خبرگزاری مهر -گروه هنر: «مهر سیمرغ» عنوان بسته خبری-تحلیلی روزانهای است که به مرور متن و حاشیه سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر میپردازد.
هر روز صبح میتوانید با «مهر سیمرغ ۳۸» در جریان آخرین تحولات بزرگترین رویداد سینمایی کشور قرار بگیرید.
امروز جمعه ۱۸ بهمنماه و همزمان با هفتمین روز اکران فیلمهای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر، با شماره هفتم «مهر سیمرغ ۳۸» همراه شوید.
چهره روز؛ هادی حجازیفر
«آتابایِ ۴۰ ساله به همراه پدر و خواهرزادهاش در روستای پیرکندی (خوی) زندگی میکنند. او سالها پیش، دانشجوی معماری در دانشگاه هنرهای زیبای تهران بوده و یک سال مانده به فارغالتحصیلی، به علت مشکلات روحی ناشی از عشق نافرجام به هم دانشگاهیاش، ترک تحصیل کرده و به زادگاه خود بازگشته است…» این خلاصه داستان فیلمنامهای است که هادی حجازیفر آن را نوشته و نیکی کریمی کارگردانی کرده است.
فیلم «آتابای» بعد از «یک شب»، «چند روز بعد»، «سوت پایان» و «شیفت شب» پنجمین تجربه کارگردانی نیکی کریمی محسوب میشود. فیلمی که در قیاس با فیلمهای قبلی کریمی، فضای شهری ندارد و همین میتواند «آتابای» را تبدیل به تجربهای تازه در کارنامه او کند. اما «آتابای» در شهرستان خوی، زادگاه هادی حجازیفر مقابل دوربین رفته آن هم با فیلمنامهای از این بازیگر. به همین دلیل برخی این فیلم را به همان اندازه که متعلق به نیکی کریمی میدانند از سهیم بودن حضور و همراهی حجازیفر در حال و هوای آن سخن میگویند.
هادی حجازیفر که پس از سالها تجربه بازی و کارگردانی در تئاتر و تلویزیون، سرانجام با نقشآفرینی در فیلم تحسینشده «ایستاده در غبار» محمدحسین مهدویان، وارد عرصه سینما شد و خیلی زود پلههای شهرت و محبوبیت را بهصورت همزمان در قامت یک بازیگر سینما پیمود. او که صراحتاً میگوید در عرصه سینما بیش از هر چیز سودای کارگردانی در سر دارد، در سالهای اخیر با درخشش در فیلمهایی چون «ماجرای نیمروز»، «لاتاری»، «به وقت شام»، «ژن خوک»، «شاهکش» و «منطقه پرواز ممنوع» تجربههای متنوعی را در کارنامه بازیگری خود ثبت کرد و حالا و در جشنواره سیوهشتم علاوهبر حضور غافلگیرکننده در مقام بازیگر «دوزیست»، فیلم «آتابای» را بهعنوان اولین تجربه فیلمنامهنویسی خود دارد.
«آتابای» به زبان ترکی نوشته و ساخته شده است و همین ویژگی نسبت حال و هوای فیلم با زادگاه حجازیفر یعنی خوی را دوچندان کرده است.
فیلم روز؛ کشتارگاه
دو فیلم «والدراما» و «هِندی و هرمز» آنقدر سینمایی بودند که وقتی نام کارگردانشان در میان فیلماولیهای جشنواره امسال قرار گرفت، برای بسیاری تعجببرانگیز بود. عباس امینی تا پیش از این علاوهبر این دو فیلم، فیلم «ابراهیم» را هم کارگردانی کرده بود اما بهدلیل ساخت فیلمهای قبلی با پروانه ویدئویی، «کشتارگاه» بهعنوان اولین فیلمش در جشنواره فجر سیوهشتم پذیرش شده است؛ هرچند امینی اما «والدراما» و «هندی و هرمز» را با همان پروانه ساختهای ویدئویی، تا سطح معتبرترین رویدادهای سینمایی جهان فرستاد.
«کشتارگاه» که سوژهای ملتهب و مرتبط با قاچاق گوشت و دلالی ارز دارد و داستان «امیر» است که چند ماه پیش از فرانسه دیپورت شده و حالا بخاطر پدرش شریک یک جنایت هولناک میشود.
فیلم تازه عباس امینی، یکی از فیلمهای استاندارد جشنواره سیوهشتم تا به اینجا بوده که برآیند نظر منتقدان و اصحاب رسانه نسبت به آن پس از رونمایی در پردیس سینمایی ملت مثبت بود. فیلمی با انتخاب سوژهای جسورانه، کارگردانی حسابشده و البته بازیهای قابل قبول که تبدیل به یکی از موفقترین تجربههای حاضر در جشنواره امسال با موضوع مسائل اقتصادی روز شده است.
حضور «کشتارگاه» در بخش «نگاه نو» شانس عوامل فنی و بازیگران آن را برای داوری و دریافت سیمرغ به صفر رسانده و بعید است فیلم در رقابت با آثاری همچون «روز صفر» و «لباس شخصی» در بخش «نگاه نو» که بیشتر باب طبع داوران جشنواره فجر است، شانس بالایی برای دریافت تک سیمرغ این بخش هم داشته باشد، با این همه اما فیلم حتماً جزو تجربههای موفق حاضر در جشنواره امسال بوده و بهرغم برخی نقاط ضعف در پرداخت خط داستانی و شخصیتپردازی، از آثاری است که از امروز میتوان منتظر فیلم بعدی کارگردانش ماند.
