۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۴:۵۵

در نشست تخصصی جمعیت عنوان شد؛

راهبردهای جلوگیری از کاهش جمعیت/ دلایل به تعویق انداختن فرزندآوری

راهبردهای جلوگیری از کاهش جمعیت/ دلایل به تعویق انداختن فرزندآوری

نشست تخصصی جمعیت با حضور مریم اردبیلی کارشناس مسائل زنان و خانواده و حسین مروتی، پژوهشگر حوزه جمعیت برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، اولین نشست تخصصی جمعیت صبح روز سه شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۹ در محل پژوهشکده دفتر قم برگزار شد. در این نشست مریم اردبیلی کارشناس مسائل زنان و خانواده و حسین مروتی، پژوهشگر حوزه جمعیت حضور داشتند و به بررسی مسائلی از قبیل آخرین وضعیت نرخ رشد، سطح جانشینی، نرخ باروری و زاد و ولد و مرگ و میر براساس آمارهای رسمی در کشور، اخذ الگو های مطلوب در راستای سیاستهای جمعیتی، راهبردهای افزایش نرخ باروری، خرافه های بار شده از طرف نهاد های سیاستی و بهداشتی بر جامعه که باعث کاهش جمعیت شده، پارادایم‎های حاکم برنگاه افزایش فرزندآوری و در آخر مبحثی راجع به زنان پرداختند. در ادامه گزارشی از این نشست را می خوانید؛

مروتی در خصوص ارزیابی آخرین وضعیت نرخ رشد، سطح جانشینی، نرخ باروری و زاد و ولد و مرگ و میر براساس آمارهای رسمی در کشور گفت: اولین سرشماری جمعیت در سال ۱۳۵۵ انجام گرفت و بعد از آن تا سال ۱۳۸۵ هر ۱۰ سال یک سرشماری داشتیم. در سال ۱۳۴۵مشخص شد که رشد جمعیت۱/۳ دهم درصد است. اگر رشد جمعیت۱/۳ دهم درصد بوده باشد در سال ۱۳۵۵ رشد جمعیت میرسد به ۷/۲ دهم درصد که مقداری از آن بر میگردد به شروع کنترل جمعیت در برهه ای از طاغوت.در سرشماری سال ۱۳۴۵تعداد فرزندی که هر مادر به دنیا می‌آورد، ۱/۶ دهم فرزند محاسبه شد و در بازه ۱۳۴۵- ۱۳۵۰ به ۷/۵ فرزند می‌رسد.در برهه انقلاب، کنترل جمعیت تاحدودی متوقف می‌شود  ولی در سال ۱۳۶۵ باز با افزایش باروری مواجه هستیم و نرخ باروری به ۴/۶ فرزند می‌رسد و رشد جمعیت هم به ۹/۳ می‌رسد. از این تعداد، خود متخصصین قائل هستند که ۷ تا ۸ دهم آن مربوط به مهاجرین بوده و درواقع پناهندگان افغانی و معاودین عراقی یعنی ایرانیانی که ساکن عراق بودند و صدام قبل از جنگ آنها را از عراق بیرون کرد. اگر این ۷ دهم درصد را کم کنیم می‌رسیم به همان ۱/۳ درصد که قبل از انقلاب هم سابقه داشته و بسیاری از حرفهایی که راجع به انفجار جمعیتی مطرح می‌شود را نمی‌توان به تغییر خاص باروری مادران ایرانی برگرداند بلکه همان نرخ سابق است.

وی افزود: در سال۱۳۷۰ هم یک نیمچه سرشماری انجام شد. در سال ۱۳۶۸ تصمیم گرفته بودند که رشد ۴/۶ را به ۴ بچه به ازای هر مادر تا سال ۹۰ برسانند؛ ولی خیلی زود به هدفی که خواستند رسیدند و در سال ۱۳۷۱ این چهار فرزند محقق شد و بعد از این، این افق را کمتر کردند و رساندند به ۳ فرزند که قانون تنظیم خانواده در همین زمان تصویب شد و تصمیم گرفته شد به فررزند سوم دفترچه بیمه داده نشود. در سال ۱۳۷۳ عده ای از دولت ایران در گروه )  icpdکنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه( قاهره شرکت می‌کنند و در آنجا ایران تعهد میکند که رشد جمعیت را به صفر برساند و این در صورتی محقق می‌شود که هر زن در طول بارداری خود کمتر از ۱/۲ فرزند به دنیا بیاورد. در سال ۱۳۷۹ این خواسته محقق می‌شود و نرخ باروری به حد جانشینی یعنی ۱/۲ می‌رسد و این شروعی است بر ورود به فاز بحران جمعیت و متأسفانه کسی تذکر نمی‌دهد.از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ یک بازه ۲۰ ساله قرارداد icpd اعتبار داشته. از سال ۲۰۰۰ که صندوق توسعه هزاره هست ۱۵ سال اعتبار داشته و تا ۲۰۱۵ ادامه پیدا کرده و همه اینها بخاطر صندوق توسعه پایدار ۲۰۳۰ از ۲۰۱۵ تا ۲۰۳۰ دوباره تمدید می‌شود. خود این صندوق پایدار ۲۰۳۰ در همه جریان کنفرانس توسعه جمعیت قاهره است و همه کسانی که در این برهه زمانی در ایران مسئول بودند کمتر بچه داشتن را به نفع توسعه و یک مطلوبیت ذاتی برای ایران قلمداد می‌کردند.

مروتی ادامه داد: در سرشماری سال ۱۳۹۵ رشد جمعیت ایران رسید به ۲۴/۱ صدم درصد یعنی سالانه یک درصد به جمعیت کشور اضافه می‌شد. دراین سال نرخ رشد جمعیت به ۸/۱ دهم تا ۹/۱ دهم رسید. هر چند مرکز آمار نرخ رشد جمعیت را از سال۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵، ۱/۲ صدم اعلام کرده بود (با ۱/۲ دهم اشتباه نشود) که باز هم زیر حد جانشینی است. یعنی یک زوج خودشان را هم جایگزین نمیکنند و به مرور زمان طبق حرف جمعیت شناسان ظرف دو نسل  رشد جمعیت ایران به صفر و بعد از آن منفی خواهد شد.بعد از سر شماری سال ۱۳۹۵ رشد جمعیت به شدت کم شد و الان رشد جمعیت کمتر از  ۱ درصد است و نرخ باروری هم به ۷/۱ دهم فرزند رسیده است و علی القاعده بحث کرونا هم این مسئله را تشدید خواهد کرد و شرایط را بدتر از آن که هست خواهد کرد.راجع به مرگ و میر سالانه فکر کنم قریب به ۳۰۰ هزار نفر باشد و تعداد زاد و ولد نیز در سال ۱۳۹۴ از یک و نیم میلیون نفر رد شد و الان رسیده به کمتر از یک میلیون و دویست هزار نفر که این نشان میدهد که ظرف ۴ سال ۴۰۰ هزار نفر از موالید در کشورمان کم شده و این شیب خیلی تندی برای کم شدن موالید در کشورمان است.دلایل کم شدن موالید: دلایل متعددی در این زمینه وجود دارد، ولی یکی از دلایل مهمش بحث اقتصادی است که خانواده ها به همین دلیل بحث فرزند آوری را به تعویق می اندازند و امسال هم علی القاعده بدتر خواهد شد. از جمله شواهد متقن بر این مسئله گواهی داروسازها است بر هجوم خرید قرص های ضد بارداری از طرف مردم ایران.

