خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - شبنم شکوهی: دولت وقت ایالات متحده آمریکا و گروه طالبان افغانستان در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ میلادی (دهم اسفندماه ۱۳۹۸) پس از برگزاری ۹ دور مذاکره توافقنامهای را امضا کردند که بر حسب ظاهر نخستین گام برای پایان دادن به جنگی هجده ساله با دستکم ۱۵۷ هزار کشته و تحمیل هزینهای بالغ بر ۲ هزار میلیارد دلار بر دولت ایالات متحده بشمار میرود. آتش بس یا کاهش موقت خشونتها؛ خروج نیروهای نظامی خارجی از خاک افغانستان؛ آغاز گفتگوهای بین الافغانی و در آخر، تضمین عدم تبدیل شدن افغانستان به پناهگاهی امن برای گروههای تروریستی، چهار محور اصلی این توافقنامه را تشکیل میدهند.
اما به رغم انعقاد این توافقنامه، ادامه حملات خشونت بار علیه نیروهای امنیتی افغانستان، وجود اختلافات قومی، قبیلهای و فرقهای در کنار مخالفت و کارشکنی برخی کشورهای خارجی از جمله عواملی است که تداوم مذاکرات بین الافغانی و در نتیجه دستیابی به توافق صلح پایدار میان طالبان و دولت افغانستان را با پیچیدگی فزایندهای روبرو ساخته است.
این ادعا از سوی غربیها وجود دارد در شرایطی که توافق میان «دونالد ترامپ» رئیس جمهور پیشین آمریکا و رهبر طالبان میتوانست راه را برای دستیابی به یک صلح پایدار در افغانستان تا حدی هموار سازد، چالش اصلی یا همان ادامه مذاکرات بین الافغانی جهت دستیابی به یک توافق میان گروه طالبان و دولت افغانستان بر سر آینده این کشور همچنان به قوت خود باقی است. از این رو، در این نوشتار ابتدا به تشریح محورهای اصلی توافقنامه واشنگتن- طالبان و سپس عوامل تأثیرگذار بر فرآیند صلح در افغانستان پرداخته و در پایان رویکرد دولت جدید آمریکا در قبال این توافقنامه را بررسی میکنیم.
محورهای اصلی توافقنامه واشنگتن- طالبان
۱) آتش بس یا کاهش موقت خشونتها: ادامه خشونتها و جنگ در افغانستان از یکسو و رشد سرسامآور نرخ فقر و بیکاری که فرزند نامشروع این خشونتها است، مردم افغانستان را زیر فشار فزایندهای قرار داده است. از آنجا که در شرایط جنگی و نبودِ آتش بس، کاهش خشونتها امری محال است؛ بنابراین لزوم برقراری یک آتش بس فوری برای فراهم کردن زمینهای مساعد جهت برگزاری گفتگوهای بین الافغانی و رسیدن به صلحی پایدار بیش از پیش احساس میشود.
۲) خروج نیروهای نظامی خارجی از خاک افغانستان: دولت آمریکا طبق این توافقنامه با کاهش نیروهای نظامی خود از ۱۳ هزار به ۸۶۰۰ نیرو ظرف ۱۳۵ روز موافقت کرد و وعده داد که در صورت پایبندی کامل گروه طالبان به تعهدات خود، تمام نیروهای نظامی ایالات متحده و سایر کشورهای خارجی ظرف چهارده ماه (تا اوایل ماه مه ۲۰۲۱) خاک افغانستان را ترک کنند.
۳) مذاکرات بین الافغانی: طالبان در مارس ۲۰۲۰ با آغاز گفتگوها با حکومت افغانستان موافقت کرد. این گروه که در میانه مذاکرات حکومت افغانستان را «دست نشانده آمریکا» خوانده و در برابر گفتگوی مستقیم با آن مقاومت کرده بود، بار دیگر نسبت به ادامه گفتگوها با مقامات کابل ابراز تمایل کرد. در همین راستا، دومین دُور از روند مذاکرات صلح دولت افغانستان با گروه طالبان در شهر دوحه پایتخت قطر هفتم ژانویه ۲۰۲۱ آغاز شد؛ اما هیئتهای مذاکره کننده پیرامون پیشرفت در این مذاکرات هیچ بیانیه امیدوار کنندهای منتشر نکردند. با این حال روز دوشنبه ۲۲ فوریه ۲۰۲۱ هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان از آغاز مجدد نشست نمایندگان کابل با طالبان در دوحه قطر خبر داد.
۴) ارائه تضمینهایی برای مقابله جدی با تروریسم: گروه طالبان در بخشی از این توافقنامه تضمین کرد که اعضای آن یا سایر افراد و گروههای تروریستی از خاک افغانستان برای تهدید امنیت ایالات متحده و متحدانش استفاده نکنند.
عوامل تأثیرگذار بر فرآیند صلح افغانستان
الف) ادامه حملات خشونت بار در افغانستان: در ماههای اخیر شهر کابل، پایتخت افغانستان و ولایات مختلف این کشور شاهد حملات تروریستی متعددی بوده که کشته و زخمیهای فراوانی بر جای گذاشته است. هرچند معمولاً هیچ فرد یا گروهی مسئولیت این حملهها را برعهده نمیگیرد، دولت افغانستان غالباً تمایل دارد که انگشت اتهام خود را به سوی گروه طالبان نشانه رود. با این حال طالبان به کرات این اتهام را رد کرده و حتی در نامهای سرگشاده خطاب به مردم آمریکا با تأکید بر اینکه «موضوع افغانستان با کاربرد زور و قدرت و استراتژیهای جنگی حل نمیشود و مقتضای عقل و منطق هم این است که برای پایان دادن کامل به جنگ در افغانستان، تلاشهای صادقانه صورت بگیرد و تعهداتِ انجام یافته عملی شود»؛ خواستار پایبندی دولت جدید ایالات متحده به توافق صلح قطر شد.
