به گزارش خبرنگار مهر، نورالدین بولحیه استاد دانشگاه شهر باتنه در الجزایر، تاکنون کتابها و پژوهشهای مهمی را در حمایت از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده است. «ایران، دین و تمدن» یکی از مهمترین کتابهای اوست که در آن به تحلیل نقش ایرانیان در درخشش تمدن اسلامی و همچنین نقش جمهوری اسلامی ایران در مقابله با قدرتهای استکباری جهان پرداخته است.
دیگر کتاب مهم او «ایران؛ نظام و قیم» یا «ایران نظام حکومتی و ارزشها» نام دارد که در آن به قرائتی واقعگرا از نظام حکومتی ایران و مبانی ارزشی آن پرداخته است. این کتاب را مؤسسه العرفان و الثقافه الاسلامیه الجزایر در ۴۱۴ صفحه منتشر کرده است.
در مقدمه این کتاب آمده است: «کسی که بخواهد ایران، یا پروژه تمدنی نوین آن را بشناسد، نمیتواند نسبت به نظام حکومتیای که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی نزدیک به چهل سال بر آن تکیه زده، بیتفاوت باشد و آن را نادیده بگیرد. زیرا تمامی هجمههای سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و دینی که تا به حال متوجه ایران شده، همه به خاطر نظامی است که رهبران انقلاب مؤسس آن بودهاند و مردم ایران نیز آن را پذیرفته و از راههای گوناگون رضایت خود را نسبت به آن ابراز کردهاند.
این نظام از جهات مختلف، بی همتا است زیرا نه نظامی دینی محض است و نه نظامی به طور کامل سکولار و دموکراتیک، بلکه نظامی است ترکیب یافته از هر دو که دارای ویژگیهایی است که باید به گونهای دقیق، واقع گرایانه و آرام، به دور از کینه توزی و مجادله مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد.»
نویسنده بنا به همین دلایلی که نوشته، تلاش کرده است تا در این کتاب اسرار و مبانی فکریای را که نظام ایران بر آن استوار است، شناسایی کرده و نیز ابزارهایی را که برای تحقق مبانی تئوریک خود در زمینه واقعیتها به کار گرفته، معرفی کند.
منابع نویسنده برای پیگیری این نظام تئوریک نوشتههای رهبران انقلاب و سخنرانیهای آنها بوده است که از جمله آنها میتوان به آثار و کتابهای امام خمینی (ره)، آیت الله العظمی خامنهای، شهید مطهری و دیگران است. بجز این موارد نویسنده مواضع نهادهای مختلف ایرانی را نیز مورد مطالعه قرار داده است. نویسنده همچنین به منابع و کتابهای دشمنان نظام ایران نیز مراجعه و مواضع آنها را تحلیل کرده است.
کسی که بخواهد ایران، یا پروژه تمدنی نوین آن را بشناسد، نمیتواند نسبت به نظام حکومتیای که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی نزدیک به چهل سال بر آن تکیه زده، بیتفاوت باشد و آن را نادیده بگیرد اما دلایلی که باعث شده تا نویسنده در راستای معرفی نظام جمهوری اسلامی ایران اقدام کند، خود در مقدمه به این شرح بیان کرده است:
نخست: این نظام از ابتدای پیروزی آماج حملهها و سیاه نماییهای بسیار بزرگی بوده است. آن هم نه فقط از سوی آمریکا و اسرائیل، بلکه از سوی بسیاری از مسلمانانی که سیاستمداران، تبلیغاتچیها و رجال دینی آنها به لکهدار کردن چهره، شیطانی نشان دادن و نسبت دادن انواع تهمتها به آن پرداختند. لذا وظیفه هر جستجوگر صادق آن است که راه انصاف پیش گیرد، نه اینکه از آن حمایت عاطفی کند، زیرا این نظام نیازی به اینگونه حمایتها ندارد، بلکه تنها از رهگذر منابعی که این انقلاب بر آن استوار شده و نتایج و بروندادهایی که در عالم واقع از خود بر جای گذاشته به توصیفی دقیق، علمی، بی طرفانه و واقعی از آن بپردازد.