در ادامه اردبیلی ضمن اشاره به روندهای جهانی نرخ رشد جمعیت گفت: ما یک کشور منفک از روند جهانی نبودیم و کند بودن رشد جمعیت یک روند جهانی است و در ۱۰۰ سال و یا شاید ۱۵۰ سال اخیر در تمام کشورهای دنیا که می‌توانیم ارتباط دهیم با توسعه مدرنیستی که اتفاق افتاده و اولین بار از این کشورها آغاز گردید و با افزایش شاخص های سلامت و رفاه، در اولین قدم مرگ و میرها کم شد و در ابتدا نرخ رشد جمعیت بالا رفت و بعد از این هم خود این موضوع و هم خود سبک زندگی که همراه با مدرنیته آمد به همراه نگاه امانیستی به انسان و لذت جویی مادی، حضور زنان در بازارهای اشتغال، تحصیلات زنان، بالا رفتن رفاه، سبک زندگی و ... جوامع را به سمت کاهش نرخ باروری سوق داد تا جایی که با شروع ۷ تا ۵ فرزند رسید به زیر دو فرزند. اتفاق ویژه ای که برای کشور ما افتاد، این بود که سرعت این روند در کشور ما خیلی زیاد بود و اگر ما یک روندشناسی مناسبی داشتیم وقتی می‌دیدیم که خود کشور دارد به سمت کاهش جمعیت پیش می‌رود نمی‌بایست سیاست های سفت و سخت کاهش جمعیتی را اجراء می‌کردیم.

وی افزود: درست است که سرشماری ۱۳۶۵ نسبت به ۱۳۵۵ نشان داد که علی الظاهر ۵۰ درصد رشد جمعیت ایجاد شده، ولی شروع کاهش نرخ باروری از سال ۶۳-۶۴ آغاز شده بود و ما تازه سیاستهای ضد باروری را از سال ۶۸-۶۹ شروع کردیم. انگار ما یک گپ (شکاف) ۵ ساله از اتفاقی که دارد در جمعیت می افتد عقب بودیم. اگر ما آن اتفاق را درک می کردیم و تطبیق می دادیم با آنچه که در دنیا اتفاق افتاده اصلا نیازی نبود که ما وارد این حجم سیاست‌های سنگین کاهش باروری شویم. در این مقایسه، ما تقریبا و بلکه تحقیقا رکورد بالاترین کاهش نرخ باروری را در جهان داریم؛ یعنی این اتفاقی که متوسط فرزندآوری یک خانم از حدود هفت فرزند برسد به زیر نرخ جایگزین در خیلی کشورها اتفاق افتاده ولی در کشورهای دیگر ۷۰ تا ۱۰۰ سال زمان برده، ولی در کشور ما در حدود  یک دهه بلکه ۱۵ سال نرخ باروری کشور ما از ۸/۶ به حدود ۲ و بعد از آن به زیر دو رسید.این سرعت کاهش شدید رشد باروری دو چیز را نشان میدهد؛ یکی اینکه سیاست‌گذار ما در حالی که داشت سیل می آمد شروع کرد و موتور های کشتی را هم به جریان انداخت و این سرعت رکوردی خیلی سریع باعث میشود که شاید ما در آینده ای نزدیک یکی از بدترین انواع حرم سنّی جمعیت را تجربه کنیم که شاید هیچ کشوری تا حالا به این شکل تجربه نکرده است. خیلی کشور ها هستند که به سالمندی رسیدند و حرم سنی آنها در مقاطعی به هم خورده، ولی به خاطر سرعت شدید کاهش نرخ باروری در کشور ما این باعث می‌شود که ما خیلی بیشتر از کشورهایی که گذار جمعیتی را پشت سر گذاشتند این قضیه خیلی شدیدتر است. نکته دیگر اینکه، وقتی ما به سیاست‌های کاهش جمعیتی در سال ۶۹-۷۰ شروع کردیم، در همان سال به سیاستهای کاهش جمعیتی رسیدیم و به خاطر اینکه این سیاستها در کشور ما خطی است و یک هوشمندی سیاستی اتفاق نیفتاده، سیاستهایی که واقعا زمان‌مند بوده و مستند به یک شاخصی هستند را زمان‌مند نمی‌دانیم. مقام معظم رهبریم مثالی زدند به این منظور که شما وقتی شیر آب را باز می‌کنید سدتان که پر شد باید شیر آب را ببندید. ما وقتی که شیر آب را باز کردیم با بارندگی خود سد پر شده بود ولی شیر آب را کسی نبست و ۲۰ سال بعد از آن شیر آب باز ماند. کاری که باید کرد این است که این زمان بندی سیاستی و این هوشمندی سیاستی را باید رعایت کنیم.

اردبیلی ادامه داد: نکته بعدی کرونا است؛ آماری که الان اعلام شده نرخ باروری سال ۱۳۹۸ را با روش‌هایی که الان به تفصیل وارد آن نمی‌شویم ۷/۱ اعلام کردند و من با اطمینان عرض می‌کنم که ما حتما زیر ۷/۱ و حتی ممکن است زیر ۶/۱ باشیم؛ چون تصویر فرزند آوری زوجین ما از شواهدی که از جامعه بدست می‌آید، از اسفند ماه ۱۳۹۸ حتی تصمیم های قطعی فرزند آوری به تعویق افتاده است. بعضی معتقدند، چه اشکال دارد ما تصمیم فرزند آوری مان کاهش پیدا کرده ولی این در کلیت سنی جبران می‌شود. به این معنی که، در کشوری یک بحرانی اتفاق می‌افتد ولی سال بعدش موالید بیشتر می‌شود می‌گویند اینها که می‌خواستند فرزند بیاورند امسال نمی آورند ولی سال آینده دو برابر می آورند. اما پیک جمعیت سنی ما بچه های نیمه اول دهه ۱۳۶۰ (دهه اولی های ۶۰ یعنی۶۱، ۶۲و ۶۳ای ها)هستند و این پیک جمعیتی است که ما امید ویژه ای برای تعدیل حرم سنی در آینده به آنها داریم؛ همه اینها در آستانه چهل سالگی هستند. اینها اگر تصمیم فرزند آوری خود را دو سال به تعویق بیندازند به منزله کنسل شدن فرزند آوری آنهاست علاوه بر اینکه بالای ۴۰ سال شانس فرزند آوری خانم‌ها یک مقدار کم می‌شود. ماجرای کرونا ممکن است ۱۸ ماه تا دو سال طول بکشد.

وی در خصوص دلایل اصلی به تعویق انداختن فرزند آوری توضیح داد: یکی بحث اقتصادی است. خیلی از مشاغل یا در آمدشان کم شده و یا مشاغل با ثبات پایین کسب و کارشان به هم ریخته و از طرف دیگر عدم اطمینانی است که نسبت به پیش آمد های ۶ ماه آینده دارند گرچه ترجیع می‌دهند کارهایی که مستلزم سرمایه گذاری بلند مدت و ثبات است مثل فرزند آوری را به تعویق بیندازند. علت دوم، ذهنیتی که راجع به بارداری زن و حضور در مراکز درمانی هست برای پیگیری های حین بارداری. هر دوی اینها با سیاست‌گذاری صحیح و مشارکت های مردمی راه حل دارد. ولی می‌خواهم این نکته را عرض کنم که اگر ما تصور می‌کردیم در طی چهار سال گذشته ۳۷۰ هزار از موالیدمان کم شده به صورت سالانه تقریبا ۱۰۰ هزار امروزه خیلی سریعتر دارد اتفاق می افتد و این از اتفاقاتی است که صدای آن بعدا در می‌آید. از آذر و دی امسال ما با کاهش موالید روبرو خواهیم شد و برای امسال یک انعکاس سه ماهه دارد ولی در سال ۱۴۰۰ انعکاس عجیب و غریبی  خواهد داشت و اگر آن موقع بخواهیم سیاست گذاری کنیم، نوش داروی بعد از مرگ سهراب است.

