حجت‌الاسلام قدردان قراملکی:

نظریه تفکیک عقل از نفس، در تضاد با قرآن است

نظریه تفکیک عقل از نفس، در تضاد با قرآن است

یک پژوهشگر در نشست تحلیل و نقد هستی‌شناسی عقل در نگره تفکیک گفت: رویکرد سلبی معتقد به جدایی عقل از نفس نه تنها با قرآن و روایات سازگار نیست، بلکه در تضاد با این منابع دینی محسوب می‌شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، کرسی علمی ترویجی با موضوع تحلیل و نقد هستی‌شناسی عقل در نگره تفکیک توسط گروه کلام پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به صورت مجازی برگزار شد.

در این کرسی علمی حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن قدردان قراملکی، عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ارائه‌دهنده، در ابتدای سخنان خود در این کرسی علمی گفت: بحث در مورد هستی‌شناسی عقل، دارای دو جهت اثباتی و سلبی است؛ جهت اثباتی این است که عقل با نفس انسان رابطه عینیت دارد و تفکیک‌ناپذیر است و جهت سلبی هم آن است که عقل از ذات و نفس انسان جداست.

وی افزود: نفس انسان همانند هسته بوده است که در آن قوای متعددی از سوی خالق متعال نهفته شده و یکی از این قوه‌ها، عقل است؛ خداوند وقتی نفس را خلق کرده، عقل را هم قرار داده و این عقل به تدریج رشد کرده و بزرگ‌تر می‌شود، البته این به معنای آن نیست که خدا به عقل کمک نمی‌کند. در عین حال اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند؛ اینکه خدا به این عقل کمک می‌کند یا نورانیتی به آن می‌دهد، نفی نمی‌شود.

عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: رویکرد سلبی هم که معتقد به جدایی عقل از نفس است، نه تنها با قرآن و روایات سازگار نیست، بلکه در تضاد با آن‌ها هم قرار دارد، زیرا معتقدان به تفکیک می‌گویند انسان در بدو خلقت، عقل الهی ندارد، ولی به تدریج از مرحله نوجوانی از سوی خدا به او عطا می‌شود.

وی تصریح کرد: این گروه معتقدند که انسان عقل بشری دارد، ولی این عقل، تاریک و ظلمانی است و حجت نیست و اعتبار ندارد و با آن، شرعیات درک نمی‌شود؛ عقلی که از سوی آن شریعت درک می‌شود، عقل نورانی اعطایی الهی است.

عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: در رجوع به آیات قرآن، اگرچه واژه عقل در آن نیامده، ولی اطلاق عقل فطری بر سرشت باطنی را داریم، از جمله در آیه ۴۶ حج فرموده است که «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَی الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ» که در اینجا، قلب صنوبری مراد نیست، بلکه عقل در معنای قلب به کار رفته است. همچنین در آیه ۱۴ نمل «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ» هم واژه جحد در معنای عقل به کار رفته است.

قدردان قراملکی تصریح کرد: در روایت آمده که العقل ولاده؛ یعنی عقل با ولادت انسان ایجاد شده و علم را از بیرون فرا می‌گیرد. در حقیقت عقل به تولد جدید انسان تشبیه شده است. تفکیکی‌ها مدعی هستند عقل انسان، نور افاضه‌ای خدا هست که با روح و نفس مغایر است و آن را به چراغ در خانه تشبیه می‌کنند؛ یعنی عقل هم از انسان جداست و می‌گویند این نور شدت و ضعف دارد و وقتی انسان خشمگین شد، فتیله این نور کم شده و برعکس در خوش اخلاقی‌ها و خوش‌برخوردی‌ها نور آن زیاد می‌شود.

وی اضافه کرد: تفکیکی‌ها به برخی روایات هم متمسک شده‎ و از جمله گفته‌اند که عقل انسان از سوی ملائکه خلق شده که برای این ملک، سرهای متعددی وجود دارد که به تعداد خلائق است؛ در روایت دیگر بیان شده که جزئیات هم از سوی عقل درک می‌شود؛ البته اینکه آیا فرشته‌ای داریم که هزاران سر داشته باشد آیا مقصود روایات، همین است؟ جای بحث است؛ یا اینکه مقصود عقل کامل است.

این پژوهشگر بیان کرد: ملائکه از باب لطف، عقل انسان را هدایت می‌کنند، ولی این نافی نبود عقل در نفس از ابتدای خلقت نیست، بلکه خدا از ابتدا به انسان عقل داده که می‌تواند رشد کند؛ همان طور که هسته میوه رشد می‌کند و اینکه خدا به واسطه خلقت انسان به خود تبریک گفت هم ناشی از این مسئله است.

در ادامه این کرسی علمی حجج اسلام محمد بیابانی و حمیدرضا شاکرین به نقد مطالب ارائه‌شده پرداختند.

کد خبر 4971612

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha