خبرگزاری مهر، گروه استانها نیره شفیعیپور: زندگی زمانی در دل کویر تفتیده جریان یافت که مردانی از جنس ایثار و سختکوشی با خلاقیت و دانایی آب را از دور دستها از دل زمین عبور دادند و با مهندسیترین شیوههای ممکن، آن را به محل زندگی خود رساندند.
این سازه مهندسی که قدیمیترین آنها حدود هزار سال عمر دارد، هنوز هم خلاقانهترین شیوه برای انتقال آب به شمار میرود و هنوز هم مردانی سختکوش و خستگیناپذیر با ابزاری ساده و مزدی ناچیز، زندگی خود را صرف رساندن آب به کویرنشینان کردهاند و چه بسیار مردانی که حتی جان خود را در این راه از دست دادهاند و پیکر برخی از آنها هرگز از عمق چاههای عمیق بیرون نیامد.
مقنی واژه مقدسی است که در طول زندگی خود همواره در جهاد و ایثار است و به طور قطع ساعتها کار سخت و طاقتفرسا در عمق ۸۰ متری زمین چیزی جز ایثار و مهربانی در ذهن تداعی نمیکند.
گرچه تعداد مقنیهای قنات اکنون به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد اما همانها که ماندهاند و کار آبا و اجدادی خود را ادامه میدهند، هنوز چشم به آسمان و دل در زمین دارند و با عشق زمین را میشکافند و با امید به رحمت خدا، کیلومترها راه در دل کویر میپیمایند تا زندگی و آبادی برقرار بماند. مقنیها چشم به آسمان و دل در زمین دارند و با عشق زمین را میشکافند و با امید به رحمت خدا، کیلومترها راه در دل کویر میپیمایند تا زندگی و آبادی برقرار بماند
در اردکان کمی آنسوتر از یزد، مردانی زندگی میکنند که سالها عمر خود را در مسیر احیای قناتهای قدیمی و حفر قناتهای جدید گذاشتهاند و از چندین نسل قبل، مقنیگری را با عشق و علاقه ادامه دادهاند و اکنون مسنترین و جوانترین مقنیهای ایران، پدر و پسری هستند که همچنان با امید در این مسیر قدم بر میدارند.
فقط یک روز همراهی با تیم سه نفره آنها، عمق تلاش و خستگی ناشی از کار در دل زمین را برایمان روشن کرد و حالا دیگر به اینکه حفر قنات جهادی از جنس ایثار و عشق است، ایمان دارم.
حاج حسین دهستانی و حاج حسین هاتفی دو پیرمرد با خدا و مهربانی هستند که کار در قنات را یکی از شش سالگی و دیگری از ۹ سالگی با کارهای کمی سادهتر در کنار پدران خود آغاز کردهاند و حالا یکی ۶۳ ساله و دیگری ۷۵ ساله هستند و هنوز دست از کار نکشیده و با قوت و قدرت و توکل، از قنات برای امرار معاش ساده خود، روزی کسب میکنند.
حاج حسین هاتفی وقتی از خاطراتش از کار میگوید حتی از روزهای سخت کار هم با ذوق و شوق یاد میکند. میگوید ۹ ساله بوده که برای اولین بار به همراه پدر خود سر کار قنات حاضر شده و از آن روز بلاوقفه کار را تا امروز ادامه داده است.
آغاز کار سخت مقنیگری با مزد ۱.۵ کیلو گندم
میگوید تا مدتها مزدش از شاگردی در قنات، یک و نیم کیلو گندم بوده و استادش فقط کمی بیشتر از او، یعنی سه کیلو گندم مزد میگرفته است.
خاطرات تلخ و شیرین از قنات بسیار دارد، وقتی چاهی به آب میرسید از شعف و شادی در پوست خود نمیگنجید و وقتی حادثه، همکارانش را که اغلب عمو و عموزاده بودهاند را میگرفته، تا مدتها غم از دست دادن آنها، انگیزه کار را میگرفته اما گرچه گاهی انگیزهاش را از ادامه کار از دست داده اما هرگز ناامید نشده و همین امید حالا او را در سن ۶۳ سالگی پای قنات برای ادامه کاری سخت میکشاند.