این کارشناس مسائل خانواده ادامه داد: کشورهایی که در تعدیل نرخ رشد باروری خود موفق بودند، تمام شاهکارهایی که انجام دادند باعث شده که نرخ رشد جمعیتشان برسد به حدود ۲ و بهترین آنها فرض بفرمایید که ایرلند و فرانسه باشد. بنابراین اگر ما تمام تلاشمان را هم که انجام دهیم این نرخ رشد در آستانه ۵/۱ درصد شدن کشورمان را برسانیم بالای ۲؛ در نتیجه اگر دولت ما در این زمینه کوتاهی نداشته باشد و مشکلات قانونی هم وجود نداشته باشد، ثبات شغلی و بیمه بیکاری وجود داشته باشد. اگر به ازای هر فرزند خانه بدهیم و یا حقوق بدهیم به ازای هر فرزند تازه می‌رسیم به نیمه بام نه تمام بام. کشورهای موفق نزدیک به دو دهه است که به یک ثباتی رسیدند در حدود ۹/۱ تا ۲ و تعدیلی که در این کشورها اتفاق افتاد، در دوران کرونا آمدند و به سرعت ایجاد ثبات اقتصادی کردند و به همه خانواده ها و خصوصا  به زوج های جوان و خانواده های فرزنددار حقوقی را معین کردند (حتی با وجود قرنطینه و خانه نشینی) و شرایطی را فراهم کردند که برای مادران باردار جهت حضور در محیطهای بیمارستانی مشکلی پیش نیاید مثل خدمات پرستاری و مامایی ۹ ماهه در منزل برای مادرانی که مشکلی ندارند.این اتفاقات در کشورهای اروپایی در کشور ما هم قابلیت وقوع دارد هم با سیاست‌گذاری سریع دستگاه های اجرایی و هم با مشارکت های مردمی و این الان باید اتفاق بیافتد و اگر دیر شود این چند ماه را از دست خواهیم داد.

سپس مروتی در خصوص کشورهای موفق در زمینه سیاستهای جمعیتی گفت: کشوری مانند ایرلند توانسته نرخ باروری را از ۵/۱ درصد برساند به ۹/۱ و حداقل به رشد جانشینی برسد و در این کشورها رشد جمعیت حرکت سینوسی دارد و بالا و پایین می‌رود و نهایتا ½ فرزند می‌رسد و خود این یکی از معضلات بزرگ غرب است و چون نمی‎توانند با رشد نرخ جمعیت مشکل جمعیت‌شان را حل بکنند، روی به مهاجر پذیری آوردند و عمده رشد جمعیتی که در اروپا اتفاق می‌افتد و جمعیت‌شان منفی نمی شود، ناشی از همین مهاجرپذیری است. نکته ای که خوب است اشاره شود در ماجرای کرونا، آسیبی است که کشورهای سالخورده دیدند. یعنی بسیاری از جمعیت شناسان در دنیا، آمار مرگ و میر به شدت زیاد برخی از کشورها را متناسب با ساختار سنی این کشورها می‌دانند مثل آماری که در مقایسه مرگ و میر دو کشور ایتالیا و کره جنوبی وجود دارد که زیاد بودن مرگ و میر در ایتالیا را به ساختار سنّی به شدت سالخورده‌تر این کشور بر می‌گرداند و این نشان می‌دهد که کشورهایی که نوعی از توسعه یافتگی را دارند با چنین آسیب‌پذیری بزرگی روبرو می‌شوند.

وی افزود: نکته دیگر اینکه کشورهای غربی بر اساس فرهنگ خودشان مشوق هایی را اعمال می‌کنند. در فرهنگ مادی گرا نمی‌توان از خدا و پیغمبر حرف زد و گفت فرزند آوری داشته باشید و همین مسئله هم باعث شده که نهایت سقف فرزند آوری اینها همین حد جانشینی باشد یعنی ۱/۲ یعنی دو فرزند. بسیاری از اینها هم اصلا تشکیل خانواده نمی دهند و اگر کشوری مثل آمریکا دو فرزند به طور متوسط در هر خانواده به دنیا می‎آید به خاطر این است که قریب ۳۰ درصد از آمریکایی‌ها در طول زندگی اصلا ازدواج نمی‌کنند. بسیاری از خانواده ها، خانواده‌ی قانونی نیستند و در سبک زندگی آنها خیلی کمتر فرزند آوری اتفاق می افتد. با وجود آمار مفاسد اخلاقی و هم جنس بازی، نرخ رشد جمعیت‌شان مثبت است. پس در سطح خانواده، فرزند آوری آنها  به مراتب بیشتر از ما ایرانی هاست. هر چند که مشوقهای فرزند آوری قرار دادند و موفق نبودند و ناچار به مهاجر پذیری روی آوردند. اما ما ظرفیت‌های خیلی خوبی داریم مثل فرهنگ سازی راجع به عبارت «هر آن کس که دندان دهد نان دهد». اگر همین آموزه ها در ادبیات ما وجود نداشت، می‌بایست ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد هزینه می‌کردیم که در ادبیات و فرهنگ ما وارد شود و از آن استفاده کنیم که نرخ رشد باروری بالا برود. من معتقدم که اگر یک کار فرهنگی دقیق صورت بگیرد و یک حس مثبت نسبت به آینده کشور به وجود بیاید و یک امیدی در کشور ایجاد شود واقعا ایران ظرفیت این را دارد که تا حدود سه فرزند در هر خانواده برسد. اینجاست که نشان می دهد آیا اسلام راه کار دارد برای این مسئله یا ندارد و به عقیده من برای این مسئله راه کار وجود دارد. فرهنگ اسلامی و ایرانی درون خودش این ظرفیت را دارد که ما به نرخ های  باروری بالاتری برسیم و مقداری ترمز سالخورده شدن جمعیت را بکشیم.

مروتی گفت: مهاجرت در کشورهای غربی یک راهبرد است که هر چند خیلی زودتر از این مسئله استفاده کردند، ولی از کاهش نرخ رشد جمعیت پیشگیری کردند. خیلی از باروری های کشورهایی مثل کشورهای آمریکای شمالی و کانادا نرخ رشد بسیار پایین باروری را تجربه نکردند، چون از سال‌ها پیش دو کار انجام دادند. یکی اینکه سیاستهای کنترل جمعیتی هیچ وقت با این حدت و شدتی که در کشورهای جهان سوم ایجاد شد و دارد انجام می‌شود، در این کشورها اتفاق نیافتاد یعنی هرگز با این الزام و اجبار و با این سطح گستردگی رایگان بودن لوازم پیش‌گیری اتفاق نیافتاد. البته در مقطعی برای سرخ‌پوستان این سیاست اتفاق افتاد، ولی برای عموم جمعیت اتفاق نیافتاده است.دوم اینکه، اینها داستان مهاجرت پذیری با گرین کارت و و تصویرسازی مثبت از سطح زندگی امریکایی را سالهاست که روی آن سرمایه گذاری کردند. بوق و کرنای رسانه ای آنها جهان را گرفته و موجی که از کشورهای جهان سومی به سمت آنها جاری و ساری بوده و آنها آنجا نشستند با منت انتخاب می‌کنند این جوان نخبه، این آقای پول‌دار، یا به قولی ژن خوب‌ها را جدا می‌کنند.

