از روز شنبه سیل واکنش های مقام های فرهنگی و سیاسی به این ابراز تمایل آغاز شد. از مشاوران هنری و رسانه ای رئیس جمهور که به این پیشنهاد واکنش نشان دادند تا برخی چهره های دیگر و در این میان شخص رئیس جمهور شاید آخرین نفری بود که درباره این موضوع نظر خود را ابراز کرد که البته گارد بسته دیگران را هم نداشت. علیرضا سجادپور در صحبت های خود ضمن استقبال از این پیشنهاد به سابقه ساخت مستندی از فیدل کاسترو توسط این فیلمساز اشاره کرد و اینکه استون اگر بخواهد چهره ای غیرواقعی از دکتر احمدی نژاد تصویر کند آبروی خود را برده است.
اما جواد شمقدری این امکان را منوط به یک شرط دانست. اینکه به گونه ای پایاپای یک کارگردان ایرانی هم شانس ساختن فیلمی از بوش را پیدا کند و در ادامه به ابراز تمایلات داخلی و خارجی برای ساختن فیلمی از رئیس جمهور ایران اشاره و موضوع را در دست بررسی اعلام کرد. پس از این صحبت ها بود که مهدی کلهر تمایل نداشتن رئیس جمهور به این کار را مطرح و پاسخ منفی وی را ارائه کرد : "درست است که این فرد در آمریکا به عنوان اپوزیسیون مطرح است اما اپوزیسیون هم در آمریکا بخشی از شیطان بزرگ است."
همین اظهار نظر مشاور رسانه ای محمود احمدی نژاد در خلال این رفت و آمد خبرها از آمریکا به ایران، منجر به جواب الیور استون شد. استون با انتشار بیانه ای اعلام کرد: "من را خیلی چیزها خطاب کرده اند، اما تا به حال کسی به من شیطان بزرگ نگفته بود. من برای مردم ایران آرزوی موفقیت می کنم و تنها امیدوارم تجربه آنها با یک رئیس جمهور مکتبی بهتر از آنچه باشد که ما داریم."
در این میان بالاخره رئیس جمهور اظهار نظر کرد که اتفاقاً دور از فضای حاکم بر برخی از این اظهار نظرها بود. وی از جرئیات درخواست الیور استون اظهار بی اطلاعی کرد و گفت : "در نفس فیلم ساختن اشکالی نمی بینم" و سرانجام ماجرا آنکه مشاوران رئیس جمهور مدعی اند پاسخ منفی ایشان را به طور رسمی ابلاغ کرده اند، ولی مدیر تبلیغات استون اعلام کرده استون به طور رسمی مخالفت احمدی نژاد با درخواست خود را دریافت نکرده است.
این موضوع با همه حواشی که داشت یک بار دیگر ما را متوجه اهمیت ارتباطات عصر مدرنیته کرد. واقعاً اگر شیوه های نوین ارتباطی در دسترس نبود و قرار بود مانند روزگار قدیم مدت ها در انتظار پیک، نامه و بیانیه های رسمی از مقام های دیگر کشورها بنشینیم تصورش را بکنید مسیری که در یک هفته طی شده حداقل چند ماه به طول می انجامید؟ پس خدا را بابت اسباب و مولفه های عصر مدرنیته شاکریم!
* خبری که هفته گذشته بسیاری از مطبوعات کشور را به خود مشغول کرد و در انتها نقض شد، سفر مایکل مور به ایران بود. هفته گذشته روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی اعلام کرد مسئولان برگزارکننده نخستین جشنواره فیلم مستند ایران "سینما حقیقت" در تلاش هستند ضمن دعوت رسمی از مایکل مور، پای چند مستندساز برجسته دیگر را هم به ایران باز کنند. نمایش جدیدترین مستند این فیلمساز که در جشنواره کن 2007 به نمایش درآمد به نام "سایکو" درباره سیستم بهداشتی آمریکا، از برنامه های ویژه این جشنواره اعلام شد.
اما روز بعد مگان اوهارا یکی از تهیه کنندگان مستند "سایکو" با انتشار بیانیه ای روی وبسایت شخصی مایکل مور شایعه مربوط به سفر خالق "سایکو" را به ایران نادرست خواند و آن را تکذیب کرد. در بخشی از بیانیه تهیهکننده "سایکو" روی سایت شخصی مایکل مور آمده است : "شایعه ساخته راستگراها مبنی بر سفر مایکل مور به هیچ عنوان صحت ندارد ... . این شایعه را مخالفان محافظهکار مایکل ساختهاند، آنها که به جای بحث درباره سیستم بهداشتی ناقص ما یا دلایل جنگ آمریکا با عراق، ساز خود را میزنند."
جالب اینکه مگان اواهارا بدون اشاره به اعلام این خبر از سوی منابع ایرانی و احتمال حضور "سایکو" و سازنده آن در یک جشنواره سینمایی، شایعه سفر مایکل مور به ایران را صرفاً ساخته و پرداخته ذهن مخالفان مور و طرفداران جرج دبلیو بوش دانسته است. ظاهرا پرونده سفر چهره های فرهنگی هنری خارجی به ایران مرتب در حال قطور شدن است. خبر سفر گابریل گارسیا مارکز، آنتونی کوئین فقید و ... به ایران را که هر روز تأیید یا تکذیب می شد به یاد دارید؟! گرچه مدیر عامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در مصاحبهای از احتمال حضور مایکل مور در تهران خبر داد.
