به گزارش خبرگزاری مهر، یکصد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی به منظور بررسی موضوعات ضرورت تأسیس دولت از منظر فلسفه سیاسی اسلامی، تبیین منظر انسان شناسی با تأکید بر محور فطرت و طبیعت با حضور اعضای گروه به صورت مجازی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه حجت الاسلام غلامرضا بهروزی لک، محمدحسین طالبی، مرتضی یوسفی راد و حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا به ارائه دیدگاههای خود در خصوص ضرورت تأسیس دولت از منظر فلسفه سیاسی اسلامی پرداختند.
حجت الاسلام بهروزی لک در ابتدای این نشست گفت: در فلسفه اسلامی آنچه محقق شده بر اساس طبع مدنی و بر اساس دیدگاه مدنی بالتبع ارسطو و افلاطون است و از این پرسش که انسان چگونه آفریده شده است، براساس این دیدگاه فاصله گرفته است. در خصوص نسبت طبیعت و فطرت، علامه طباطبایی در المیزان فطرت و طبیعت را با هم اعلام کرده است. طبع همان ویژگی حیوانی که با این زندگی هماهنگ شده ولی فطرت بُعد روحانی انسان است. البته فطرت فقط بُعد روحی محض نیست بلکه در زندگی دنیوی هم وجود دارد. آیت الله جوادی آملی میفرماید فطرت غیر از طبیعت و غیر از غریزه است و ویژگی انسان است که با بینش شهودی به آن میرسد. پس فطرت غیر از طبیعت و غریزه است و فطرت انسان را به راه درست هدایت میکند و فطرت در دو بُعد شناخت و احساس بیان شده است. (بینش و گرایش) اگر فطرت از مسیر خودش خارج شود فطرت محجوبه (حجاب) میشود. پس وقتی فطرت این مقدار مهم است و برخی اوقات به مدنی بالفطره بودن هم خوب اشاره نشده است. سؤالی که مطرح است اینکه آیا خدا انسان را به گونهای آفریده است که به طرف فطرت واقعی کشش پیدا کند؟ اگر فطرت الهی است پس باید یک کشش حقه را در انسان جستجو کنیم. اینکه فطرت چگونه سبب میشود که دولت مطلوب شکل گیرد تا دولت محجوبه شکل نگیرد.
وی افزود: دولت محجوبه به خاطر موانع است که با جنود جهل این موانع شکل میگیرد، لذا استضعاف شکل میگیرد، استضعاف به معنای فقر معیشتی نیست؛ بلکه آنکه باید در جایی باشد و از آنجا کنار گذاشته شود، استضعاف شکل میگیرد. مردم انسانهایی هستند که از فطرت الهی برخوردار هستند و به دنبال هدایت میگردند و این اقتضائات که از نظریه فطرت میتوان در حکمت متعالیه استفاده شود فواید بسیاری خواهد داشت. در آیه ۲۱۳ سوره بقره یکی از چیزهایی که مغفول واقع شده، ماهیت امت واحده است، امت واحده، ناقص است یا خیر؟ یا اینکه امت واحده امت بسیطی است که در آن دولت وجود داشته و در رأس آن نبی و هادی بوده، تا زمانی که نیازهایی برایشان پیش آمده و وقتی روابط گسترده شد، اختلاف به وجود آمد لذا به خاطر پیچیدگی جوامع و وجود موانع شریعت میآید که شریعت از زمان حضرت نوح نبی آغاز میشود، پس این گونه است که شریعت میآید.
محمدحسین طالبی در ادامه این مراسم طی سخنانی گفت: طبیعت به مفهوم ذات و نفس است، که گاهی همراه با همین بدن مادی هست و گاهی بدون این بدن. ولی نفس که ذات انسان را تشکیل میدهد، همیشه همراه انسان است. این نفس ویژگیهایی دارد که یک بخش از آن مشترک میان انسان، حیوان و گیاه است که به آن نفس گیاهی و نباتی میگویند. فطرت که قانون عقل در آن وجود دارد، میگوید انسان به دنبال کمال هست و انسان همواره کمال طلب هست و خِیر خودش را میخواهد و به سوی آن کمال و خِیر حرکت میکند، گرچه شاید شناخت کمال مشکل باشد. انسان چون میخواهد به سوی کمال حرکت کند، آزادی هم دارد و آزادی هم میخواهد، البته آزادی هم از طبع حیوانی انسان بر میخیزد و هم از طبع عقلانی. آزادی عقلانی، آزادی است که انسان بر اساس آن به سوی کمال حرکت میکند و به سوی خِیر حرکت میکند، اقتضا این نوع آزادی این است که امنیت هم داشته باشد پس اگر انسان آزادی عقلانی خود را کنترل کند جامعه به سوی شورش و ناامنی پیش میرود، لذا برای دوری از شورش و ناامنی به سوی حق امنیت میروند و این حق امنیت اقتضائاتی دارد از جمله اینکه انسان نیازهایی دارد و برای تأمین این نیازها و برای تأمین امنیت نیاز به قانون دارد و قانون باید منطبق به نیاز و منطبق به امنیت و … باشد تا براساس آن قانون، انسان به سوی خلیفه اللهی بودن حرکت کند. پس باید دولت باشد تا قانون بگذراند و امنیت شکل گیرد. پس تشکیل دولت یک امر فطری است و فطرت بخشی از طبیعت انسان است، و طبع غیر از نفس و ذات است و عقل وقتی نیازهای انسان را تدبیر کند، آن موقع انسان به کمال میرسد.
