خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - مهدی عزیزی: از ماه مارس ۲۰۱۱ تاکنون ۹ سال از بحران و جنگ در سوریه میگذرد. بحرانی که در آغاز به نظر میرسید یک مطالبه سیاسی تحت تأثیر انقلابهای عربی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا رخ داد. از این رو برخی از جریانهای مخالف سیاسی دولت سوریه به این اعتراضات پیوستند.
بحران در این کشور از اعتراض تظاهرات کنندگان در ماه مارس ۲۰۱۱ در برخی از مناطق سوریه آغاز شد. جریانهای داخلی و برخی که به دنبال تغییرات سیاسی بودند تا حلقه انقلابهای عربی در سوریه تکمیل شود اما دیری نپایید که این اعتراضها و مخالفت جریانهای سیاسی با دولت بشار اسد به درگیریهای نظامی انجامید.
رویدادهای بعدی که در سوریه اتفاق افتاد نشان داد نه تنها آنچه که در این کشور رخ داد هیچیک از شاخصههای انقلابهای عربی را نداشت بلکه تماماً در راستای شبیه سازی و وقایع انقلابهای عربی منطقه شمال آفریقا بود. در حقیقت بهره برداری سیاسی اتاق فکر مشترک آمریکا، اسرائیل و عربستان از رویدادهایی بود که آنها تلاش میکردند آن را انقلاب عربی یا بهار عربی توصیف کنند.
انقلابهای عربی فرصت مناسبی برای آسیب رساندن به یکی از ارکان و محور مقاومت در منطقه و ایجاد درگیریهای طایفهای به منظور کاهش توان ایران و ایجاد امنیت برای محیط پیرامونی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. ارزیابیهای آمریکا و سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی غرب نیز بر این نکته تمرکز داشت که در ماههای آغازین تکلیف سوریه یکسره خواهد شد.
این همان دستورالعملی بود که پیشتر بر اساس آن قرار شد تا بازوهای مقاومت اسلامی در منطقه هدف قرار گیرند تا زمینه برای شکست ایران فراهم شود. به جز بازیگران سیاسی مانند ترکیه و برخی کشورهای عربی مانند قطریها که تلاش کردند از این فرصت برای بازیگری فعال در منطقه و به دنبال آن امتیاز گیری سیاسی استفاده کنند، عربستان سعودی با حمایتهای مالی و تسلیحاتی سیاسی بیشترین نقش را در افزایش بحران و تنش در سوریه داشت. به ویژه اینکه سعودیها احساس میکردند از توانایی تأثیرگذاری تغییر قواعد بازی برخوردار نیستند و از طرفی برای جابجایی قدرت در ساختار داخلی نیز به این موضوع یعنی تأثیرگذاری در تحولات سوریه به شدت نیاز داشتند.
ترکیه نیز در این میان عقب نماند و تلاش کرد تا از این شرایط دست به امتیاز گیری سیاسی بزند. البته باید گفت ترکیه در زمان آقای اردوغان بر اساس یک سیاست راهبردی ثابت رفتار نمیکند و بیشتر بر اساس منافع جریان سیاسی حزب او رفتارهای خود را تغییر میدهد. چرخش رفتارهای سیاسی آقای اردوغان در تحولات سوریه و بسیاری از تحولات منطقه غرب آسیا را میتوان از این نمونه رفتارهای متغیر و بی ثبات دانست.
بیش از ۲۵۰ گروه تروریستی در سوریه علیه دولت بشار اسد مشغول فعالیت بود. این در حالی است که در آغاز بحران و حمله، گروههای تروریستی تا نزدیکی کاخهای بشار اسد در دمشق هم رسیدند.