پژوهشگر حوزه جمعیت تصریح کرد: به غیر از این دو اتفاقی که افتاده، هم مهاجر پذیری آنها و هم تصویرسازی مثبت از سطح زندگی، یک اتفاق دیگر هم اضافه کنیم که آن فرزند آوری های نامشروع و خارج از چارچوب خانواده است که این عدد و رقم در بعضی کشورهای اروپایی و برخی از کشورهای امریکای لاتین (ایسلند) به ۶۰ درصد موالید یک سال می‌رسد. یعنی نه تنها به رسمیت شناختند، بلکه یک جور قهرمان سازی کردند. الان در کشورهای اروپایی سینگل مام بودن یک قدرت برای زن است. یعنی اگر در یک مجتمع آپارتمانی یک خانمی هست که ۲ یا ۳ فرزند دارد و اینها را دارد به صورت سینگل مام (تک والد) بزرگ می‌کند، به عنوان یک زن قدرت‌مند است که هم دولت حمایتش می‌کند و احساس می‌کنند او خیلی کار بزرگی کرده است. نه تنها تابو نیست و کسی خجالت نمی‌کشد که اینطوری است. اینها از سیاست‌هایی هست که ما در کشورمان نمی توانیم داشته باشیم و از آن استفاده کنیم در نتیجه ما بیشتر باید روی سیاستهای حمایت از خانواده برنامه پذیری کنیم.بخشی از سیاست‌هایی که به صورت جهانی استفاده می‌شود، در کشور ما و نه تنها در کشور ما بلکه در بعضی از کشورهای شرق  و جنوب شرق آسیا هم دارند از این سیاست استفاده می‌کنند مثل سیاست فرزند خارج از چارچوب خانواده؛ آنجا تابو است نه به اندازه کشور اسلامی ما ولی لااقل ارزش نیست. اینها متوقف شدند و سیاست‌های افزایش باروری را شش دانگ اجراء می‌کنند. کشوری مانند کره جنوبی مگر کم هزینه می‌کند روی افزایش باروری فرزند؟ اینها موفق نمی‌شوند. اینها در تله‌ی ناباروری پایین گیر کردند. بله ما باید چشممان قاعدتا به تجارب جهانی باشد؛ تجربه جهانی یک وجه مثبت برای ما دارد؛ ما بدانیم چه سیاستی اثر کرده در چه بافتی و در چه شرایطی و چه سیاستی اثر نکرده است. چه سیاستی بیشتر اثر می‌کند و چه سیاستی کمتر اثر می‌کند و اگر ما انرژی خود را بگذاریم، کنشگران جمعیت تمام انرژی خود را بگذاریم روی فضایی که در تمام دنیا بیشتر از ۱ دهم درصد جمعیت را تکان نداده است،  این یعنی واقعا اسراف تمام انرژی و هزینه.

وی افزود: اما از طرف دیگر هم بدانیم که ما در بسیاری از راه کارهای آنها یا ممنوعیت داریم و اصلا نمی خواهیم وارد شویم و یا نمی‌توانیم وارد شویم. هر دوی اینها را اگر حذف کنیم تازه می‌فهمیم که ما باید راه کارهای بومی خودمان و متناسب با فرهنگ اسلامی خودمان را چگونه پیدا کنیم و نوآورانه  و با ادبیات نو آورانه‌ی اجتماعی دست به یک حرکت بزنیم. مثل ایده های استارتاپی باید برای جمعیت اتفاق بیافتد؛ ایده هایی که باید بعدا در کتب جهانی نوشته شود که این ایده ها اولین بار در این کشور اجرا شد  و گرنه ما می‌رویم در فضایی که خیلی از کشورها در تله ناباروری پایین گیر کردند، گیر می‌کنیم. الان هم خیلی دور نیستیم از آن فضا و نزدیکیم به ناباروری خیلی پایین. درباره مهاجرت پذیری اینکهاولا، این زندگی رویایی آمریکایی که برای اکثر مردم دنیا متصور شده را که ما ناگهان نمی‌توانیم پیش روی مردم دنیا بگذاریم و یا چنین سطحی از رسانه در اختیار نداریم و یا نمی‌خواهیم چنین تصویر کاذبی را برای مردم دنیا بوجود آوریم. در بحث مهاجر پذیری دو اتفاق در مهاجرت وجود دارد که درمان  کامل درد ما نیست: زیرا اولا، مهاجرها عموما در دنیا ممکن است شما مهاجر کشوری باشید که زاد و ولد در آنجا بالاست. در یمن الان نرخ باروری ۸ است؛ ما بگوییم خیلی خوب، اگر یمنی ها بیایند اینجا، افغانستانی ها بیایند اینجا، ما دیگر مشکلمان حل خواهد شد. در حالیکه، در دنیا دقیقا ثابت شده که مهاجرهایی که می‌آیند داخل بافت یک کشور بعد از یک نسل از الگوی باروری همان کشور و حتی گاهی پایین‌تر تبعیت می‌کنند. ما خودمان این تجربه را در کشورمان داشتیم و در اروپا هم دیده شده، طرف از کشوری با نرخ باروری ۸ می آید ولی نسل بعدش تنها یک فرزند می آورد و از خود کشور آمریکا کمتر فرزند می آورد. ثانیا، یک جریان مهاجرت جهانی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مهاجرین ما که به یک سطح اجتماعی اقتصادی بالایی می‌رسند عموما از الگوی مهاجرت برخی از نخبگان غرب زده ما تبعیت می‌کنند و به مهاجرت دوم دست می‌زنند. یعنی مهاجری که می‌آید اینجا و به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی رشد می‌کند، اینجا نمی‌ماند و مهاجرت دوم می‌کند به اروپا و ... .ثالثا، این اصل کلی گفته می‌شود که مهاجرپذیری ممکن است سال‌مندی یک جامعه را به تأخیر بیاندازد اما فقط آن را به تأخیر می‌اندازد و درمان نمی‌کند. مثلا اتفاقی که بنا بود یک سالی بیافتد با انبوهی از مهاجرپذیری ممکن است فقط یک دهه به تعویق بیافتد. ولی این درمان نمی‌کند. تازه جالب است، وقتی نرخ باروری اینها کاهش شدید پیدا می‌کند،  بعد از دو دهه و سه دهه که اینها به سن سال‌مندی می‌رسند، بچه های خودشان از عهده اینها بر نمی آیند و سنگینی آن دوباره روی کشور ما می افتد برای تدبیر سالمندی مهاجرهایی که پذیرفتیم ولی تعداد فرزندانشان کم است.رابعا، بخش فرهنگی این قضیه خیلی جدی است. یکی از دوستان در اطریش می‌گفت: شما اصلا نمی‌فهمید مهاجرپذیری چه دردسرهایی دارد! وقتی در کشورتان بعد از مدتی یک لهجه اصیل کشور خودتان نشنیدید تازه می فهمید مهاجرپذیری چیه؛ شما اصلا تصوری از این ندارید که مثلا سه تا خیابان رد شوید و تلفظ فارسی نشنوید. نمی‌توانید بفهمید که چه غربتی آدم را می‌گیرد.

