به گزارش خبرنگار مهر، هفته گذشته با بازگشت فریدون جیرانی از ترکیه، فیلم سینمایی "پارک وی" در خبرگزاری مهر نقد و بررسی شد. این نشست حاشیه های جالبی داشت که آن را واگذار می کنیم به "ترش و شیرین" فردا. ولی نکته ای که به فراخور این مطلب قابل ذکر باشد، مربوط به کارگردان فیلم است که با توجه به حجم انتقاداتی که از زمان جشنواره از فیلم شد به نوعی گارد بسته خود را باز کرده و پذیرای انتقادات مطروحه بود.
فریدون جیرانی مانند جلسه مطبوعاتی فیلم در جشنواره فجر، همه نقاط ضعف را به فیلمِ ژانر بودن ارجاع نداد، بلکه از همان ابتدا این نکته را مطرح کرد که "پارک وی" قصه نیم بندی دارد که شکل اجرا، فیلمبردای، رنگ و نور به آن تشخص می دهد و نه حتی بازی بازیگران. او در ادامه با اعتراف به عقیم ماندن سرنوشت شخصیت های فرعی آن را ناشی از ارجحیت ریتم دانست و این نکته را اضافه کرد که با انتخاب بازیگران برجسته برای این نقش ها، گستردگی نقش از دست در رفته و در انتها به نتیجه ای درخور نمی رسد.
وقتی جیرانی از توصیه هایی گفت که به او شده تا آدم ها و قصه هایشان را با انتصاب به طبقه مرفه جامعه، به نوعی از دایره ملموس آدم های دور و بر ما و قشر متوسط خارج کند که خواه ناخواه فیلم و مسئله اش بدل به اثری دور از دغدغه های ملموس مخاطب می شود، به او حق دادیم و تحسین کردیم که در چنین شرایطی که محصول عمل دورترین گزینه به ایده های ذهنی اولیه فیلمساز است، باز هم فیلم می سازد، مجموعه می سازد و ... اصلاً کار فرهنگی می کند.
* دو هفته پیش در اخبار برجسته اکران آمد که همین هفته گذشته قرار است اکران ویژه فیلم های فرهنگی در سینماهای تهران آغاز شود. هفته آمد و رفت ولی اکران ویژه آغاز نشد. بلکه فقط در نهایت فهرست سینماهایی که اکران فیلم های فرهنگی در آنها صورت می گیرد، اعلام شد.
به نظر می آید این گونه سینمایی که برخی اصرار به گرفتن برگه هویت آن دارند، به قدری مهجور است که حتی مباحث مربوط به قانونگذاری و نهادینه کردن آن هم با طمأنینه پیش می رود. مسئله هم همین است که بیاییم ابتدا هویت یک گونه سینمایی را ثبت کنیم و تعریف خودمان را از آن را ارائه دهیم و بعد بپردازیم به اینکه کدام فیلم ها در این دسته جای می گیرند و حالا شرایطی ویژه برای اکران آنها در نظر بگیریم.
این گونه است که بسیاری از فیلمسازانی که فیلمشان در این دسته جای گرفته، به این موضوع معترضند. آیا عنوان "فیلم فرهنگی" قرار است با خود باری از فرهیختگی و تشخص به همراه بیاورد یا اینکه محملی شود برای روشن شدن تکلیف سینماداران با این فیلم ها و ... مخاطب زدایی از آنها؟ اصلاً این عناوین و القاب جدید در حکم دمی تازه برای سینمای نفس بریده ایران هستند یا اسپری تنفس اجباری یا اصولاً عامل خفگی؟!
* بالاخره یکبار هم موفق شدیم به جای در حاشیه بودن و دیر رسیدن، سر وقت و بجا و درست قبل از وقوع جرم در صحنه حاضر شویم. در پی درخواست سفارت ایران در بانکوک، انیمیشن ضدایرانی "پرسپولیس" از افتتاحیه جشنواره فیلم بانکوک خارج شد. سخنگوی سازمان جهانگردی تایلند که برگزارکننده جشنواره بانکوک است در پی این حذف اعلام کرد: "به دلیل مناسبات خوب ایران و تایلند و به تقاضای سفارت ایران در تایلند، نمایش این فیلم از برنامه جشنواره حذف شد."
این اقدام هر چند قدمی رو به جلو نسبت به بیانیه صادر کردن، معترض شدن و ... است، ولی باز هم اذهان عمومی را به سوی این پرسش می برد که چرا راه اصولی و کم هزینه تری را که جنجال کمتری هم به همراه دارد و اذهان عمومی را اینچنین تحت تأثیر قرار نمی دهد استفاده نمی کنیم؟ به نظر تشکیل کمیته ای برای نظارت بر ساخت آثار هنری مرتبط و متأثر از فرهنگ، تاریخ، سنت، مذهب و ... ایران و ایرانی مشکلتر از مثلاً طراحی قانون جدید سهمیه بندی بنزین و ... نباشد! فقط کافی است به گونه ای برنامه ریزی کنیم که این جایگاه در جهان تثبیت شود که حریم هر ملتی محترم است و ورود به آن شامل ضوابط و تخطی از آنها عواقبی خوش در پی ندارد.