* هفته گذشته زهرا حاتمی، همسر زندهیاد علی حاتمی مخالفت خود را با بازسازی دو فیلم سینمایی از مجموعه تلویزیونی "سلطان صاحبقران" اعلام کرد. چندی پیش محمدمهدی دادگو اعلام کرد قصد دارد دو نسخه سینمایی "امیرکبیر" و "میرزارضا کرمانی" از مجموعه "سلطان صاحبقران" را تدوین و روانه پرده سینماها کند. حاتمی با اعلام مخالفت خود و خانواده اش با این اقدام گفت: "متأسفانه آقای دادگو با من و خانواده ام برای انجام این کار مشورت نکرد و نظر ما را جویا نشد که آیا با این کار موافقیم یا نه."
وی در ادامه با عنوان اینکه با نفس این کار مشکلی ندارد گفت: "من و خانواده ام با کلیت کار موافقیم، چرا که باعث می شود نام حاتمی همیشه زنده بماند، اما به شرطی که ما را در جریان کار قرار دهند. خانواده حاتمی صاحب معنوی آثار او هستند و باید این کارها با مجوز آنها انجام و حقوق مادی و معنوی آنها نیز در نظر گرفته شود."
به نظر می آید این خبر و گلایه که در کوران اخبار داغ سینمایی کشور اهمیت چندانی پیدا نمی کند، بیانگر اتفاقی است که به گونه ای زیرپوستی در فضای فرهنگی کشور در حال رخ دادن است. کنار هم گذاشتن خبرهای مشابه در این خصوص ما را مطمئن می کند که حقوق هنرمندان فقید کشور چه از جهت مادی و چه معنوی در حال نادیده گرفته شدن است و فراگیری این رفتار غیرفرهنگی نگران کننده.
همین هفته گذشته دختر دکتر معین هم به انتشار غیرقانونی آثار پدرش اعتراض کرد و گفت : "گاهی شنیده ام یک نفر دیپلمه یا زیردیپلم در فرهنگ شش جلدی فارسی معین دخل و تصرف کرده و آن را یک جلدی کرده. این اقدام با استناد به قانون حمایت از حقوق مولف که انتشار اثر را بعد از 30 سال از درگذشت مولف مجاز می داند انجام شده که البته کتاب نباید مشابه اثر باشد، بلکه باید عین اثر باشد." رویکرد ما تا کنون با آثار بزرگانمان رویکردی ناشی از تکریم بوده یا تحریف؟
شبهای برره
* هفته گذشته خبر انتشار کتاب "شب های برره" در قالب تمام رنگی با عکس های صحنه و پشت صحنه این مجموعه تلویزیونی منتشر شد. خبر مورد نظر با جزئیاتی حساب شده به مقدمه جالب کتاب به قلم مهران مدیری حاوی خاطرات وی از تولید این مجموعه، چاپ متن فیلمنامه قسمت های مختلف همراه با گفتگو و عکس های منتشرنشده بابک برزویه (عکاس مجموعه) در کتاب می پرداخت. جالب اینکه این خبر پرجزئیات و حساب شده روز بعد در حالی که روزنامه های بسیاری آن را منتشر کرده بودند، از سوی مهران مدیری تکذیب شد. در چنین موقعیتی است که می توان مدعی شد در روزگار کنونی راهکارهای حرفه ای محدودی برای کشف اخبار کذب وجود دارد که یکی از آنها صبر و حوصله است. به نظر می آید مطبوعات و خبرگزاری ها برای تشخیص صحت و سقم اخباری که منتشر می کنند به چیزی فراتر از جنجال آفرینی نیاز دارند. به شم مطبوعاتی، اندکی صبر و ...
* مصطفی شایسته تهیه کننده سینما که مسئولیت پخش دو فیلم جنجالی "رئیس" و "سنتوری" را به عهده دارد، امکان عرضه غیرمجاز این دو فیلم را غیرممکن دانست. وی در توضیح این پیش بینی گفت : "هدایت فیلم با پخش این فیلم ها فقط در قطع 35 میلیمتری در سینماهای کشور قصد دارد امکان تکثیر نسخه این فیلم ها در بازار قاچاق را به حداقل برساند. امکان عرضه غیرمجاز این دو فیلم را با توجه به تشکیل مثلث سینمادار، هدایت فیلم و نسخه 35 میلیمتری در حد صفر می دانم." این خبر خوش برای سینمای کشور را به فال نیک می گیریم و امیدواریم برای بقیه فیلم ها هم با چنین راهکاری مصونیت ایجاد شود. ولی بخش جالب صحبت های شایسته خلق و الحاق مثلثی خاص در سینمای ایران است که در نوع خود تازگی دارد. مثلثی که یک ضلع آن (نسخه 35 میلیمتری) غیرجاندار است و ترکیب خاصی را با هدایت فیلم و سینمادار تشکیل می دهد. در حالی که قدرت دخل و تصرف در این مثلث را هم ندارد!
نظر شما