مروتی با ارائه راهبردی برای جلوگیری از کاهش جمعیت گفت: اتفاق اصلی که باید بیافتد افزایش نرخ باروری است. تنها در صورتی که مردم کشور ما بخواهند و فرزند بیشتری به دنیا بیاورند مانع می‌شود که کشور ما سال‌خوده شود. درست است که دهه شصتی ها ۲۰ میلیون هستند ولی وقتی به سن سالخوده گی برسد ما بیش از ۳۰ میلیون جمعیت سال خورده خواهیم داشت. حالا این سی میلیون از ۸۰ میلیون یا از ۱۲۰ میلیون. آنچه مهم است سهم افراد سال‌خوده در جمعیت است که تعیین کننده سال‌خودگی جمعیت است نه تعدادشان.سوال اینجاست که چکار کنیم که نرخ  باروری افزایش پیدا کند؟ باید بگوییم اگر بین اقتصاد و فرهنگ ناچار به انتخاب باشیم کدام اولویت دارد و البته ناچار به انتخاب نیستیم و مجموعه ای از سیاست‌ها نیاز است که هم زوایای اقتصادی دارند و هم زوایای فرهنگی. ولی اگر بخوانیم بدانیم کدام اولویت دارد به دلایل متعدد باید بگوییم فرهنگ اولویت دارد چرا چون بسیاری از  خانواده ها که ثروتمند هستند و هیچ مشکل درآمدی ندارند از متوسط سطح جامعه فرزند آوری کمتری دارند. هر چند به خاطر مشکلات اقتصادی سال اخیر مردم فرزند آوری را به تعویق انداختند. مشکل اقتصادی گره ذهنی مردم هست تا حقیقت علت کم فرزند آوری آنها.

وی افزود: علت اصلی که باعث شده ما از ۵/۶ فرزند برسیم به ۵/۲ فرزند، بحث فرهنگی است. یک مطالعه ای که در سال ۱۳۹۹ پژوهشکده آمار انجام داد از زوجینی که کلاسهای قبل از ازدواج را شرکت می‌کردند می‌پرسیدند که شما چه مقدار فرزند دوست دارید خانمها گفته بودند ۲/۲ دهم فرزند و آقایان گفته بودند ۴/۲ دهم فرزند و کسانی که بیش از ۰ سال از زندگی آنها گذشته بود به طور متوسط ۸/۲ دهم فرزند می خواستند. حالا ما اگر حد وسط را در نظر بگیریم میشود ۵/۲ فرزند حالا اگر شما تمام مشکلات اقتصادی را حل کنید اقتصادتان خیلی خوب شود و ناباروری صفر شود، طلاق صفر شود. سدی به نام سزاریان وجود نداشته باشد برای کسانی که می‌خواهند بیش از سه فرزند سزاریانی بوجود بیاورند، تمام اینها که حل کنید ۵/۲ فرزند محقق می شود (چنین چیزهایی محال است) و این ۵/۲ مانع سال‌خوردگی کشور ما نخواهد شد. یعنی بسیاری از راه کارهایی که تأکید می‌شود بر آن روی مسئله جمعیت و ما اصرار داریم بر آنها همین ۸/۱ دهم تا ۹/ ۱دهم فعلی را پر می‌کند تا ۵/۲ فرزند را. اما آن اتفاق اصلی که باید بیافتد این است که این ۵/۲ تکان بخورد یعنی مردم تعداد فرزند بیشتری بخواهند و تا این اتفاق نیافتد، تمام تلاش‌های ما از ۸/۱ دهم تا ۵/۲ ثمر داده و این کار را به جایی نمی رساند. من یک تقسیم بندی  کاملا ذهنی و به قول علماء ارتکازی انجام دادم که سه گروه از عواملی که در افزایش نرخ باروری تأثیر داشته را دسته بندی کرده است؛  یک گروه راه کارهایی است که که امکان تحقق ۵/۲ فرزند را فراهم می‌کند مثلا وضع اقتصادی خوب شود امکان تحقق این فراهم می‌شود و یا سزاریان برداشته شود امکان تحقق نرخ باروری به ۵/۲ فرزند فراهم می‌شود.گروه دوم راه کارها، راهکارهایی است که واقعا منجر به تحقق همین ۵/۲ فرزند می‌شوند. مثلا ناباروری را ما به هر میزان بتوانیم حل بکنیم کمک می‌کند به تحقق همین ۵/۲ فرزند. چون کسانی که ۵/۲ فرزند را می‌خواهند و مشکلشان حل می‌شود باعث تحقق این ۵/۲ فرزند می‌شود.راهکارهای گروه سوم این است که، خود این ۵/۲/ فرزند را ارتقاء می‌دهد و کاری می‌کند که مردم تعداد فرزند بیشتری را بخواهند.

مروتی اضافه کرد: اما اولویت با همین گروه سوم است ذیل گروه سوم مقابله با تک فرزندی تعریف می‌شود چون کسانی که فرزند می‌خواستند و تک فرزندی هستند با همانها شدیم ۵/۲ فرزند اگر شما مضرات تک فرزندی را به آنها بگویید تعداد بچه بیشتری می‌خواهند و این ۵/۲ ارتقاء پیدا می‌کند. پس زدن تک فرزندی و کار فرهنگی در این زمینه خیلی محسنات دارد و یا سقط جنین که ریشه ای ترین دلیلش در کشور ما بحث باروری ناخواسته هست و همین الان در کشور ما ۲۰ درصد بچه هایی که به دنیا می آیند، باعثش باروری ناخواسته است و این به برکت این است که در فرهنگ ما سقط جنین یک جنایت به حساب می آید و می‌شود گفت که عموم مردم نسبت به سقط جنین موضع منفی دارند. تا این مسئله حل نشود، حل مسئله سال‌خوردگی جمعیت محال است. در ذیل این مبحث بنده یک سری راه کار فرهنگی دارم که نیاز به مطالعه دارد. در حدود ۱۰ سالی که مسئله کاهش جمعیت مطرح هست ما هنوز هیچ مطالعه ای نداریم که بدانیم علت کم فرزند خواهی مردم چیست؟ چه نگرشی در آنها بوجود آمده که فرزند کمتر برای آنها مطلوب شده. است چه چیز باعث شده که داشتن ۲ فرزند یا ۳ فرزند تبدیل به ضد ارزش شود. یک نگرش سنجی سطحی و یک مطالعه‌ی خوبی در این زمینه اتفاق نیافتاده است. یک پرسشنامه نداریم که بسنجیم فرهنگ باروری در بین ایرانی ها چگونه است. تعریفی از فرهنگ باروری نداریم. من مطالعه ای ندیدم که در سطح کشور انجام گرفته باشد که از دل آن بتوانیم اولویت کار فرهنگی را استخراج کنیم. می‌شود الان صدها کار فرهنگی ذیل موضوع بحث جمعیت تعریف کرد. چنین چیزهایی دغدغه های پژوهشی هست که متأسفانه جامعه دانشگاهی ما به دلایلی به این سمت نرفته است.