مرتضی یوسفیراد دیگر سخنران این مراسم بود، که گفت: در خصوص بحث ضرورت دولت از دو زاویه میتوان وارد شد: ضرورت عقلی و ضرورت فطری؛ هر کجا که بشر هست همانجا دولت شکل میگیرد چون از باب فطرت است و از باب نیاز به نظم و امنیت، که فطرت بشریت آن را طلبیده است. نظم و امنیت هم میتواند مکانیکی باشد و هم غیر مکانیکی. پس ضرورت شکل گیری دولت، فطری است و هم از باب اینکه انسان فطرت منفعت طلبانی دارد (منفعت طبعی) و هم به حکم عقلی میتوان این ضرورت تشکیل دولت را بیان کنیم. انسان به دنبال دوری از هرج و مرج است و دوری از هرج و مرج را از طریق نظم و امنیت میداند. در فلسفه اسلامی غیر از باب فطری، از طریق دیگری هم بحث ضرورت تشکیل دولت مطرح میشود و آن باب مصالح است، لذا برای تأمین مصالح فردی و جمعی تشکیل دولت ضرورت پیدا میکند، هم از باب مصالح فردی و هم از باب مصالح جمعی. وجه دیگر برای ضرورت تشکیل دولت، به خاطر ضرورت ثانوی است و جهت دیگر از ضرورت به خاطر طبیعت است. تشکیل دولت از دو حیث ضرورت دارد: ۱. ضرورت اولیه به خاطر امنیت و عدالت و ۲. ضرورت ثانوی، مبادی شریعت، مبانی عقلی. بر این اساس نسبت به ضرورت ثانوی در قالب دولت معدل و دولت تعادل بخش، این کار صورت میگیرد.
حجت الاسلام مهاجرنیا در ادامه این مراسم طی سخنانش گفت: ما قصوری داشتیم و هنوز آن را ادامه میدهیم و اینکه رویکرد فلسفه سیاسی ما به قرآن کم است و به اندازه فقه سیاسی هم نیست. آیه ۲۱۳ سوره بقره، یکی از بحثهای اساسی در خصوص منشأ دولت از منظر قرآن است که به خوبی در این آیه بیان شده است. اینکه میفرمایند دولت در امت واحده وجود داشته است این را قبول ندارم، امت واحده یعنی انسانهای اولیه و دست نخورده و …. به قول جناب مسکویه همه موجودات منطبق با طبیعت خلق شدند به غیر از انسان، چون قرار نبود انسان به صورت فردی زندگی کند. همه انسانها بطور طبیعی در جنگل و طبیعت زندگی میکنند و نیازهای خود را هم تأمین میکنند، اما این برای انسان ممکن نیست چون ایجاد ترس میکرد و مورد ظلم و تعدی قرار میگرفت. پس برای جدایی از این ترس، تعرض، ظلم و مجموعه این عوامل، انسان به سمت زندگی اجتماعی کشیده شد.
وی افزود: زندگی مثل سایر موجودات در جنگل و کوه و … با طبیعت انسان و بشر مطابقت ندارد. اینکه چگونه انسان به سمت زندگی اجتماعی کشیده شد، فارابی بحثهای خوبی را مطرح میکند که اجتماع امت واحده که قرآن میفرماید و در همین جا هست، چون انسانها به دلیل نیاز طبیعی و به دلیل نیاز به امنیت و … فقط دور هم جمع شدند و چون هیچ گونه اختلافی نداشتند با هم بودند، و به قول علامه طباطبایی آنچه از امت واحده گزارش میشود در آستانه ظهور حضرت نوح نبی (ع) هست چون قرار است شریعت نازل شود، چون حضرت نوح اولین پیامبری است که کتاب دارد و مأموریت دارد تا دولت تشکیل دهد، چرا که تا قبل از آن و در بین انسانهای اولیه هیچ اختلافی نبود، چرا که اختلاف عواملی دارد.
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: برای اختلافات سه عامل را بیان میکنند: عامل مالکیت، در بین انسانهای اولیه بحث مالکیت مطرح نبود و همین که انسانها دارا میشوند، مالکیت بوجود میآید، و مالکیت اختلاف بوجود میآورد. عامل قومیت (عصبیتی که ابن خلدون میگوید) قومیت برای تصمیم گیریهای اجتماعی باعث اختلاف میشود. عامل قدرت و سیاست؛ در اجتماع اولیه باید تصمیم گیری شود، لذا باید کسی تصمیم میگرفت، و اینکه چه کسی یا کسانی تصمیم بگیرند قدرت بوجود آمد و وجود قدرت و سیاست از عوامل شکل گیری اختلاف است، لذا با وجود این سه عامل اختلاف بوجود آمد که قرآن میفرماید انبیا را فرستادیم چون این سه عامل انسان را از فطرت جدا کردند، لذا انبیا آمدند و دولت را تشکیل دادند و انبیا برای حکومت و برای داوری آمدند و در ادامه آیات مأموریت این دولت را میگوید، پس دولت برای امت واحد، شکل میگیرد، و ابزار آن را در اختیارشان گذاشت تا بین مردم دولت تشکیل دهند و حکومت کنند و به حالت فطرت برگردند.
نظر شما