حاج حسین دهستانی نیز از کودکی وارد این کار شده او هم با مزدی ناچیز شروع کرده و امورات زندگیاش را از راه قنات سپری کرده است.
پیرمرد آرامی است اما پیداست که ید طولایی در حفر قنات دارد و هنوز هم در این سن و سال، کلنگش جان و زور کلنگ جوان ۲۰ ساله را دارد.
برادرش را در حفر چاه قنات، از دست داده و این حادثه تلخترین حادثه زندگی اوست اما هرگز از کار در قنات دل نکنده و این حوادث او را خانهنشین نکرده است.
محمدعلی هاتفی؛ جوانترین مقنی قنات در ایران
جوانترین مقنی ایران شاگرد او و پسر حاج حسین هاتفی است. محمدعلی هاتفی، تک پسر خانواده هاتفی که نسل در نسل مقنی بودهاند اکنون با ۳۶ سال سن، جوانترین مقنی ایران است.
با قدی بلند و چهارشانه، به سختی در دل قنات حرکت میکند و خستگی او به واسطه قد بلندش چند برابر دیگران است چون ناچار است تمام روز را با کمر خمیده، به حفر و لایروبی مشغول باشد.
محمدعلی هاتفی، از سختیهای کار پدر، پدربزرگ و عمویش آگاه است اما با همین آگاهی پا در مسیر مقنیگری گذاشته است. پدرش میگوید دوست نداشتم محمدعلی مقنی شود اما خودش عاشق این کار است.
محمدعلی میگوید: آرزویم این بود که روزی مقنی شوم و سر کار قنات حاضر باشم و اکنون به آرزویم رسیدهام. از اولین مزد خود که در سن ۱۴ سالگی گرفته، میگوید و از کاری که به او سپرده بودند. خودش با خنده و بسیار جالب از خاطرات روز اول کارش میگوید.
استادش برادر همین حاج حسین دهستانی بوده، وقتی علاقهاش به کار در قنات را دیده، برای اینکه از کار دلسرد نشود، کلاه مغنیگریاش را دست محمدعلی سپرده و گفته مراقب کلاهم باش تا باد آن را نبرد و جالب اینکه محمدعلی فکر میکرده نگه داشتن کلاه استاد، کار بسیار مهمی است و همان را هم با مسئولیتپذیری تمام انجام داده است و ۱,۲۵۰ تومان هم مزد گرفته.
خشکیدن قنات کام مقنیها را تلخ میکند
حاج حسینها هنوز امید و انگیزه دارند و هرگز از کار در قنات خسته نشدهاند اما یکی از تلخترین اتفاقات در کار خود را خشک شدن قنات میدانند.
حاج حسین هاتفی میگوید: تصور کن ۱۰ سال در یک قنات کار کردهای، روز و شبت را با پشت خمیده، جانت را در دستانت گرفتهای و فقط با توکل به خدا برای خدمت به مردم کار کردهای، آن وقت شاهد خشک شدن ثمره تلاشت باشی، حال خوبی نیست.
میگوید: حفر چاههای عمیق در حریم قنات باعث خشکی قناتها شده و این اتفاق که حاصل برخی بیمبالاتیهای و کارهای کارشناسی نشده است، طی سالهای اخیر مرتب اتفاق میافتد.
مجوزهای بی حساب و کتاب و حفر چاههای عمیق قناتها را یکییکی میخشکاند
هاتفی معتقد است: تمام علت خشکی قنات، خشکسالی نیست بلکه مجوزهای بیحساب و کتابی است طی سالهای اخیر صادر شده و ای کاش از کارشناسان خبره قنات و مقنیهای که تجربههای ارزندهای دارند، نظرخواهی میکردند.
