به گزارش خبرنگار مهر، دومین «وبینار علمی اجتماعی روایت یاری» شنبه ۱۴ تیر، با بررسی موضوعاتی نظیر «کرونا و مناسک دینی خدمت رسان»، «قرنطینه، یاریگری و مسئولیت شهروندی» و «گونه شناسی انواع یاری گری در طلاب حوزه های علمیه» به همت پژوهشکده باقرالعلوم برگزار شد.
مولایی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در باب گونه شناسی انواع یاری گری در طلاب حوزه های علمیه گفت: طبقه بندی رایج که ثبت نام طلاب بر اساس آن انجام شد از حیث کارکرد بود که تا پایان فروردین ۱۲۰۰۰ طلبه در سامانه مرتبط ثبت نام کرده بودند که با توجه به آمار چند پیام به ما می دهد: طلاب در حوزه مشارکت میدانی ظرفیت بزرگی داشتند اما این ظرفیت در حوزه کلان و سیاستگذاری خودش را باز تولید نکرده است و در حوزه رسانه (تولید محتوا و بازنمایی) ضعف جدی وجود دارد.
وی افزود: حضور طلاب در عرصه خدمات اجتماعی به دوگانه ممکن است: الف- طبقه بندی بر حسب مناطق جغرافیایی: که در هر کدام از استان های قم، تهران، خراسان رضوی و خوزستان ۱۰% طلاب حضور داشتند بقیه استان ها زیر ۱۰% بود. ب- گونه شناسی هویتی تاریخی: در دهه اول انقلاب نبض اصلی طلاب درون حوزه در میانه تعاملات حاکمیتی و مردم قرار میگیرند هم به سمت مردم میروند برای آگاه سازی و کمک کردن و از سوی دیگر نسبت به حاکمیت هم دغدغه دارند. در دوره سازندگی به دلیل شرایطی که به وجود می آید یک مقداری نبض اصلی جریان حوزه به سمت لاک خودش می رود و از حوزه میدان فاصله میگیرد. دوره بعدی پشتوانه نظری قوی تر میشود و پاسخ گویی به شبهات به قدری منتقد جریان اصلاحات میشود هم در ساحت سیاسی پررنگ میشود هم در ساحت پشتوانه نظری. در دوره بعدی که بحث مردمی سازی پررنگ میشود، جریان های فعال حوزه به سمت این میروند که در کنار مردم قرار بگیرند و ناظر به نیازهای اصلی مردم کار کنند که با دو مشکل رو به رو میشوند؛ وارد میدان میشوند، ولی هویتهای نظری خیلی قوی برای این کار شکل نگرفته و از سوی دیگر پراکندگی و تشتت کار برای این ها زیاد است.
وی در پایان سخنان خود گفت: در دوره اخیر به دلیل شرایط محیطی جریان حوزه دوباره به سمت مردم رو آورده و به یک معنا این جریان تجربه دهه اول انقلاب را که در میانه مردم و حاکمیت قرار میگیرد. حفظ این فرصت از طریق مبانی فکری و مبانی نظری و بر مبنای نظرات امامین انقلاب ممکن است.
در ادامه این وبینار، سیدمهدی ناظمی قره باغ، مدرس فلسفه دانشگاه سوره، در باب «قرنطینه و یاریگری و مسئولیت شهروندی» گفت: در دنیای امروز قرنطینه به عنوان راهکار اساسی برای بیماری های واگیردار محسوب میشود. جهان قدیم هم این را به عنوان راه حل پذیرفته بود نه به عنوان تنها راه حل. یکی از درمان هایی که برای بیماری های وبایی وجود دارد، توبه و استغاثه به درگاه خداوند است. رویکرد انسان امروز به بیماری واگیر و فراگیر جداسازی حداکثری انسان ها از یکدیگر است. این مسئله مطلقاً فقط یک مسئله پزشکی نیست، یک مسئله فکری و فلسفی است. به طور طبیعی پیش فرض ذهنی همه ما فقدان هم بودگی است. اگر قرار است چیزی اضافه شود با یک قرارداد اجتماعی باید به ما اضافه شود نه اینکه جز اسلوب وجودی ما باشد. بعد از کرونا اتفاقی که افتاد این بود که پزشکان خط کشی ها را برای ما تعیین کنند. خیلی جاها احکام فقهی را تغییر دادند. یاریگری در تضاد با سیاست قرنطینه و اصالت فردی است. در قرنطینه وجه فردی و قهری انسان مورد توجه قرار می گیرد. انسان در درجه اول اهل انس با مراتب مختلف وجودی است. کرونا در عین اینکه شر است و سلامتی ما را تهدید میکند، در عین حال میتواند بهانه ای باشد برای پیوند دادن افراد مستعد تا روابط جدیدی را در عرصه انسانی بتوانند به منصه ظهور برسانند.
