به گزارش خبرنگار مهر، رسیدن به رشد و تعالی از دغدغههایی است که هر انسان فهیمی به دنبال آن است؛ اما آنچه سوال میباشد این است که چگونه میتوان به این رشد دست یافت؛ طاهر قلیزاده محمدی، از کارشناسان امور دینی پیرامون این مسأله در ایام ولادت امام مجتبی (ع) یادداشتی نوشته که در ادامه میآید:
انسان را با توجه به ویژگیهای متعددی که دارد بیشک میتوان شاهکار خلقت دانست؛ اما از بین آن ویژگیها، میتوان «اختیار» و «تعقّل» را از خاصترین و اساسیترین امتیازاتی دانست که سبب شده است انسان به صورت قابل توجهی بر سایر مخلوقات و حتی ملائکه برتری پیدا کند؛ دو ویژگیای که میتوان آنها را از اسباب رسیدن انسان به قلههای موفقیت دانست.
خالق هستی این امکان را برای انسان به وجود آورده که او میتواند با اختیاری که دارد مقدمات و نتایج کارها را بررسی کرده و به این نتیجه برسد که آیا انجام آنها به صلاح است یا خیر و آیا به آنها عمل کند یا نه؟ که این حاصل نخواهد شد مگر با استفاده صحیح از نعمت عقل، نعمتی که با آن میتوان به همه چیز دست یافت که بالاترین آن رسیدن به خشنودی خداوند متعال میباشد؛ چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «یا عَلیُّ اَلعَقلَ مَا اکتُسِبَت بِهِ الجَنَّةُ و َطُلِبَ بِهِ رِضَی الرَّحمنِ؛ یا علی، عقل چیزی است که با آن بهشت و خشنودی خداوند رحمان به دست میآید.» [۱]
اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که مقصود از عقل یاد شده در روایت چیست؟ آیا مقصود مغزی (Cerebrum) است که در وجود تمامی انسانها میباشد و آیا با آن است که تمامی افراد میتوانند به خشنودی خدا برسند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت مقصود از عقل که مورد تاکید آیات و روایات متعدد است و وسیلهی سعادتمندی انسانها معرفی شده، فراتر از چیزی است که به عنوان عضوی در بدن تمامی انسانها و حتی حیوانات شناخته میشود. در این زمینه و برای شناخت بهتر ماهیت عقل بهتر است به کلام علامه طباطبایی (رحمت الله علیه) مراجعه کنیم که در تعریف عقل چنین بیان داشتهاند: «قرآن شریف عقل را نیرویی میداند که انسان در امور دینی از آن بهره مند میشود و او را به معارف حقیقی و اعمال شایسته رهبری میکند و در صورتی که از این مجرا منحرف گردد، دیگر عقل نامیده نمیشود. منظور از عقل در قرآن شریف، ادراکی است که در صورت سلامت فطرت، به طور تامّ برای انسان حاصل می شود». [۲]
یعنی عقل نیرویی محسوب میشود که قرار است با آن راه از چاه فهمیده شود؛ نیرویی که قرار است به انسان نشان دهد که اگر از چه راهی برود به سعادت و اگر از کدام سو برود به بیراهه خواهد رسید. نیرویی که تفاوتهای موجود در بین انسانها نیز تحت تأثیر آن خواهد بود.
اما آنچه که مهم است کشف این مطلب میباشد که این عقل در چه زمانی ما را به مقصود که همان دستیابی به سعادت در زندگی مادی و معنوی است میتواند برساند و چه لوازمی باید باشد تا این نیرو، ما را به مطلوبی که دنبال آن هستیم رهنمود کند.
یقیناً یکی از مواردی که میتواند به نیروی عقل جهت دهی داشته باشد «تجربه» است. انسان بر اساس تجاربی که به دست میآورد و موارد متعددی را در طول زندگی درک میکند میتواند درصد اشتباهات خود را پایین بیاورد و آنها را تبدیل به معلومات کند و نکات موجود در وقایع را ضبط و از آنها برای رسیدن به موفقیت در باقی مراحل زندگی، کمک بگیرد؛ لذا امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرمایند: «الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ». [۳]
مرحوم آقا جمال خوانساری در شرحی که بر این روایت داشتند چنین متذکر میشوند: «عاقل باید که تجربهها که کرده در خاطر نگاه دارد تا هر یک را در وقت نظیر آن به کار برد، یعنی از امری که متضرّر شده باشد از نظیر آن اجتناب کند، و از امری که منتفع شده باشد در اشباه آن نیز آن را اختیار نماید» .[۴]
اما در کنار صحت این مطلب که انسان باید تجاربی که به دست آورده را اندوخته خود قرار دهد و از آن در زمانهای دیگر بهره ببرد، نکته مهمتر دیگری وجود دارد که درصد اشتباهات را بسیار کاهش خواهد داد!
باید توجه داشت چه بسا ممکن نباشد انسان تمامی مسائل و اتفاقات پیرامونش را مستقیماً تجربه کند تا با آن تجارب، قوّهی تعقّل خود را نیرو ببخشد، لذا میبایست راهکار دیگری را در پیش گرفت. در اینجا راهکاری اساسی وجود دارد که امام مجتبی (علیه السلام) در قالب روایتی آن را توصیه فرمودهاند تا انسان برای رسیدن به سعادت و رهایی از مشکلات آن را به کار بگیرد، و آن انجام «مشورت» و استفاده از علوم و تجارب دیگران است؛ امکانی عقلانی که با آن میتوان بسیاری از خطرات را مدیریت و بسیاری از راهکارهای رسیدن به سعادت را اجرایی کرد و به رشد و تعالی حقیقی در تمامی امور دست یافت.
امام حسن مجتبی (علیه السلام) این نکته را چنین بیان میفرمایند: «ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إلاّ هُدُوا إلی رُشْدِهِمْ؛ هیچ گروهی در کارها با یکدیگر مشورت نکرده اند، مگر آنکه به رشد رسیده اند». [۵] مشورت و استفاده صحیح از تجارب سایر انسانها در طول تاریخ، انسان را به موقعیتی رهنمود خواهد ساخت که گویی به تعداد تمامی انسانها تجربه کسب کرده و موارد مختلف را خود، پشتسر گذاشته است و استفاده از این راهکار، نتیجهای نخواهد داشت مگر هموار شدن راه رسیدن به انواع پیشرفتها.
پینوشت:
[۱] من لایحضره الفقیه ج ۴ ص ۳۶۹
[۲] المیزان، ج ۲، ص ۲۵۰
[۳] غررالحکم حدیث ۱۰۱۴۰
[۴] شرح آقا جمال خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص: ۱۷۷
[۵] تحف العقول، ص ۲۳۳؛ أعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۷۷؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۰۵، ح ۴.
نظر شما