۲۴ فروردین ۱۳۹۹، ۹:۰۳

گفتگویی منتشرنشده از زنده‌یاد حسن انوشه

زبانی که در آن «وام‌واژه» وارد نشود، خود به خود می‌میرد

زبانی که در آن «وام‌واژه» وارد نشود، خود به خود می‌میرد

زبانی که در آن «وام‌واژه» وارد نشود، خود به خود می‌میرد. در زبان طبری ما وام‌واژه داریم به عنوان مثال «مَلکِمیت» که برگرفته از «ملک الموت» است. از احیای طبری تنها زبان فارسی سود می‌برد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: زنده‌یاد حسن انوشه که شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹ درگذشت، یکی از شخصیت‌های برجسته و ماندگار در حوزه زبان شناسی و پژوهش‌ها مربوط به زبان فارسی است. او سرپرست نویسندگان «دانشنامه ادب فارسی» بود و منتقدان هرکدام از آثارش را چه تألیف و چه ترجمه، اتفاقات خاصی در فرهنگ و ادب ایران نامیدند. از میان آثار او می‌توان به این موارد اشاره کرد: «دانشنامه ادب فارسی: آسیای مرکزی»، «فارسی ناشنیده: فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحات فارسی و فارسی شده کاربردی در افغانستان» به همراه غلامرضا صنعتگر و ترجمه کتاب‌های «ایران در سپیده دم تاریخ»، «تاریخ ایران کمبریج: از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان‌»، «تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه»، «ایران و تمدن ایرانی»، «تاریخ غزنویان» و…

سال ۱۳۹۵ قرار بود نشریه‌ای متولد شود که هر شماره‌اش به یک استان اختصاص داشته باشد. چند شماره از آن نیز آماده شد که یکی از آنها ویژه‌نامه استان مازندران بود. با این وجود اما متأسفانه هیچگاه آن نشریه به انتشار عموم نرسید و روی دکه‌ها نرفت. درویژه‌نامه استان مازندران گفت‌وگویی نیز با زنده‌یاد حسن انوشه درباره زبان طبری انجام شد. در منابع کهن و همچنین کلام برخی از بزرگان ادبیات از وجود زبانی به نام «طبری» صحبت شده که تقریباً از میانه قرن هفتم هجری فراموش شده است. محدوده جغرافیایی این زبان منطقه وسیعی از شمال ایران تا شمال شرقی ایران را در بر می‌گرفت. پرسش اصلی این بود که احیای این زبان چه منافعی را دربر دارد و چه کمکی به غنای هرچه بیشتر فرهنگ امروز مازندران می‌کند؟ به مناسبت درگذشت این زبان شناس و پژوهشگر اثرگذار، تصمیم به انتشار آن گفت‌وگو در قالب خبرگزاری گرفتیم که در ادامه آن را خواهید خواند:

بسیاری از بزرگان همچون نیما یوشیج، از زبانی به نام «طبری» صحبت کرده و سعی در نگارش دستور آن داشتند. «طبری» زبان بود یا لهجه؟ اگر پاسخ شما به زبان بودن طبری است، دلیل خود را نیز بیان کنید.

طبری قطعاً زبان است، اما این زبان مانند همه زبان‌هایی که در منطقه فلات ایران وجود داشت، در گذشته پرکاربرد بود، اما الان نیست. پرکاربرد نبودن این زبان هم چند دلیل دارد: نخست اینکه رسانه‌های ملی و دولتی از روزنامه‌ها بگیر تا تا رسانه‌های دیداری و شنیداری بر همه زبان‌های بومی ایرانی نفوذ کرده و آن‌ها را از اعتبار انداخته‌اند. این فقط مخصوص به مازندران یا طبرستان هم نیست بلکه در همه جای ایران همین وضع حاکم است و این رسانه‌ها روی همه زبان‌ها و گویش‌های ایرانی تأثیر گذاشته‌اند. این مسئله هم مزایا و معایبی دارد. سودش این است که وقتی این رسانه‌ها وارد شهر و روستا می‌شوند به مقوله ملت سازی کمک کرده اما از سوی دیگر به زبان‌های بومی آسیب وارد می‌کنند. اما چرا «طبری» یک زبان است و صرفاً یک گویش و لهجه نبود؟