البته تفاوت عمده اعتراضات و درگیریهای نظامی در سوریه با بقیه ملاکهای عربی در چندین نکته مهم بود به خصوص آنکه این اعتراضات از مرزهای اطراف آغاز شد و پایتخت را درگیر نکرد دوم آنکه انگیزههای ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی در این اعتراضات وجود نداشت و سوم اینکه بیش از ۸۰ درصد این گروهها، گروههای وارداتی از خارج از مرزهای سوریه بودند به طوری که بیش از ۱۰ هزار تروریست اروپایی که تروریستهای چشم آبی لقب گرفته بودند در سوریه دست به اقدامات تروریستی میزدند.
از طرفی باید گفت عربستان سعودی به عنوان پدرخوانده وهابیت و داعش به غیر از کمکهای سیاسی و مالی و دلارهای نفتی نقش آبشخور فکری و اعتقادی این گروههای تروریستی را نیز بر عهده داشت.
قطریها هم در این زمینه به ویژه در زمینه حمایت رسانهای از تروریستهای حاضر در سوریه پیشتاز بودند به ویژه اینکه شبکه تلویزیونی الجزیره رسماً به عنوان تریبون رسمی داعش و النصره و گروههای تروریستی فعالیت میکرد.
شاید همین کمک رسانهای بود که از داعش به عنوان یک گروه تروریستی قدرتمند در عرصه رسانه یاد میشود. اجماع سعودیها و قطریها، ترکیه آمریکا و رژیم صهیونیستی یک جنگ تمام عیار علیه سوریه را فراهم کرد که تا امروز حدود ۴۰۰ هزار نفر در این درگیریها کشته شدند که بیشتر آنها را غیرنظامیان تشکیل میدهند که عمدتاً توسط داعش و جبهه النصره سر بریده شدند.
در این میان حتی برخی از گروههای فلسطینی نیز با ارزیابیهای اشتباه در دام قطع رابطه با سوریه افتاده اند اما به مرور زمان خود را اصلاح کردند. امروز که این بحران وارد دهمین سال خود شده است بیشتر زیرساختها، مدارس و درمانگاهها نابود شده است، گردشگری سوریه که سالانه بیش از ۱۰ میلیون توریست را جذب میکرد، از میان رفته است و شرایط سختی حاکم است و شاید بتوان از آن به عنوان یک تروریست اقتصادی نام برد.
اما سوریه در عرصه نظامی و میدانی دستاوردهای مهمی را نیز به دست آورد که بخش مهمی از آن را مرهون نیروهای مقاومت اسلامی در منطقه حمایتهای تهران است. ایجاد مدلهای جدید مبارزه با بهره برداری از الگو های جمهوری اسلامی ایران و اعتماد به گفتمان مقاومت اسلامی مهمترین عنصرهای تکمیل حلقه پیروزی در در سوریه بود.
از لحاظ میدانی سوریه تمامی مناطق درگیر به جز بخشی از ادلب را در اختیار دارد و گروههای تروریستی از این کشور بیرون رانده شده یا شکست خورده اند. گروههای تروریستی که در بخشهای کمی از تمامیت ارضی سوریه حضور دارند تنها مرهون حمایت آمریکا و دخالتهای ترکیه هستند.
از نظر سیاسی نیز سوریه مشروعیت سیاسی خود را حفظ و تقویت کرد موضوعی که از آغاز هم غربیها نگران آن بودند چرا که بارها اعلام میکردند اگر سوریه از این بحران خارج شود یکسویه قدرتمندتر خواهد بود.
در اواسط بحران سوریه بسیاری از کشورهای عربی، مانند قطریها به سوریه بازگشته اند و برخی نیز سفارتخانههای خود را بازگشایی کردند.
محور مقاومت نیز در زمینه تجربی، میدانی و سیاسی یک تجربه موفق هرچند دشوار را پشت سر گذراند و توازن نظامی و میدانی خود را بازیافت و در تغییر معادله نباید نقش نیروهای محور مقاومت به ویژه حزب الله لبنان در ارائه تجربههای جدید میدانی برای چیره به این بحران را نادیده گرفت.
نظر شما