهم دعایم کنی تا این بنده ناتوان از توان تو درس آموزد و در راه بسط نهج البلاغه مقتدایت علی توفیق یابد! سردار عزیز دعایم کن تا بتوانم آموزهای امام بزرگوارت علی را در این سرزمین و در دنیا ترویج دهم و دعا کن که خدا عمر این بنده را نیز با شهادت به پایان برد تا در آخرت به دیدار خوبانی چون تو نائل آید که البته در این دنیا چنین توفیقی را نیافت. خاک زیر کفش توأم ای سردار درودت میفرستم و بر همه جاهایی که گام نهادی بوسه می زنم و صورتم را زیر پایت می نهم تا به تو بگویم که می دانم برای ملل منطقه چه کردی!!
نظر شما