به گزارش خبرنگار مهر، محمد رحمانیان تعاریف ارائهشده برای نمایشهایی که باید در هر تالار اجرا شوند را به دلیل جامع و کامل نبودن مسئلهدار دانست و گفت: "اگر غرض این است که مشکلی از مشکلات تئاتر حل شود با این تعاریف مشکل اضافه هم میشود، به این خاطر که هیچکدام از تعاریف جامع و کامل نیستند. تئاتر با وجود کمبود تالارهای نمایشی اگر با این تعاریف نیز محدود شود، به مشکلات گروهها و سردرگمی آنها بیشتر دامن زده میشود."
محمد رحمانیان
وی در مورد طرح هویتبخشی به تالارهای نمایشی گفت: "به نظر من این طرح گرتهبرداری از تئاتر اروپا و آمریکاست با این تفاوت که آنها این کار را مشخصتر انجام میدهند. در دنیا تالارها دارای هویت هستند و هر کدام مدیری مشخص و باتجربه دارند. البته تعداد سالنهای آنها زیاد است و در هر کدام نمایشهایی خاص اجرا میشود. اما در ایران به دلیل کمبود سالن این کار عملی نیست. این طرح مانند طرح اسکان گروههای نمایشی در تالارهاست که روی کاغذ پیاده شد، ولی در عمل متأسفانه اتفاق نیفتاد."
قطبالدین صادقی نیز از اینکه بعد از سالها تلاش و گفتگو و پیشنهاد از جانب وی برای انجام این هویتبخشی، حالا شورای راهبردی تئاتر کشور به این موضوع رسیده ابراز خوشحالی کرد و گفت: "هویتبخشی در دنیا به این صورت نیست، بلکه مدیریت هر تالار به کارگردانی صاحبسبک داده میشود که با سیاست و بودجهای که در دست دارد تصمیم بگیرد. کارگردان مستقل، بودجه مستقل و استقلال مطلق دارد و تماشاگر هم میداند چگونه کاری را در تالار تعیینشده توسط کارگردانی که سیاستش مشخص است میبیند."
این استاد دانشگاه و نویسنده و کارگردان تئاتر عامل اصلی هویتبخشی به تالارها را خود کارگردانان دانست و افزود: "آنچه فراموش شده این است که هویت تالار را کارگردان تعیین میکند نه اینکه مهر به پیشانی تالار زده شود. ما در تئاتر ایران مدیریت مستقل و سیاست مستقل نداریم و این نتیجهای است که از تقسیمبندیهای قبلی تجربه آن را به ما ثابت کرده است."
کورش نریمانی هم معتقد است موضوع هویتبخشی به تالارها گنگ است و متن ارائهشده نمیتواند کل کار را توضیح دهد. وی گفت: "ما در تئاتر با توصیف کاری نداریم، بلکه درباره عملکرد و شیوه اجرا صحبت میکنیم. به عنوان مثال تئاتر فراگیر یعنی چه؟ تا به حال بررسی نشده تئاتری که تماشاگر و مخاطب زیاد دارد هنرمندانه است یا غیرهنرمندانه. شورای راهبردی باید در درجه اول تئاتر، شیوههای اجرایی و تماشاگر و نمایشنامه را تعریف کند. اگر اساساً سالنها هویت داشته باشند، بد نیست. به این شرط که تعریفی دقیق و روشن در مورد آن داده شود."
حمید آذرنگ نیز که این روزها نمایش "خیال روی خطوط موازی" را روی صحنه دارد، در این باره به خبرنگار مهر گفت: "ما به آزمون و خطای گذشتگان خود کار نداریم و در تکرار تجربیات گذشته ماندهایم. دیگرپذیری کمتر در ما جریان دارد و حتی نظام مدیریتی ما هموژنیزه است و به کارهای مدیران قبلی نگاه نمیکند، بلکه آنها را از بین میبرد. چون تفکر منیت وجود دارد هیچکس این بدعت را نمیگذارد که کارنامه درخشان کسانی را که قبل از خود بوده بپذیرد."
وی در ادامه گفت: "اگر هویتبخشی ماندگار باشد خوب است. ولی این خیل عظیم تئاتری با وجود هویت نداشتن پشت در ماندهاند، حال اگر هویتبخشی را انجام دهیم که دیگر استعدادهای در حال شکوفایی را هم نابود میکنیم. البته بخش خوب هویتبخشی این است که استعدادها در مسیر خود قرار میگیرند و همه اینها بسته به عملکرد بعدی مدیریتی است که تأثیرات بر اجراها و جذب مخاطب را مشخص میکند. تئاتر کشور بیش از هر دارویی به مخاطب، اسپانسر و تزریق جریان نیاز دارد."
آذرنگ در این رابطه گفت: "گاه یک شوک قلبی به تئاتر با نام جشنواره داریم که بعد از اتمام آن تئاتر مجدداً وارد حالت کما میشود. به جای این تعاریف ما باید روح سلامت را در شکل رقابت سالم بین بچههای تئاتر زنده کنیم. باید به کارگردانانی که هم معناگرا هستند و هم مخاطب را دارند کمک و از آنها حمایت کرد. من احساس میکنم خوب است این طرح هم تجربه شود، ولی مقداری هم به فکر جاهای دیگر باشیم که هنوز مرهمی بر زخم آنها گذاشته نشده و به دردهای گذشته بیشتر توجه کنیم."
نظر شما