به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از مصطفی دلشاد تهرانی است که در ادامه میخوانید؛
مدیریت، علم و هنر برنامهریزی، متشکّل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیتهای مختلف به منظور نیل به هدفی مشخص؛ و تدبیر امور در عرصههای مختلف است.
در آموزههای امیرمؤمنان علی (ع) به تبعِ آموزههای نبوی، اصطلاحی که برای مدیریت به کار رفته است، تعبیر «تدبیر» است. واژه «تدبیر» از مادّه «دُبْر» و «دُبُر» به معنای پشت هر چیز، و عقب است، چنانکه در قرآن کریم آمده است؛ و «تدبیر» تنظیم امور و ترتیب کارها و سامان دادن امور به بهترین نحو و استوارترین سازوکار است تا امور به عاقبت نیکو و نتیجه مطلوب برسد؛ و «تدبّر» تحقق «تدبیر» و عاقبتاندیشی و اندیشیدن است؛ و مهمترین و اساسیترین نقش عقل، تدبیر امور است، چنان که در آموزههای علی (ع) آمده است:
«لاَ عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ.» نهج البلاغه، حکمت ۱۱۳
هیچ خِرَدی چون برنامهریزی و تدبیرمندی نیست.
از منظر امام علی (ع) سامان زندگی در جهت مطلوب، در هر حوزهای بستگی تام و تمام به تدبیرمندی دارد، چنانکه از آن حضرت وارد شده است:
«صَلاَحُ الْعَیْشِ التَّدبِیرُ.» شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۴، ص ۱۹۴
سامان بخشِ گذرانِ زندگی، برنامهریزی و تدبیرمندی است.
پایه و اساس زندگی سالم و بالنده، تدبیر صحیح است، همچنانکه امام علی (ع) بدان اشاره کرده و فرموده است:
«قِوَامُ الْعَیْشِ حُسْنُ التَّقْدِیرِ، وَ مِلاَکُهُ حُسْنُ التَّدْبِیرِ.» همان، ص ۵۱۵
مایه پایداری زندگی، خوب سنجیدن است، و پایه آن برنامهریزی و تدبیرمندی است.
هیچ جامعه و سازمانی جز در پرتو تدبیر درست به سامان نمیرسد و به اهداف خود راه نمیبرد؛ و جز بدان نمیپاید. نصربن مُزاحم مِنْقَری، مورّخ گرانقدر شیعی، درگذشته به سال ۲۱۲ هجری، آورده است که چون امیرمؤمنان علی (ع) رهسپار رویارویی با قاسطین شد، در مسیر خود به سوی صفّین با استقبال ایرانیان روبهرو گردید، و در گفتوگویی با نَرْسا که نماینده آنان بود، از وی پرسید: «شماره شهریاران فارس چند تن بود؟». گفت: شماره آنان در این آخرین حکومت سی و دو پادشاه بود. گفت: «روش آنان چگونه بود؟». گفت: همواره روش آنان در امور مهم و کلی (کشورداری) یکسان بود، تا به روزگار پادشاه ما خسرو پسر هرمز، که به مالاندوزی و دیگر کارها [ی ناشایست] پرداخت و به راهی مخالف با پیشینیان ما رفت، و رسومی را که به سود مردم بود برانداخت، و رسومی را که به سود خود وی بود گسترش داد، و مردم را خوار داشت و دل ایرانیان را سرشار از کین کرد، چندان که بر او شوریدند و او را کشتند و زنانش بیوه و فرزندانش یتیم شدند. گفت:
«یَا نَرْسَا! إِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ الْخَلْقَ بِالْحَقِّ، وَ لاَ یَرْضَی مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِالْحَقِّ؛ وَ فِی سُلْطَانِ اللهِ تَذْکِرَةٌ مِمَّا خَوَّلَ اللهُ، وَ إِنَّهَا لاَ تَقُومُ مَمْلِکَةٌ إِلاَّ بِتَدْبِیرٍ.»
ای نَرْسا، همانا خدای عزّوجلّ مردم را به حق آفرید، و از هیچکس جز به حقگزاری خرسند نباشد، و در سلطنت الهی گونهای یادآوری و نمودگاری است برای نوع حکومتی که در نظر دارد در زمین نیز برقرار باشد، و آن این است که مملکت جز به تدبیر نپاید.
وقعة صفّین، نصر بن مزاحم منقری، ص ۱۵-۱۴
اگر جامعه و سازمانی همه امکانات را داشته باشد، ولی تدبیرمندی در آنجا نباشد، جز هدر دادن امکانات و داراییها و تباهی بهرهای نخواهد داشت. و اگر جامعه و سازمانی، کمترین امکانات را داشته باشد و از تدبیر درست بهرهمند باشد، با برنامهریزی صحیح و انتخاب راهکارهای مناسب، به بیشترین بهرهوری دست مییابد. امام علی (ع) در آموزهای اساسی فرموده است:
«حُسْنُ التَّدْبِیرِ یُنْمِی قَلِیلَ الْمَالِ، وَ سُوءُ التَّدْبِیرِ یُفْنِی کَثِیرَهُ.» شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۳، ص ۳۸۷
برنامهریزی و تدبیر درست، دارایی کم را افزایش میدهد، و بیبرنامگی و بیتدبیری، دارایی بسیار را نابود میکند.
بیتدبیری هر جامعه و سازمانی را به نابودی میکشاند:
«سُوءُ التَّدْبِیرِ سَبَبُ التَّدْمِیرِ.» همان، ج ۴، ص ۱۳۱
بیبرنامگی و بیتدبیری موجب ویرانی و نابودی است.
در اصل، زندگی در هر حوزهای جز در پرتو تدبیرمندی راه به جایی نمیبرد، و اگر تعبیر شود که آنچه در پرتو بیتدبیری صورت مییابد، زندگی نیست، و نوعی مردگی است، تعبیری دور از واقع نیست. از امیرمؤمنان علی (ع) روایت شده است که بر منبر کوفه فرمود:
«أَیُّهَا النَّاسُ… لاَ خَیْرَ فِی دُنْیَا لاَ تَدَبُّرَ [لاَ تَدْبِیرَ] فِیهَا.» المحاسن، برقی، ج ۱، ص ۵
مردم! دنیایی که در آن تدبیرمندی و عاقبتاندیشی نباشد، خیری در آن نیست.
نظر شما