اردبیلی سپس در ادامه بحث گفت: دو پیشران اصلی از بین تمام پیشران‌هایی که داریم را می‌توانیم بگوییم پیشران‌های مهم‌تری هستند به خاطر اینکه آینده جمعیتی ما را شکل می‌دهند و برآن مؤثرند یکی پیشران اقتصادی است، یکی هم پیشران فرهنگی و سبک زندگی.بحث اقتصادی را نمی‌توانیم نادیده بگیریم. نگرانی در بین زوجین جوان ما مبنی بر اینکه از عهده مخارج فرزند بر بیایند یا نه، وضعیتشان با ثبات باشد، مسکن داشته باشند یا نداشته باشند و یا حداقل به صورت استیجاری برایشان تأمین باشد. شما حالا ببینید این واقعیت جامعه است. صاحب خانه به چند فرزندی خانه اجاره نمی‌دهد. صاحب خانه ایده آلش زوج جوان است . نهایتش با یک فرزند. حتی گاهی شرط می‌کنند در قرارداد که اگر فرزند شما شد دو فرزند باید خانه را خالی کنی. اتفاقی که در خانه ها افتاده خیلی جالب است در همین قم خانه هایی که به هم متصل بوده و چهار خوابه بوده تفکیک کردند و دو یا سه واحد کردند تا بتوانند به زوجین جوان فقط اجاره بدهند.پس پیشران اقتصادی مهم است. من وقتی میرم مجلس و با مجلسی ها صحبت می‌کنم به آنها می‌گویم ببخشید شما الان به پیشران اقتصادی فکر کنید فرهنگ با ما خانواده ها. شما یک کاری کنید و تسهیل کنید این قضیه را برای مردم. چرا خانواده های ما ۶/۲ فرزند می‌خواهند ولی ۷/۱ محقق می‌شود. یک فرزند خیلی حرف می‌زند. چرا دولت شرایطی را فراهم نمی‌کند که مردم همان تعداد فرزندی که می‌خواهند محقق کنند.

وی افزود: در کشورهای اروپایی گپ بین فرزند خواسته و فرزند محقق شده بسیار ناچیز است و حتی ما کشور داریم که فرزند محقق شده بیشتر از فرزند خواسته است. یعنی طرف ۷/۲ فرزند می‌خواسته ولی سیاست‌های تشویقی چنان اینها را موج داده که ۳ فرزند آورده است. این داستان مهمی است. این را ما نباید از آن غافل شویم همین الان ما بیست سال از سیاست‌های مشوق فرزند آوری عقب هستیم. بیست سال در بهترین فرصت پنجره جمعیتی مان بودیم و هیچ سیاست درست و حسابی برای تشویق مردم نداشتیم. تشویق اقتصادی را عرض می کنم همه هم نیاز نیست که بگوییم دولت پول ندارد.ن فت چنین است و چنان است. زیرا کشوری مثل سنگاپور آمده و سیاست‌های مشوق اقتصادی را به تأخیر انداخته و گفته شما بچه را به دنیا بیاور ما هزینه های دبیرستان و دانشگاه فرزند شما را می‌دهیم. ما هم بیاییم بگوییم هر بچه ای که امسال به دنیا آمد، هزینه های شهریه بچه سوم و چهارم به بالای آن رایگان است در این صورت ملت می‌روند به سمت فرزند آوری.سیاست‌هایی که کوتاه مدت هستند و فقط اسم فرزند آوری را مقطعی نشانه می‌گیرند، اینها کمترین تأثیر را در دنیا داشتند. سیاست‌های بلند مدت تر، طولانی تر و غیر مستقیم تر اتفاقا بیشتر اثر داشته است. یعنی شما بودجه ای که می‌گذارید برای حمایت از خانواده مثلا برای انعطاف محیط کار و خانه برای خانم ها اینکه بتوانند پاره وقت کاری کنند این بیشتر اثر دارد تا سیاست‌های مشوق جمعیتی. پیشران فرهنگی مهمتر است و خیلی هم مهمتر است ولی این نباید معنایش این بشود برای سیاست گذار که بگوید فرهنگتان را درست کنید مردم می‌روند به سمت فرزند آوری. این نمی‌شود باید یک اقداماتی در سیاستهای اقتصادی ما اتفاق بیافتد مثل تأمین مسکن. مگر ما چند خانواده ی  بالای پنج فرزند داریم. دولت بگوید که ما تضمین می‌کنیم که ما خانواده های بالای ۴ فرزند را با مکانیزم های مختلف مانند وام و ملک دادن، در اختیار قرار دادن زمین در شهرستان و ...  ظرف ده سال آینده صاحب مسکن می‌کنیم. ولی به جای این سیاست‌ها، سیاست‌های ضد جمعیتی هم می‌بینیم. در دنیا هم دیده نشده که دولت بگوید که ما یارانه بالای سه فرزندها را نمی‌دهیم یا به سختی می‌دهیم.سیاست اقتصای مهم است به نظر من با این عقب ماندگی که داریم، قانون گذار و مجری انرژی عمده خود را باید بگذارند روی مشوق اقتصادی و به جد و جهد این را تأمین کنند. پیشران فرهنگی هم مهم است، زمینه است برای پیشران اقتصادی؛ هر چه سیاست اقتصادی شما محقق کنید و پیشران فرهنگی فراهم نباشد یعنی الان بالاتر از این ۷/۲ که مردم می‌خواهند  محقق نمی‌شود حقیقتا مگر اینکه فرهنگ را تغییر دهیم.

این کارشناس مسائل خانواده گفت: چرا می‌گوییم فرهنگ پیش نیاز است چون همان طبقه اجتماعی اقتصادی بالا دهک بالای اقتصادی کمترین فرزند را دارد می آورد و این نشان می دهد که همه اقتصاد هم اگر فراهم باشد لزوما منجر به فرزند آوری نمی شود. در واقع این مطلوبیت فرزند آوری، زیبایی فرزند آوری است. یا برعکس، بعضی خانواده ها فرزندشان را دوست دارند ولی دچار فرزند هراسی شده اند. برخی از زوجین جوان ما یعنی این قدر در بحث فرزند پروری کمال گرا شده که می‌ترسند به سراغش بروند. وقتی شما از زوجین می‌پرسی چه جور بچه ای می خواهی می‌گوید من همه چیز براش فراهم می‌کنم. کاری که خودم و خانمم به خواب ندیدیم می‌خواهم برای بچه ام فراهم کنم. خوب چرا بچه نمی‌آورید؟ خوب هنوز نمی‌تونیم آن کاخ رویاهای خودمان برای بچه را فراهم کنیم. این قدر کمال‌گرایی افراطی الان رواج پیدا کرده که دچار فرزند هراسی شده‌ایم. بچه هم که به دنیا می‌آید پس از مدتی می‌بیند که پدر و مادرش دچار فرزند هراسی هستند. یک دوری بر می‌دارد و یک سلطنتی می کند که پدر و مادر از آوردن بچه دوم رسما پشیمان شوند.