زبان‌شناسانی چون زنده‌یاد دکتر صادق کیا تلاش بسیاری برای احیا زبان طبری داشتند و به موفقیت‌هایی نیز دست پیدا کردند، اما من واقعاً نمی‌دانم که زنده کردن این زبان فایده‌ای در بر دارد یا خیر؟ دلیل زبان بودن آن در متفاوت بودن نحو آن با زبان فارسی است. به عنوان مثال مازندرانی‌ها به «پسر بزرگ» می‌گویند: «گته ریکا». در اینجا صفت بر موصوف مقدم می‌شود، در صورتی که در فارسی صفت پس از موصوف می‌آید. در زبان فارسی گفتن «بزرگ مرد» یا «بزرگ پسر» جنبه ادبی دارد درحالی‌که گفتن «گته مردی» یا «گته ریکا» در زبان طبری جنبه ادبی ندارد و نوع زبان اینگونه است. خیلی جالب است که در زبان طبری حرف اضافه نیز بعد از متمم، می‌آید. برای مثال به جای «من از تو گرفتم»، «تی جا بَایتِمِه» گفته می‌شود. بنابراین کاملاً پیدا است که زبان طبری نحوی مستقل از زبان فارسی دارد. اگرچه تا ۹۰ درصد واژه‌ها بین دو زبان مشترک هستند با این تفاوت که در زبان طبری گه گاهی واژه‌ها قدیمی یا آرکائیک هستند اما واژه‌ها در زبان فارسی صیقل خورده‌اند.

عجیب است که بسیاری از واژگان زبان «طبری» به زبان پهلوی نزدیک است. به عنوان مثال در طبری به گربه «بامشی» گفته می‌شود که به گونه‌ای ساده‌سازی اسم این حیوان در پهلوی است که به آن «بامنشین» می‌گفتند.

«شیء» به معنای شدن است. در زبان فارسی «شدن» به معنای «رفتن» نیز استفاده می‌شود. به عنوان مثال حضرت حافظ می‌گوید: «شد آنکه اهل نظر بر کناره می‌رفتند / هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش» و یا سعدی علیه الرحمه نیز بیت زیبایی به این شرح دارد: «ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز / کان سوخته را جان شد و آواز نیامد». در این دو بیت فعل «شد» به معنای «رفت» است. بنابراین در زبان فارسی واژه «شد» هم به معنای فعل ربطی است مانند «چراغ روشن شد» و هم به معنای فعل تام است. در زبان طبری «شدن» عمدتاً به معنای رفتن به کار می‌رود.

حدود جغرافیایی این زبان تا جا بوده است؟ قاعدتاً وقتی منطقه طبرستان که وسیع‌تر از مازندران فعلی بوده است، زبان طبری نیز باید محدوده جغرافیایی وسیع‌تری را دربرمی‌گرفت.

در استان گلستان نیز زبان طبری به کار می‌رفته و هنوز هم به کار می‌رود. بنابراین طبرستان شامل منطقه مازندران، گرگان یا گلستان امروز می‌شد. حتی زبان مردم فیروزکوه که امروزه جزئی از استان تهران است تفاوتی با زبان طبری ندارد. از آن طرف نیز مردم طالقان هم از این زبان استفاده می‌کنند. حتی برخی نیز زبان مردم سمنان را زبان طبری می‌دانند زیرا سمنان هم جزئی از طبرستان بود اگرچه ممکن است که امروزه سمنانی‌ها و مازندرانی‌ها زبان همدیگر را متوجه نشوند اما احتمالاً در قدیم حرف هم را می‌فهمیدند.

آیا می‌توان زبان طبری را احیا کرد و دستور زبان آن را نوشت؟

تعدادی از زبان‌شناسان از جمله زنده‌یاد دکتر صادق کیا تلاش بسیاری برای احیا این زبان داشتند و به موفقیت‌هایی نیز نائل آمدند، اما من واقعاً نمی‌دانم که زنده کردن این زبان فایده‌ای در بر دارد یا خیر؟ به طور کل فراموش شدن این زبان و دیگر زبان‌های بومی فلات ایرانی امری طبیعی است و خود به خود پیش می‌آید. به عنوان مثال زبان گیل نیز ویژگی‌های یک زبان را داشت، اکنون در حال فراموشی است.

ببینید زبانی که در آن «وام‌واژه» وارد نشود، خود به خود می‌میرد. در زبان طبری ما وام‌واژه داریم به عنوان مثال «مَلکِمیت» که برگرفته از «ملک الموت» است. یا مثلاً «اسا» به معنای «الساعه» است که در اصل این واژه از عربی به طبری راه پیدا کرده و همین جنبش «اساشعر» نیز از آن در نام خود بهره برده‌اند البته در سال‌های اخیر تعدادی از جوانان بومی سعی کردند به نوعی چراغ این زبان را روشن نگاه دارند به همین دلیل به زبان گیلی یا طبری اشعاری سروده و یا داستان‌ها و کتب تحقیقاتی نوشته و منتشر کردند. با این اوصاف من هنوز نمی‌دانم توفیق آن‌ها چقدر بوده است؟

دهه اخیر جنبشی ادبی موفقی ظهور پیدا کرد که خاستگاه آن شاعران معاصر مازندرانی هستند. شاخصه این جنبش سبک شعری بود که با عنوان «اساشعر» معروف شد و کسانی چون جلیل قیصری، رجب بذرافشان و… از شاعران این سبک هستند. حتی آقای قیصری کتاب تئوریکی نیز در موضوع «اساشعر» منتشر کرد.