دوم: این نظام از هر جهت منفرد و منحصر به فرد است، از مبانی فلسفی که بر آن بنا شده تا نهادهایی که در آن شکل گرفته است. به همین خاطر تجربه منحصر به فردی است که هر خردمندی نسبت به اطلاع یافتن از آن، بهره بردن از مزایای آن و پرهیز از عیوب آن علاقه نشان میدهد، به همین سبب بررسی بی طرفانه آن بسیار مهم است تا در دام توطئه گرانه کسانی که هدفی جز سیاه نمایی حقایق و معرفی پدیدهها به گونهای نامناسب با واقعیتها ندارند، نیفتیم.
سوم: این نظام، زیر مجموعهای از نمونههای اسلام سیاسی است. نمونههایی که به شکلهای مختلف در طول تاریخ ظهور و بروز یافته و بسیاری از آنها به علت خطاهایی که در آن صورت گرفته، با عکس العملهای منفی روبهرو شده است.
به همین خاطر بررسی این نمونه هم عرض نمونههای دیگری که شاید بهتر بتواند نظام حکومتی اسلام را نمایندگی کند، یا بالعکس. انسان مؤمن کسی است که قبل از مطالعه نزدیک واقعیتها و پرسش از صاحبان آن و نه دشمنانش، نسبت به آن و بر علیه آن قضاوت نمیکند.
چهارم: این نظام با وجود جنگهای بسیاری که بر ضدش به پا شده، همچنان پایدار است، بلکه مشاهده میکنیم که روزبهروز توانمندتر شده و از مرحله دولتی در کنار سایر دولتها به محوری استوار تبدیل شده که اسرائیل، آمریکا و تمام دولتهایی که بر محور آنها میگردند، از آن میترسند و حساب میبرند. این استواری و پابرجایی میطلبد تا راز و رمز این پایداری و ثبات را علی رغم این همه زلزلههایی که اطراف آن را فراگرفتهاند، با خبر شده اطلاع کافی به دست آوریم.
تکلیف شرعی بر ما حکم میکند که حقایق را توضیح دهیم تا شبههها برطرف و توهمات مرتفع شود. یاری مظلوم واجبی شرعی است و کسی که در برابر ظلم و ستم ساکت بنشیند شیطانی اخرس است
پنجم: بسیاری از خطاهایی که سیاستمداران، اصحاب جراید و علمای دین، در فهم و شناخت مواضع رسمی ایران به آن دچار میشوند، ناشی از نشناختن مبانی فلسفی و دینیای است که نظام حکومتی ایران بر آن مبتنی است. به همین سبب بحث در این موضوع، اقدامی پیشگیرانه برای دوری از این اشتباهات است. مواضع سیاسی هر دولتی که برای خود احترام قایل است، همیشه تابع مبانی نظری بنیادین آن دولت است.
کتاب هفت فصل دارد که عناوین سرفصلها و توضیح مختصری درباره آنها به شرح زیر است:
نخست «ولایت فقیه و حکومت الهی»: در این فصل به مبانی حکومتداری در جمهوری اسلامی ایران که اصطلاح ولایت فقیه برای آن به کار میرود، پرداخته شده است. به تحلیل نویسنده این نوع حکومت بر اصل حاکمیت الهی استوار است که خداوند متعال بیان فرموده است ان الحکم الا لله (سوره مبارکه انعام ۵۷) و در ضمن این مطلب ادله بنیانگذاران این نظام در مواجهه با مخالفان را توضیح داده است.