حاج حسین دهستانی هم میگوید: خیلی وقتها از جهاد کشاورزی یا اداره آب برای راهنمایی مقنیهای جوانتر خواسته شدهام اما وقتی گفتهام این قنات فایده ندارد و خشک میشود، دلخور شدهاند و از اظهارنظرهایم خوششان نیامده اما یک سال هم نشده که قنات خشک شده و زحمت این همه کارگر و مقنی هدر رفته است.
اما محمدعلی، جوانترین مقنی ایران گرچه عاشق کار مقنیگری است و هنوز هم در سن ۳۶ سالگی قصد دست کشیدن از این کار و رفتن به سراغ کار نان و آبدارتری ندارد، اما دل پری دارد از برخی بیانصافیها در حق مغنیها.
میگوید: مجوز پیمانکاری قنات را گرفتهام اما کارهای لایروبی و رسیدگی به قنات که سادهتر است و گاهی پول بهتری هم دارد، به پیمانکاران دیگر داده میشود و حفر و کارهای سختی که دیگران انجام نمیدهند، به ما سپرده میشود.
گلایههای جوانترین مقنی ایران از بیعدالتیها
محمدعلی از بیانصافیها و خدانشناسیهای برخی پیمانکاران هم گله دارد. میگوید: وقتی کارشناس برای تأیید کار و پرداخت پول برخی پیمانکاران مراجعه میکند، ممکن است همین چند متر اول قنات را بررسی کند و بارها به چشم دیدهام که در عمق قنات هیچ کاری انجام نشده و حتی پاکسازی اولیه قنات نیز انجام نگرفته اما پول آن را دریافت کردهاند.
میگوید: کارم را دوست دارم اما وقتی این بیعدالتیها را میبینم، انگیزه کار را از دست میدهم.
وقتی اینها را تعریف میکند، پدرش، حاج حسین، دائم میگوید ناامید نباش پدر و با این جمله سعی میکند التیام بخش پسرش باشد اما بیعدالتی، آرام و قرار را از محمدعلی گرفته است.
مقنیها بیمه نیستند
شغل مقنیها به واقع از مشاغل سخت و زیانآور است اما هیچ قانون کاری و هیچ بیمه و آیندهنگری در این شغل وجود ندارد به همین خاطر، مقنیها حتی تا ۸۰ سالگی هم کار میکنند.
کمتر پیش آمده که کلنگی بر زمین بخورد و حاصل آن آب روان برای اهالی یک منطقه نباشد، آبی که باقیات الصالحات میشود برای مقنیهای زحمتکش جهادگر و این نشان تجربه و کارآزمودگی آنهاست.
حاج حسین هاتفی میگوید: دلم میسوزد که تجربهها بعد از ما از بین میرود چون دیگر هیچ جوانی با این مزد کم و کار طاقتفرسا دنبال مقنیگری نمیآید اما حداقل دانشگاهیها سعی کنند از این تجربیات استفاده کنند و من هم حاضرم تجربیات خود را به طور رایگان حتی در منزل خودم در اختیار دانشجویان قرار دهم. وقتی میخواهم کار را شروع کنم، میگویم خدایا این مردم آب میخواهند، ما هم که نان، خودت هم آب برای آنها برسان و هم نان و رزق و روزی برای ما
مقنیهای خبره هر کجا بدانند آبی در کار نخواهد بود، کلنگ بز زمین نمیکوبند اما هر کجا بدانند آب هست، با یاد خدا کلنگ به زمین میزنند و به خواست خدا به آب میرسند.
حاج حسین دهستانی به همان زبان ساده و بیآلایش خود میگوید: وقتی میخواهم کار را شروع کنم، میگویم خدایا این مردم آب میخواهند، ما هم که نان، خودت هم آب برای آنها برسان و هم نان و رزق و روزی برای ما.
سالهاست با این جمله و با توکل واقعی در این مسیر قدم برداشته و به قول خودشان، خدا تاکنون آنها را روسیاه مردم نکرده است.
نظر شما