بله در جریان هستم و «اساشعر» چیزی شبیه به هایکو است. مسئله اینجاست که هرچند اعضای این جنبش سعی در زنده نگاه داشتن زبان طبری دارند اما من به توفیق‌شان شک دارم، چرا که رادیو، تلویزیون، ماهواره، روزنامه، مجله و عموم کتاب‌ها به فارسی است و قدرت این رسانه‌ها در حال حاضر بیشتر از شعر است. البته من این مسئله را به فال نیک می‌گیرم چرا که به مقوله ملت سازی کمک می‌کند تا برای مثال کسانی که در بندرعباس و کسانی که در ماکو زندگی می‌کنند همدیگر را هموطن دانسته و به این فکر کنند که دارند یک کتاب مشترک را مطالعه می‌کنند و یا اخبار را به یک زبان می‌شوند، در صورتی که هرکدام از آن‌ها زبان‌های جداگانه‌ای دارند.

البته سازمان ملل نیز سال‌هاست که درباره از بین رفتن زبان‌های کوچک هشدار می‌دهد. به عنوان مثال در دامنه‌های پامیر افغانستان زبان‌هایی به نام «اشکاشمی» یا «شغنانی» وجود دارد که از شاخه‌های زبان فارسی هستند، اما گویش‌وران این دو زبان اکنون به زیر ۶۰ هزار نفر رسیده است که صرفاً در چند شهر از تاجیکستان، افغانستان و پاکستان به این زبان‌ها صحبت می‌کنند و معلوم نیست در آینده نیز فرزندان این اهالی این زبان‌ها را نگه دارند. من در کتاب «فارسی ناشنیده» به تحلیل مسائلی نشستم که درباره این زبان‌ها در منطقه افغانستان و پامیر وجود دارد.

مارتین هایدگر نظریه‌ای را مطرح کرده که بر مبنای آن «زبان» خانه وجود است. آیا از بین رفتن زبان طبری مشکلات هویتی برای مازندرانی‌ها به وجود می‌آورد؟ در مقابل اگر این زبان به طور کامل احیا شود، آیا به افزایش غنای فرهنگ امروز مازندران کمک می‌کند؟

من نگاهم به این مسئله متفاوت است. اعتقاد دارم اگر چراغ این زبان‌ها خاموش شود و در ادامه پژوهشگران و زبان شناسانی همت کرده و واژه‌های اصلی این زبان‌ها را احیا کنند، این کار بیشتر کمک به غنای زبان فارسی است. برخی از نویسندگان نیز به این روند اهتمام جدی داشتند. به عنوان مثال آقای صادق چوبک سعی می‌کرد واژه‌های جنوبی را احیا کرده و از آن‌ها در داستان‌های خود بهره ببرد. در حال حاضر نیز محمود دولت آبادی واژه‌های سبزواری را در کتابش می‌آورد و با این کار سعی دارد واژه‌های اصیل را وارد زبان نوشتاری فارسی کرده و به غنای آن کمک کند.

اعتقاد دارم اگر چراغ زبان‌هایی چون طبری خاموش شود و در ادامه پژوهشگران و زبان شناسانی همت کرده و واژه‌های اصلی این زبان‌ها را احیا کنند، این کار بیشتر کمک به غنای زبان فارسی است جالب است که صادق هدایت نیز در برخی از قصه‌هایش واژگان و جمله‌های زیبای طبری را به کار برد و استفاده از برخی از آن‌ها را در فارسی معمول کرد. برای مثال در داستان «زنی که شوهرش را گم کرد» کاراکتر زرین‌کلا وقتی از تهران به مازندران می‌رود تا شوهرش را پیدا کند، در همکلام شدن با مادر شوهرش، مادرشوهر به او می‌گوید که: «تو این وچه را مول هاکردی». در اینجا مول به معنای حرامزاده است و در فارسی نیز به همین معنا به کار می‌رود. جالب است که واژه مول که یک کلمه اصیل مازندرانی است، با واژه مول در زبان انگلیسی که به معنای قاتل است نیز یک ریشه دارد. واژگانی با یک ریشه مشترک در زبان طبری و انگلیسی زیاد است. یک مثال دیگر بیان می‌کنم: «جینکاو» در زبان طبری به معنای گاو جوانی است که هنوز اخته نشده و از دو واژه «جین» به معنای جوان و «کاو» به معنای گاو تشکیل شده است. در انگلیسی نیز cow به معنای گاو است و در زبان پهلوی نیز به گاو، کاو می‌گویند.