وی افزود: بحث تصویر از تعداد فرزند. اصلا یادشان رفته زوجین جوان ما که امکان پذیر است که در خانه بالای سر فرزند ببینند. ۲ فرزند را تصویر دارند و به زور ۳ فرزند و بالای ۳ هیچ تصویری در ذهنشان نیست شما اگر بگویید پنج فرزند دارم یا بگویید ۴۵ فرزند دیگر فرقی نمی‌کند کلا شما موجود عجیب الخلقه‎ای هستی. تصویر محتمل و ممکن خیلی روی تصمیم ما اثر می گذارد. نهایت تصمیم من دوتا است حالا من یکی را می آورم.خرافه هایی که به عنوان فکت علمی وارد جامعه ما داده شده از سیستم بهداشت، از روان‌شناس و از جاهای مختلف رفرنس می‌دهند در حالی که در دنیا پذیرفته نیست.چه کسی گفته که ازدواج باید در این سن اتفاق بیافتد الان دغدغه یک مملکت ما باید این شود که ازدواجهای ما سنش پایین است در صورتی که عمده ازدواجهای ما در این دهک اتفاق میافتد.اینکه به دختران گفته می‌شود که تحصیلت را باید تمام کنی بعد ازداوج کنی. در سنگاپور جالب است که نوشته بودند که کار و تحصیلت را چرا با زوجت شروع نمی‌کنی؟ ما حمایتت می‌کنیم. دل تو دل جوان باید گذاشت که اتفاقا در شروع دانشگاه برو و همسرت را انتخاب کن. اتفاقا تو در طول دانشگاه برو و بچه ات را به دنیا بیاور ما حمایتت می‌کنیم هر کدام از زوجین دانشجو بچه دار شدند، ما به او خانه می‌دهیم.خرافه بعدی این است که، شما ازدواج کردی چهار یا پنج سال بعد از ازداوج باید فرزند بیاورید. دقیقا در همین چهار پنج سال است که بیشترین طلاق اتفاق می افتد و ثابت شده در پژوهشها زوجینی که در پنج سال اول بچه به دنیا می اورند کمتر طلاق می‌گیرند و زوجینی که بچه نمی‏آورند و دارند بررسی می‌کنند که اوضاع چگونه است طلاق در آنها بیشتر است.بحث بعدی فاصله بین فرزندان است. این هم خرافه هست. بله باید توجه داشت به ذخایر بدن مادر به وضعیت تغذیه مادر اینها مهم است ولی چه کسی گفته که فاصله بین دو فرزند بالای پنج سال به سلامت مادر و فرزند کمک می‌کند.

اردبیلی تصریح کرد: جالب است ما در جامعه ای زندگی می‌کنیم که از دهه ۱۳۵۰ تا حالا امید به زندگی از ۵۰ و چند سال رسیده به ۷۰  و چند سال. ۲۰ سال طول زندگی آدمها زیاد شده ولی این ۳۵ ساله تکان نمی‌خورد. معلوم هست که یک ماجرایی است و این واقعا یک خرافه است. این داستان داستان ساده ای نیست. این پنج خرافه‌ای که من خدمتتان عرض کردم، تمام دنیا سن باروری مادران را ۵ تا ۴۵ سال نوشتند حالا ما اغماض می‌کنیم می‌گوییم ۸ تا ۴۰. کمترین سن ازدواج دختران در ایران ۲۷ سال  است و ما این را تبدیل کردیم به ۳۱ یا ۳۲ سال با همین خرافات طرف ۲۷ سالگی ازدواج می‌کند و چهار سال هم باید بگردد که ببیند اوضاع چطور است فردا صبحش هم که باردار شود میشود ۳۱ سال. ۳۵ سالگی هم که باید از بچه داری جلوگیری کنند میشه چهار سال و در این چهار سال خیلی که هنرمند باشند دارای دو بچه می‌شوند. الان نیز در جامعه ما طوری رایج شده که زوجین جوان قائلند که باید بچه اول به مدرسه برود تا بچه دوم لطمه نخورد در حالی که بدترین نوع بچه داری را دارند برای خودشان انتخاب می‌کنند. خانمی که می‌خواهد تحصیلات داشته باشد و یا شغل داشته باشد معلوم است که دو بچه هم‌زمان برایش راحت تر است تا یک بچه تک فرزند که ۲۴ ساعته آویزان پدر و مادر است. وقتی می‌گویند که بچه ی ما برود مدرسه و بعد دومی را بیاوریم فاصله دو بچه می‌شود ۸ سال و از نظر روان‌شناسی هشت سال اختلاف، تجربه دو تا تک فرزند است چون فاصله آنها طوری است که نمی‌توانند به صورت چند فرزندی با هم رشد کنند. زنان جامعه ما سخت ترین نوع فرزند آوری را هم انتخاب می‌کنند و بعد هم خسته می‌شوند و بعد نمی‌خواهند بچه داشته باشند. آنچه که راجع بع ۲۷ سال سن ازدواج گفتم الگوی زوجین ما در کلان شهر هاست. آقایان بالای ۳۰ سال هم حتی رسیده و خانم‌ها ۲۷ سال. در کل کشور آقایان ۲۷ یا ۲۸ سال است و خانمها ۲۳ یا ۲۴ سال ولی باز هم وقتی که چهار سال گشتند و فاصله ۴ سال اول تا دوم را که حساب کنیم باز به سختی اینها دو فرزند می‌آورند. اینها خرافه هایی است با پک علمی. این خرافه ها شانس خانم‌ها را در باروری کاهش می‌دهد.

وی در خصوص موضوع سقط جنین توضیح داد: سقط جنین در کشور ما غیر قانونی هست ولی تابو نیست. ۳۵۰ هزار سقط جنین. همین الان در کشور ما هزار جنین سقط می‌شود. بدون دلیل پزشکی و بدون دخالت پزشک و با تصمیم شخصی اختیاری، دل بخواهی یک زوج. در هر جای جهان اگر هزار بچه بمیرد عزای عمومی اعلام می‌شود ولی در کشور ما هیچ اتفاقی زخ نمی‌دهد چرا چون عبارت قتل نفس تبدیل شده به انداختن بچه. حتی از زوج هایی که نسبتا متدین هم هستند می‌شنویم که بچه را انداختیم. توبه هم کردیم بعدش. چرا؟ ما می‌خواستیم سال بعد بچه دار شویم. در جامعه ما تابو شکسته و فرهنگ شده، عادی شده است. فرض کنید خانمی که حامله است و کنکور دکتری داره تمام دوستاش به او می‌گویند بابا برو بیانداز خراب میشه امتحانت. به این راحتی با عبارت بیانداز. بحث ناباروری بحث خیلی مهمی است ما حدود۱۵ تا ۲۰ درصد زوجهای جوانمان بچه می‌خواهند ولی نابارورند. ما تکنولوژی‌ها و فناوری هایی که ناباروری را کاهش می‌دهد و مراکز ناباروی ما تقریبا هر زوجی را می‌توانند بچه دار کنند ولی این قدر هزینه های آن سرسام آور است و این قدر  شرایط سختی به آنها تحمیل می‌شود. ۵ تا ۲۰ درصد از زوجهای ما می‌خواهند بچه بیاورند ولی بیمه ها پوشش نمی‌دهد. بله مصوب کردند پوشش بیمه را فقط برای یک بچه که آن هم درست و حسابی اجراء نمی شود. ما خیلی از تولدهای فرزندانمان را این طوری از دست می‌دهیم.