در ادامه محمدرضا قائمی نیک، استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی با موضوع «کرونا و مناسک دینی خدمت رسان» به ارائه سخن پرداخت و گفت: یک طرح مسئله در جامعه شناسی علوم اجتماعی ایران و به یک نحوی در علوم انسانی ایران در حال شکلگیری است. گویا در این مواجهه با پدیدههای اجتماعی که کرونا هم یکی از مصادیق آن است، جامعه ما را تحت تاثیر خودش قرار میدهد. هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی (مثل پدیده حاج قاسم، شهید حججی) که اگر با نگاه دینی و غیردینی بخواهیم نگاه کنیم. پدیدههای اجتماعی است که در میدان موجود است، یک نگاه بومی متأثر از فرهنگ دینی و ارزشهای بومی ماست. ما زبان مفهومی اتفاقاتی که درمیدان میافتد را نداریم و همچنین در حوزه تصمیم گیری وارائه راهکار و نقشآفرینی کلان عاجز هستیم وهم زبان گفتن و صورتبندی آن را نداریم.
وی افزود: گویا در مقام تصمیم گیری در علوم انسانی و نگاه دینی و حوزه های علمیه نسبت به حوزهها و گروههای تکنیکی یک تأخری دارند. شما اگر نگاه کنید به قضیه کرونا یک تأخر قابل توجه نقش آفرینی در بیان مشکلات این حوزه و در تصمیم گیری و سیاستگذاری فرهنگ دینی در قیاس با حوزه اقتصاد و سلامت و حوزه تکنیکی مشاهده می کنید. حتی در مقام تصمیم گیری آن قسمتی فعال است که به بخش تکنیکی و فنی نزدیکتر است. مثل حوزه فضای مجازی و فلسفی به طور مثال حرفهایشان کمتر شنیده میشود و بعضاً بد فهمیده میشود. گویا داریم سعی میکنیم این پدیدهها را به صورت دیگر و متفاوت بفهمیم و یک طور دیگر رفتارهای آنها را صورتبندی کنیم. به همین دلیل دنبال پاسخهای متفاوت هم هستیم. مثلاً در همین بحث یاریگری گویا تلاشی برای توضیح متفاوت هستیم. این وجه تمایز خواهی در این قسمت نکته مهمی است.
قائمی نیک ادامه داد: در قضیه کرونا سرنخهایی را میتوانیم بیابیم تا نسبت به حوادث مشابه پاسخگو باشیم. یک پاسخ نظری که در قضیه کرونا میدهیم این است که با توجه به اینکه غلبه نظریه سکولار و مدرن، توانایی صورت بندی چنین کارهایی را ندارد. هم در سطح نظری و هم در سطح عملی و هم مدیریتی. دیگری، اساتید دانشگاه برای صورتبندی کار جهادی و بومی ما کاووش نمیکنند و با تکیه بر صورتبندی نظری علم مدرن به تحلیل و ... دست میزنند. نکته دیگر، مثلاً در تدفین بیماران کرونا افراد به یک اضطراری رسیدند و وارد عملیات شدند، اما در حوزه نظری برای اندیشمندان چنین اضطراری ایجاد نشده است. این جای تأمل دارد که در چه صورتی این ها به این حوزه وارد می شوند.
نظر شما