دوم «ولایت فقیه و ارزشهای جمهوری»: در این فصل نیز به ابزارهایی پرداخته شده که مردم با بهرهمندی از آن اراده و موضعشان را بیان میکنند. این ابزارها باعث میشود جنبههای منفی حکومت دینی از نوع کلیسایی آنکه چهره دین را آلوده کردند، یا برخی از نظامهای استبدادی در تاریخ اسلامی، گریبان جمهوری اسلامی را نگیرد.
سوم «ولایت فقیه و آزادی ضابطهمند»: در این فصل به آزادی به عنوان ارزشی از ارزشهای بزرگ که ملت ایران در راه آن مبارزه کرد تا از قید و بند طاغوتها و مستبدان رهایی یافته، حق خود را از غاصبان پس گرفته و زندگی اجتماعی خود را به دور از فشارها سپری کند، پرداخته شده است. نویسنده به تفصیل میزان آزادی را که ایرانیان علی رغم شایعات مغرضانه زیر سایه ولایت فقیه از آن برخوردارند؛ شرح داده است. همچنین از محدودیتهایی یاد شده که آزادیها به خاطر پاسداری از آرامش و ارزشهای اجتماعی و هویت دینی ملت ایران، بدان مقیدند.
چهارم «ولایت فقیه و برادری انسانی»: نویسنده در این فصل به اهتمام نظام اسلامی و ایرانی نسبت به اصل برادری، در داخل کشور در بین اقوام، ادیان و مذاهب مختلف و در خارج از ایران با تمامی ملتهای جهان به ویژه مستضعفان پرداخته است.
پنجم «ولایت فقیه و مساوات عادلانه»: نویسنده در این فصل به ارزش «مساوات» به عنوان یکی از ارزشهایی اشاره کرده که همه شهروندان را، بدون هیچگونه تفاوت حقوق و تکالیف در یک سطح قرار میدهد؛ مگر آنجاکه عدالت گونهای دیگر حکم کند.
ششم «ولایت فقیه و ارزشهای تربیتی»: در این فصل به اهتمام نظام اسلامی ایران به ارزشهای تربیتی در تمامی انواع و زمینهها پرداخته شده است. زیرا هدف این نظام تنها بر آوردن نیازهای مادی مردم نیست، بلکه برتر از آن، سازندگی انسان و تحقق تقوای اجتماعی مورد نظر است.
هفتم «ولایت فقیه و ارزشهای تمدنی»: نویسنده در این فصل اهتمام نظام اسلامی ایران به فراخواندن مردم جهت برپایی تمدن اسلامی نوین مبتنی بر ارزشهای اسلامی و منابع دینی را مورد بررسی قرار داده است. در این دیدگاه در کنار منابع دینی و ارزشهای اسلامی، دستاوردهای مادی بشری مورد غفلت قرار نمیگیرد بلکه تلاش میشود تا بین این دو، نوعی ترکیب برقرار و در نتیجه آن یک پرش تمدنی ایجاد شود تا نمونهای از تمدن الهی رهایی بخش از تمدن صرفاً مادی تقدیم بشریت شود.
منتقدان آثار قبلی نویسنده او را به دلیل تبلیغ نظام جمهوری اسلامی ایران در الجزایر مورد نکوهش قرار داده بودند. نویسنده در مقدمه این کتاب در پاسخ به آن نقدها نوشته است: «تکلیف شرعی بر ما حکم میکند که حقایق را توضیح دهیم تا شبههها برطرف و توهمات مرتفع شود. یاری مظلوم واجبی شرعی است و کسی که در برابر ظلم و ستم ساکت بنشیند شیطانی اخرس است. بی طرفی در معرکه نبرد سودی ندارد زیرا بی طرفی در چنین موقعیتی یعنی فرار از جنگ و فرار از معرکه و چسبیدن به زندگی و هواهای نفسانی بر ما حرام است.»
این مطلب با استفاده از اطلاعات ارسالی رایزنی فرهنگی ایران در الجزایر تنظیم شده است.
نظر شما