حاشیه روز؛ فوتبال دراماتیک روی پرده
بهمنماه سال ۱۳۹۰ و درست در اوج روزهای برگزاری مهمترین رویداد سینمایی کشور بود که پیوند مستطیل سبز و پرده نقرهای تثبیت شد؛ همزمانی برگزاری هفتادوچهارمین دربی پایتخت با سیامین دوره جشنواره فیلم فجر بهانهای شد تا با تصمیم متفاوت برنامهریزان اکران فیلمها در سالن همایشهای برج میلاد، سانس نمایش یک فیلم لغو و بهجای آن بازی استقلال و پرسپولیس بهصورت زنده در سالن ویژه اصحاب رسانه و هنرمندان سینما روی پرده برود.
روند دراماتیک و برد بهشدت سینمایی پرسپولیس در آن دربی با نتیجه ۳ بر ۲ آن هم با گلهای به ثمر رسیده در ۱۰ دقیقه پایانی دیدار، سبب شد که برخی منتقدان سینمایی کنایه خود نسبت بهجای خالی داستان و درام در فیلمهای آن دوره جشنواره را اینگونه بروز دهند؛ «بهترین فیلم جشنواره سیام، دربی پایتخت بود!» شاید بیراه نباشد اگر بگوییم طعم شیرین آن بازی دراماتیک، در شکلگیری وسوسه تکرار این تجربه در مقیاسهای بزرگتر هم بیتأثیر نبود.
بعدها «اکران فوتبال» بر روی پرده سینما تبدیل به یکی از کلیدواژههای آشنا در محافل سینمایی و رسانهای شد و همزمان با هر رویداد مهم فوتبالی از جامجهانی گرفته و تا جام ملتها، حرف و حدیث درباره بررسی ایده میزبانی سالنهای سینما از علاقمندان فوتبال صورت جدیتر به خود میگیرد.
شرایط اما در طول سالهای گذشته از دهه ۹۰ آنقدر تغییر کرده که در روز قرعهکشی جدول اکران فیلمهای جشنواره در سینمای اصحاب رسانه، بهصورت پیشفرض سهم «شهرآورد» کنار گذاشته و اعلام شد که روز پنجشنبه ۱۷ بهمنماه همزمان با نودودومین شهرآورد پایتخت، این مسابقه در سالنهای اکران پردیس ملت، به صورت زنده روی پرده خواهد رفت.
عصر دیروز و همزمان با برگزاری بازی دو تیم پرطرفدار پایتخت، فضای پردیس ملت، بیش از «سینما» رنگ و بوی «فوتبال» داشت و کلکلهای سرخابی، جای بحثهای داغ برسر نقاط قوت و ضعف فیلمهای روز را گرفت. جالب اینکه این بار هم هر چند شهرآورد سرخابیها به تساوی رسید اما روند دراماتیک ثبت این نتیجه با گل تیم پرسپولیس در دقایق پایانی بازهم تبدیل به تجربهای خاص برای مخاطبان جشنواره فجر شد تا برخی باردیگر در صفحات خود در فضای مجازی اینگونه به اکران شهرآورد در پردیس ملت واکنش نشان دهند؛ «بهترین فیلم جشنواره سیوهشتم تا به اینجا، دربی پایتخت بود!»
پیشنهاد ویژه؛ لباس شخصی
در ویترین بخش «نگاه نو» جشنواره سیوهشتم، یکی از نکات مهمی که جلب توجه میکند، تمرکز فیلمسازان، فیلماولی بر سوژههای خاص و بعضاً ملتهب است؛ یکی از این سوژهها را امیرعباس ربیعی برای اولین تجربهای در کارگردانی فیلم بلند داستانی برگزیده است؛ ماجرای سیاسی-تاریخی نسبت حزب توده با نظام اسلامی در همان سالهای ابتدایی پس از انقلاب اسلامی، در فیلم «لباس شخصی» به تصویر درآمده است.
امیرعباس ربیعی برای این تجربه، چهره کاربلدی چون حبیب والینژاد را در کنار خود داشته است. تهیهکنندهای که پیش از این نیز «ایستاده در غبار» محمدحسین مهدویان را به سرانجام رسانده بود و در جشنواره امسال، فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا را هم دارد.
«لباس شخصی» اما در کنار این مختصات، یکی از آثار سازمان «اوج» در جشنواره امسال هم محسوب میشود و احتمالاً همین نکته فیلم را بیشتر در کانون توجه رسانهها و منتقدان قرار خواهد داد. در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: «بهترین حربه برای ضربه، دوستی است. چون پیچیدگی در سادگی اوست. به لباس شخصیها بیشتر شک کن!»
امیرعباس ربیعی برای فیلم اول خود سراغ هیچ بازیگر چهرهای نرفته است و با بهرهگیری از ظرفیت بازیگران تئاتری اما ناشناخته، دست به یک ریسک زده است. فیلم بهلحاظ بصری قرابت بسیاری با «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان دارد که احتمالاً حضور محمدرضا شجاعی در مقام طراح صحنه و لباس هر دو فیلم، در این شباهت بیتأثیر نبوده است.
فیلم «لباس شخصی» امروز و در ساعت ۱۳:۳۰ اولین فیلمی است که در پردیس سینمایی «ملت» برای اصحاب رسانه روی پرده میرود.
نظر شما