* از آنجا که بازار حمایت و پشتیبانی از ژانرها و گونه های سینمایی داغ است، به تازگی سینمای دفاع مقدس هم مورد توجهی ویژه قرار گرفته است. معاون سینمایی وزیر ارشاد در گفتگویی اعلام کرد تولید فیلم با محوریت پشت صحنه، حاشیه جنگ و پرداخت مناسب به زوایای مختلف هشت سال دفاع مقدس در دستور کار معاونت امور سینمایی کشور قرار دارد.
این نکته هم جای تأمل دارد و هم جای امیدواری. ولی یادمان نرود که در دستور کار قرار گرفتن فرق می کند با اینکه دست روی دست بگذاریم و بنشینیم و آن وقت هر فیلمی که با مضمون و حاشیه دفاع مقدس ساخته شد را به نوعی برخاسته از حمایت معاونت امور سینمایی بدانیم. درست مانند رویکرد دفتر اقتباس ادبی که با تنفس در فضای بسته فارابی و به نوعی روزمرگی، مدعی هستند هر فیلمی که اثری از اقتباس در آن به چشم می خورد، هر چند در ارتباط با این دفتر تولید نشده باشد، حاصل تلاش و زحمات شبانه روزی آنها پشت درهای بسته است!
* اقدامات گسترده پلیس تهران در برخورد با قاچاقچیان سی دی از اتفاقاتی بود که هفته پیش تا حد زیادی به مرحله عمل نزدیک شد. تشکیل کمیته مشترک از پلیس امنیت و نمایندگان خانه سینما، پلمب 25 واحد صنفی متخلف از آغاز عملیاتی شدن طرح، دستگیری 102 نفر از تولیدکنندگان یا دستفروشان سی دی های غیرمجاز، جلوگیری از قاچاق با کمک مردم و ... از برنامه های انجام شده ای بود که در صحبت های رئیس پلیس تهران مطرح شد.
اما در این میان حلقه ای مفقوده وجود دارد که در بخشی دیگر از سخنان ایشان مطرح شد "بیشتر دنبال سرمنشأها هستیم". نمی دانیم اگر این وجه سرفصل کلیه فعالیت های پلیس قرار می گرفت و همه چیز به گونه ای طراحی می شد که به دستگیری مهره های اصلی این بازی بینجامد، اثری از این آمار فزاینده در سخنان سردار رادان وجود داشت؟ آیا نقش سی دی فروش، دستفروش و ... به همان نسبت که در آمار دستگیری متخلفان تأثیرگذار است در پدیده قاچاق هم تأثیر دارد؟
* جدیدترین فیلم مسعود کیمیایی از چهارشنبه این هفته به اکران سینماهای تهران درآمد. "رئیس" با حاشیه هایی که در جشنواره فجر سال قبل داشت و کیمیایی از نمایش آن در سینمای مطبوعات به بهانه آماده نبودن صدای فیلم جلوگیری کرد، خبر از نوعی بی اطمینانی او به فیلم اخیرش می داد. به خصوص که شنیده می شد فیلم پس از پایان فیلمبرداری و در غیاب فیلمبردار، همچنان در حال فیلمبرداری بود!
اما "رئیس" را در کارنامه کیمیایی می توان اثری قابل قبول قلمداد کرد. فیلمی که به تائید خودش در ادامه "حکم" است و از آشفتگی و ذهن از هم گسیخته اخیر فیلمساز در آن کمتر نشانی است. فیلمی پر از ستاره های سینما در نقش شخصیت هایی قالب شکن و البته به شدت سیاه ... فیلمی که پس از "حکم" فرصتی می دهد تا پولاد را ورای نام فامیل در فیلمی از کیمیایی بپذیریم و دوست بداریم.
* برنامه تلویزیونی فاخر "مردم ایران سلام" هفته گذشته یکساله شد. به همین مناسبت هر روز هفته اختصاص یافت به حضور برخی مهمان های یک سال گذشته برنامه، روزنامه نگاران و ... در گپ و گفتگویی جمعی و دوستانه. این برنامه علاوه بر ساختار متنوع و ایده های خلاقانه و جذابی که به عنوان یک برنامه صبحگاهی دارد، از حضور یک مجری حرفه ای و آگاه بهره می برد.
محمدرضا شهیدی فر را می توان از مجریان تلویزیونی مثال زد که نه زرد است و نه جدیت مجریان خبر را دارد. شاید کسی مانند مرحوم سیامک علیقلی (در اشل های خاص خود) نزدیکترین نمونه به اوست. اطلاعات جامع و لازم برای ورود به حیطه های تخصصی، حضور در گفتگوهایی که کاراکتر مجری را برجسته می کند نه مضحکه، تسلط به شیوه های بیانی صحبت با متخصصان رشته های مختلف و نهایتاً قدرت تأثیرگذاری بر مخاطب و طرف گفتگو از امتیازاتی است که شهیدی فر با خود به این برنامه آورده است.
نظر شما