مروتی در ادامه این برنامه گفت: در زمینه اینکه حقیقت مشکلات اقتصادی است اظهر من الشمس است. تردیدی در این که مشکلات اقتصادی وجود دارد نیست. یک جلسه ای داشتم در سال ۹۳ و صحبت می‌کردم راجع به جمعیت برای خانم های یکی از مناطق شهرداری تهران. خانم های کارمند گله کردند از وضعیت اقتصادی که هم خودم کار می‌کنم و هم همسرم و از پس مخارج خانه بر نمی آییم و در یک خانه ۴۰ متری زندگی می‌کنیم با این وضعیت می‌شود فرزند دوم آورد؟ بعدش هم کلی گله کردند از شرایط جمعیتی. من از آنها یک سوال پرسیدم گفتم مشکلات را هم که خودم هم دارم و همه را هم مطلع هستم  ولی من یک سوال می‌پرسم منصفانه جواب بدهید اگر تعداد فرزندانتان تکمیل است حالا یکی دارید دو تا دارید و یا سه تا و می‌گویید دیگه بچه نمی خواهم توی قرعه کشی شرکت می‌کنید و برنده خوشبخت ۳۰۰ میلیون پول نقد می‌شوید کدام یک از شما بعد از گرفتن این پول به این فکر می‌کند که الان می‌توانم یک بچه اضافه کنم همه کسانی که در حال غر زدن بودند به فکر فرو رفتند و یکی از آنها گفت به ما یک میلیاد هم بدهند دیگر بچه نمی‌آوریم. من به آنها گفتم شما این پول را می‌گیرید و می‌روید ماشینی که دارید را تبدیل به احسن می‌کنید این پول آهن می‌شود ولی بچه نمی شود. خانه ات را بزرگتر میکنی، آجر می‌شود ولی بچه نمی‌شود. مبلمان منزلت رو عوض می‌کنی، چوب می‌شود ولی بچه نمی‌شود. من هنوز هم معتقدم همین مسئله است  تا ضد ارزش بودن فرزند بیش از دو سه تا شکسته نشود ما هر چه قدر در مسئله اقتصاد پیشرفت کنیم اتفاقی قرار نیست بیافتد اگر صاحب خانه ها به کسانی که بیشتر از سه فرزند داشته باشند خانه نمی دهند عمده ی آن ناشی از مسائل فرهنگی است چرا؟ چون فرض آن شخص ۵ فرزند داشته باشد آن ۵ تا فرزند ۳ تاش بزرگند آنها که سر و صدایی ندارند و آزاری ندارند و همان یک بچه کوچک است که در خانه می‌دود و سر و صدا می‌رود در طبقه پایین. پس طرف چه ۵ تا بچه داشته باشد چه دو تا فقط یکیش می‌خواهد بدود و سر و صدا کند پس همه‌ی اینها بر میگردد به مسائل فرهنگی. همان‌طور که خانم دکتر فرمودند، ما وقتی با مسئولین فرهنگی که می‌نشینیم راجع به فرهنگ با آنها بحث می‌کنیم. خواهشی که از آنها داریم این است که در مسائل فرهنگی ورود نکنند. ما در آنجا بحث از مسائل اقتصادی می‌کنیم و می‌گوییم مشکل اقتصاد مردم را حل کنید به گونه ای که در راستای سیاست‌های جمعیتی باشد. تا حدی فرموده ی خانم دکتر در این مسئله درست است خیلی از مشوقهایی که لازم است نیاز به هزینه ای ندارد مانند زمینهایی که دولت می‌تواند در اختیار مردم قرار دهد. به نظر من مشوق های اقتصادی با کار و ساز فرهنگی اثر می‌گذارد. چرا؟ کشوری مثل فرانسه می‌آید ۵ درصد از تولید ناخالص ملی خودش را اختصاص می‌دهد در جهت سیاست‌های جمعیتی؛ ما نه کشور توسعه یافته هستیم، قدرت اقتصادی فرانسه را نداریم و مسئولین ما چنین عزمی در مسئله جمعیت ندارند و برفرض هم که اختصاص دهیم چقدر از هزینه بچه پوشش داده می‌شود. یعنی این نیست که دولت توان این را داشته باشد که تمام هزینه بچه را بر عهده بگیرد این  مشوق هایی که یک کشور غیر توسعه یافته می‌تواند در نظر بگیرد صرفا امید می‌دهد به مردم یعنی با ساز و کار فرهنگی اثر بخش است مشوق هایی که یک دولت اسلامی برای مردم در نظر می‌گیرد مشوق ساز است و می‌تواند نظر مردم را نسبت به فرزند آوری تغییر دهد پس عمده بحث اقتصاد از معبر مسائل فرهنگی است اگر بخواهد کار را به ثمر برساند باز می‌گویم تمام مشکلات اقتصادی  که وجود دارد تمام مردم همه مشکلات را در حد ۲ فرزند تحمل می‌کنند. و در مورد آن ۷/۲ هم که خانم دکتر فرمودند را تکمیل کنم در آن مطالعه زوجینی که رجوع کردند ۲/۲ و ۴/۲ بودند. خانم های ۱۵ تا ۴۹ ساله شوهردار متوسطشان ۸/۲ است که اکثر اینها می‌شوند جمعیتی که ۳۵ سال تا ۴۹ سال دارند که اینها با تفکر کنترل جمعیت بزرگ نشدند و ممکن است تفکر بیشتر فرزند خواهی را تا حدودی حفظ کرده باشند با همه اینها ما شدیم ۸/۲ یعنی ۳/۲ که متوسط زوجین است به واقعیت فرزند خواهی مردم الان نزدیک تر است و ما با اغماض گفتیم ۵/۲ همین هم گفتم در بازه ۹۰ تا ۹۵ دو تاش موفق شده و میماند این نیم فرزند که با توجه به اینکه طلاق  و ناباروری صفر شدنش محال است همه اینها را که در نظر بگیریم ۳/۲ بچه است و این باعث می‌شود که در مرور زمان نرخ رشد جمعیت ما صفر نشود ولی هیچ خاصیتی در زمینه جلوگیری از سالخودگی جمعیت ندارد.

وی افزود: یک نکته ای هم در حضور خانم دکتر مطرح کنم آن آمار ۱۵ الی ۲۰ درصد نابارور بودن زیر سوال است. مطالعاتی که در زمینه جمعیتی صورت گرفته کسانی که از ابتدای زندگی تا انتهای باروری باردار نشدند و الان از سن بارداری خارج شدند قریب ۵ درصدشان نابارورند.این۱۵ تا ۲۰ درصد جمع ناباروری اولیه و ثانویه است. با چه تعریفی با تعریف پزشکی مسئله. ما یک قراداد داریم و می‌گوییم اگر زوجین یک سال اقدام کردند برای باروری  و باردار نشدند بعد از یک سال رجوع کنند به پزشک. عمده خاصیت این مسئله این است که چه موقع طرف باید به پزشک مراجعه کند ولی برای سیاست گذاری در سطح جامعه  کشورهای مختلف دنیا تعریف‌های دیگری ارائه می دهند  و می‌گویند در صورتی باید دولت حمایت بکند که ۳ یا ۴ سال اقدام کرده باشند چون بسیاری از افرادی که در لیست ۱۵ تا ۲۰ درصد هستند بدن هیچ درمانی سال بعد باردار می‌شوند. من مطالعه ای دیدم که در آمریکا برای ۷ سال سنجیده بودند یعنی معیار ناباروری را ۷ سال اقدام برای فرزند دار شدت دانسته بودند.

کد خبر 4994179

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • امیر قاسمی IR ۱۹:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۴
      3 1
      با سلام من با نظرات ایشون کاملا موافقم ولی با عبارت هرکس دندان دهد نان دهد. مخالفم..چون این ضرب المثل قدیمی است و در جهان امروز کارایی ندارد.