به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا اسدی نایب رئیس انجمن علمی کاردرمانی ایران و عضو هیئیت مدیره مجمع انجمنهای علمی گروه پزشکی کشور در یادداشتی در خصوص مشکلات شیوع کرونا در کشور آورده است: آیا فقط باید به زیانها و مشکلات ناشی از شیوع ویروس کرونا پرداخت؟ که البته باید با ثبت مستندات و شواهد روزانه اقدامات در این زمینه در تمامی سطوح و دستگاههای دولتی و غیردولتی ذی مدخل و ذی ربط در این موضوع، در جای خود بررسی موشکافانه برای کاربست تجربههای ارزشمند کنونی در آینده، اقدام نمود. ولی بحران ویروس کرونا و بیماری covid۱۹ پیامهای پرمعنی والبته دردناکی هم تاکنون داشته است و مهمترین آن تلنگری بر متولیان امر توانبخشی کشور در تغییر شیوه نگاه و عمل در قبال بزرگترین اقلیت هر جامعه که افراد دارای معلولیت و سالمندان را شامل میشود است. این تغییر رویکرد بیشتر در نحوه ارائه خدمات توانبخشی و آموزشی و شیوه نگهداری از این گروه به چشم میخورد زیرا این شرایط بدیع ناشی از گسترش ویروس کرونا و خطر پذیر بودن مراکز تجمعی افراد دارای معلولیت و سالمندان به علت ماهیت ذاتی خطرپذیری اینگونه مراکز لزوم گسترش شیوههای نوین ارائه خدمت از قبیل طرحهای خانواده محور (family based) و اجتماع محور(Community based) و همچنین تداوم قاطع کوچک سازی مراکز و تشدید روند گسترش خانههای حمایتی ویژه افراد دارای معلولیتهای ذهنی، روانی و جسمی و سالمندان است.
تجربه نشان داد که اکثر این افراد شدت مشکلات آنان به حدی نیست که بستری شدن را در مراکز تجمعی تداوم بخشد و از سوی دیگر شرایط آنان به گونهای نیست که بدون دریافت درجاتی از حمایت و نظارت بتوانند در محیط اجتماعی خود، عملکرد مطلوبی داشته باشند، این افراد در خانههای حمایتی جای میگیرند. تأسیس این خانه موجب میشود که از پسرفت بیماران جلوگیری شده و روند درمان و استقلال و بازتوانی ایشان سرعت یابد و شرایط ورود به خانههای مستقل و خانواده و اجتماع را تسهیل مینمایند.
هدف نهایی ایجاد و راه اندازی خانههایی حمایتی را میتوان امکان ارتقا سطح توانمندی افراد دانست. آن دسته از افراد دارای معلولیت و سالمندانی که به سطحی از توانمندی دست یافتهاند در جهت توانمند سازی بیشتر به خانههای حمایتی هدایت میشوند و تا زمانی که فرایند توانمند سازی، بهبود و توانبخشی به حد قابل قبول برای بازگشت کامل به جامعه و استقلال و ارتقا عملکردشان برسد از خدمات این خانهها بهره میبرند. کمک به ساماندهی همه جانبه این افراد بر اساس رویکردهای جامعه نگر مبتنی بر الحاق اجتماعی و رعایت حقوق شهروندی از دیگر اهداف ایجاد این خانهها میباشد.
به نحوی که در این خانهها میتوان شاهد ایجاد عزت نفس و استقلال فردی و ارتقا توانمندی جهت الحاق افراد دارای معلولیت به جامعه به عنوان فرد عادی بود و همچنین جهت آمادگی زندگی مستقل و رویارویی با مشکلات فردی، اجتماعی و اقتصادی و یادگیری مسئولیت پذیری و نقش پذیری اجتماعی و کسب مهارت و آمادگیهای لازم شغلی، برنامه ریزی های دقیقتری انجام داد تا بازگشت بیماران به کانون گرم خانواده و جامعه. تلفیق و مشارکت اجتماعی و تغییر نگرش مثبت جامعه را نسبت به این عزیزان را به عینه دید.
این بحران تاکنون دلایل متقنی را برای تداوم گسترش قاطعانه این شیوهها نشان داد که از آن جمله عدم ابتلای هیچیک از افراد مقیم خانههای حمایتی سازمان بهزیستی کشور تا کنون در مقابل ابتلای تعداد زیادی از همین عزیزان در بزرگترین و توانمندترین مرکز تجمعی مراقبت و توانبخشی کشور که از سوی مسئولین این مرکز هم در نوبتهای مختلف با ارائه آمارهای نگران کننده به این موضوع اشاره شد. این موضوع از زاویه دیگر هم نگران کننده است و آن اینکه با برخی از این مراکز با وجود امکان جذب مشارکت مردمی و خیرین نسبت به دیگر مراکز خصوصی و کوچکتر که موجب توانمندی همه جانبه اینگونه مراکز گشته و اثبات تشریک مساعی بر حسب وظیفه ذاتی خود در اینچنین بحرانهایی میتواند فرصتی تلقی گردد، ولی نگرانیهای عمیقتری را به وجود آورد. از این رو بیش از گذشته ضرورت شتاب در تحول رویکردهای متعالی و انجام اقدامات مثبت ناشی آن را در زمینه مراقبت و توانبخشی افراد دارای معلولیت و سالمندان، نمایان میشود.
نظر شما