همین کم‌رنگ شدن زبان طبری در زندگی روزمره مازندرانی‌های فعلی، می‌تواند دلیلی بر عدم رشد فرهنگ مازندرانی در روزگار کنونی باشد؟ گفته می‌شود که در گذشته‌های دور فرهنگ مازندران از امروز آن غنی‌تر بوده است. طبرستان قدیم به دلیل راه‌های دسترسی سخت و صعب العبور و عدم همجواری با فرهنگ‌های دیگر، دارای یک فرهنگ غنی در عین حال خاص بود و البته این فرهنگ چهره‌های بزرگی را نیز پروراند که منظومه فکری متفاوتی با اندیشمندان بخش‌های مرکزی ایران داشتند، اما عده‌ای بر این عقیده‌اند که به دلیل آسان شدن راه‌های ارتباطی و تلفیق این فرهنگ با دیگر فرهنگ‌های ایران باعث شد تا مازندران دیگر آن غنای فرهنگی گذشته را امروزه نداشته باشد. نظر شما در این باره چیست؟

ببینید چهره‌های که در گذشته در مازندران متولد شده و بعدها در تاریخ ایران خوش درخشیدند، ارتباط چندانی با زبان طبری نداشتند و اکثر آن‌ها به زبان عربی تکلم کرده و کتاب‌هایشان را می‌نوشتند. همچنین محل تحصیل آن‌ها نیز مازندران یا طبرستان نبوده است. به عنوان مثال محمد بن جریر طبری هم تفسیر قرآن و هم تاریخ مشهورش را به زبان عربی نوشت. یا شمس الدین محمد بن محمود آملی کتاب مشهور خود با عنوان «نفائس الفنون فی عرایس العیون» را به زبان فارسی و نه طبری نوشته بود. البته در تاریخ آمده است که کتاب مشهور «مرزبان نامه» در اصل به زبان طبری و تألیف یک مازندرانی به نام «اسپهبد مرزبان بن رستم بن شهریار بن شروین بن رستم بن سرخاب بن قارن‌» که بعدها به زبان فارسی دری ترجمه شد، اما کسی تاکنون نسخه طبری این کتاب را ندیده است.

ببینید زبانی که در آن «وام‌واژه» وارد نشود، خود به خود می‌میرد. در زبان طبری ما وام‌واژه داریم به عنوان مثال «مَلکِمیت» که برگرفته از «ملک الموت» است. یا مثلاً «اسا» به معنای «الساعه» است که در اصل این واژه از عربی به طبری راه پیدا کرده و همین جنبش «اساشعر» نیز از آن در نام خود بهره برده‌اند. یعنی الساعه به طبری رفته و تغییرات خاص خود را داشته و مال خود شده است، به نحوی که فارس‌ها یا عرب‌ها دیگر آن را تشخیص نمی‌دهند. در زبان طبری وام‌واژه‌های مغولی، ترکی، عربی و فارسی بسیاری وجود دارد. این یک امر طبیعی است که واژه‌های جدید وارد هر زبانی شود. همان‌طور که هزاران واژه غیر انگلیسی از زبان‌هایی مانند فارسی یا هندی وارد زبان انگلیسی شده است. برای مثال واژه‌هایی چون بازار، کباب، شغال، جنگل و… از کشورهای شرقی وارد زبان انگلیسی شده است. بنابراین آن‌ها هم این واژه‌ها را از زبان‌های دیگر گرفته و متناسب با آرواره‌های خود برای تلفظ آسان به کار می‌برند. ما هم همین کار را می‌کنیم، اما اینکه اگر زبان طبری از بین برود چه اتفاقی می‌افتد، من نمی‌دانم اما جنبه مثبت این قضیه این است که ما از قدیم اقوام گوناگونی بودیم که کنار یکدیگر زندگی می‌کردیم و این را هم می‌دانستیم که با وجود گوناگون بودن اقوام، در کنار هم زندگی می‌کنیم و با هم سازگار هستیم یعنی در کنار یکدیگر آگاهانه زندگی می‌کردیم و یکدست شدن زبان کل مردم ایران به وحدت هرچه بیشتر کمک می‌کند.

نکته دیگر این است که روی زبان فارسی نزدیک به هزار و ۲۰۰ سال کار شده است اما کسی روی زبان طبری یا گیلکی کار چندانی نکرده است. بنابراین زبان فارسی است که حافظ، سعدی، مولوی، خاقانی، نظامی، سنایی، عطار، نیما و شاملو را تحویل جامعه فرهنگی جهانی داده است در صورتی که زبان طبری از این کار عاجز بوده است. بنابراین احیای زبان طبری فقط به سود زبان فارسی می‌تواند باشد.

کد خبر 4897797

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha