به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام رسول جعفریان، استاد تاریخ دانشگاه تهران در یادداشتی به ضعف عمومی ما در مطالعه تاریخ پرداخته است؛
ندانستن تاریخ، اشکال بسیاری از پژوهشگران ما در حوزههای مختلف و مرتبط با تاریخ است. بنده می دانم که تاریخ فی حد نفسه، اندیشهای را اثبات و نفی نمیکند، اما بارها بر این تأکید داشته ام که آگاهی از تاریخ، ما را برای سنجش افکار و طرح نظریات جدید، هوشیار و آگاه میکند. اشکال این است که بسیاری این نیاز را احساس نمیکنند و مستقیم سراغ مباحث خاص خود میروند و یا تصور میکنند مطالعه چند کتاب تاریخ عمومی، مشکل آنها را حل میکند. حقیقت این است که بسیاری از نظریات و دیدگاههایی که در حوزههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اندیشهای ابراز میشود، بسترهای تاریخی خاص خود را دارد که بدون شناخت آنها، امکان طراحی آن افکار و سنجش آنها وجود ندارد.
این دوستان ما، دست کم در هر زمینهای که فعالیت فکری دارند، باید ریشههای تاریخی محیطی آن افکار را بررسی کنند. باید تاریخ هر مسأله را بدانند و درست هم بدانند. این دانستن، نیازمند جستجو و کاوش فراوان است و این طور نیست که مثلاً برای مطالعه دوره صفوی، دیدن چند کتاب عمومی کفایت کند، یا مثلاً از دوره قاجار که در فارسی، حتی چند کتاب عمومی خوب هم نیست، بتوانند با دیدن یکی دو کتاب، شناختی نسبت به آن به دست آورند. تاریخ، به ویژه تاریخ اندیشه، آن هم بررسی تاریخ اندیشه در بستر زمانی و سیاسی خاص خودش، یکی از مهمترین ابزارها برای سنجش افکار و اندیشه هاست.
این قاعده نه فقط در مورد دوره معاصر، که برای شناخت اسلام نیز، بدون شناخت درست دوره اموی و عباسی، بدون شناخت محیط جاهلی و اسلام، بدون شناخت محیطهای مختلفی که اسلام در آنها بالید و شکل گرفت، نمیتوان ادعایی داشت. این آگاهی، نیاز به وجود متخصصین مختلف و متعدد دارد. بعد از نزدیک چهل سال کار در حوزه تاریخ اسلام، میتوانم اطمینان دهم که ما تاریخ اسلام را عمدتاً به دلخواه خود و شرایط و از روی هوی و هوس سیاسی و اثبات این و آن مطالعه کردیم، نه اینکه واقعاً متخصص در آن شدیم. دریغ از یک اموی شناس یا عباسی شناس که در کشور باشد. دریغ از یک متخصص جدی تاریخ اقتصادی اسلام، دریغ از یک مجله جدی پژوهشی که ویژه مطالعات صدر اسلام باشد.
این وضع ما درباره تاریخ اسلام است و اما دورههای بعد که ما در ایران به عنوان یک شیعه، اصلاً اهمیتی برای تاریخ عمومی اسلام قائل نبوده ایم. نه دولتهایی مثل ایوبی و مملوکی را میشناسیم و نه از محیط غرب اسلامی در شمال افریقا خبر علمی جدی داریم. این را برای دانشجویان این حوزهها هم می گویم مطمئن باشند که به رغم تصور عمومی که در این زمینهها کار شده، بدانند که همه چیز بکر است، مگر آنکه در زبانهای فرنگی یا عربی آثاری یافت شود. در این زمینهها، حداکثر چند ترجمه وجود دارد.
نظر شما