ب) درگیریهای قومی، قبیلهای و فرقهای: درگیریها میان اقوام و فرقههای مختلف در افغانستان فرآیند صلح در این کشور را با پیچیدگیهایی فزایندهای مواجه کرده است. به عنوان مثال در انتخابات ۲۰۱۹ افغانستان که تنها ۱.۸ میلیون نفر از ۹ میلیون افراد واجد شرایط آرای خود را به صندوقها انداختند، حوزههای رأیگیری مورد حمله قرار گرفتند و اعلام نتایج نهایی انتخابات تا ماهها به تعویق افتاد. حتی زمانی که رئیس جمهور وقت، «اشرف غنی»، به عنوان نامزد پیروز این انتخابات معرفی شد، «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی افغانستان نتایج انتخابات را به چالش کشید و اعلام کرد که دولت خود را تشکیل میدهد.
ج) رقابت و کارشکنی کشورهای خارجی: به باور کارشناسان این امکان وجود دارد که کشورهای خارجی چالشهای امنیتی جدی را علیه افغانستان بوجود آورند. بنابراین ضروری است که به طور خلاصه به نقش کشورهای خارجی در پیشبرد یا ممانعت از فرآیند صلح افغانستان نیز اشارهای داشته باشیم.
- پاکستان: پس از تهاجم آمریکا به افغانستان، این کشور به پناهگاهی امن برای طالبان تبدیل شد و سالها سرویس اطلاعاتی این کشور با ارائه نظرات تخصصی خود در حوزه نظامی و کمکهای مالی تا حدودی کنترل طالبان را در دست داشت. در حال حاضر نیز اسلام آباد تمایل دارد که دولت افغانستان با بهرهگیری بیشتر از عناصر طالبان، نسبت به پاکستان روابط دوستانهتری داشته باشد تا هندوستان. با این حال، «عمران خان» نخست وزیر پاکستان با رد هرگونه پشتیبانی از طالبان از روند مذاکرات بین الافغانی حمایت کرده است.
- هندوستان: دهلی نو یکی از حامیان قدرتمند دولت افغانستان است که از سال ۲۰۰۱ با پرداخت حدود ۳ میلیارد دلار کمک مالی به این کشور در توسعه زیرساختها و صنعت کشت و زرع در افغانستان کمک شایانی کرده است. در این میان، هدف هندوستان به حداقل رساندن نفوذ پاکستان و ممانعت از تبدیل شدن افغانستان به پناهگاهی امن برای شبه نظامیان مخالف دهلی نو است. از این رو، هندوستان از تلاشهای آمریکا برای توافق با طالبان حمایت نمیکند و با مشروعیت بخشیدن به این گروه به عنوان یک بازیگر سیاسی مخالف است.
- روسیه: مسکو که سابقه تجاوز به خاک افغانستان و اشغال نظامی این کشور را در کارنامه خود دارد، همچنان به بهبود روابط با افغانستان امیدوار است. به گفته کارشناسان، روسیه خواهان ایفای نقشی تأثیرگذار در فرایند صلح افغانستان و افزایش نفوذ خود در این کشور برای مقابله با حضور آمریکا و ناتو در منطقه است. این کشور ظرف یکسال گذشته میزبان چندین نشست با حضور هیأتهای نمایندگی طالبان و نمایندگان حکومت افغانستان بوده است.
- چین: اهداف پکن در افغانستان در وهله اول تجاری است و این کشور امیدوار است که افغانستان را در طرحهای ابتکاری خود موسوم به «یک کمربند یک جاده» (طرح جاده ابریشم جدید) که مجموعهای از پروژههای توسعه و سرمایه گذاری است، بگنجاند. افزون بر جنبه تجاری، مقامات پکن نگران ظهور تروریستهایی هستند که از خاک افغانستان برای ایجاد شبکههای ارتباطی در داخل چین استفاده کنند. از این رو، رهبران چین از توافق طالبان و آمریکا حمایت میکنند تا جایی که اواخر سال ۲۰۱۹ پایتخت این کشور میزبان کنفرانسی با حضور مقامات دولت افغانستان و گروه طالبان بود.
- آلمان: این کشور اروپایی که همواره حضور نظامی خود در افغانستان را با ادعای ایجاد آیندهای امن، آزاد و صلحآمیز برای مردم این کشور توجیه کرده است، پیشتر به بهانه تکمیل دورههای آموزشی برای نیروهای نظامی افغان خواهان تمدید مأموریت نظامی خود در این کشور شده بود. اما در ماههای اخیر با تشدید خشونتها و قتلهای هدفمند در شهر کابل و ولایات مختلف افغانستان مقامات برلین فرصت را برای نقضِ آشکار مفاد توافقنامه صلح قطر غنیمت شمردند و به همین بهانه از یکسو طالبان را برای بازگشت به میز مذاکره و پذیرش توافق آتش بس زیر فشار گذاشته و از سوی دیگر از خارج کردن نیروهای خود در مهلت تعیین شده (اول ماه مه) سرباز میزنند.
این فرصت طلبی مقامات آلمان تا بدان جا پیش رفته که حتی در بروز خشونتهای اخیر در افغانستان آشکارا انگشت اتهام را به سوی طالبان نشانه گرفته و از این گروه درخواست کردهاند که هرچه سریعتر سطح خشونتها را کاهش داده و روند مذاکرات بین الافغانی را آغاز کند.
- ناتو: «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ میلادی تحت عنوان «مأموریت رزمی» حضور نظامی خود در خاک افغانستان را تثبیت کرد، در سالهای اخیر به بهانه «آموزش و ارائه مشاوره» به نیروهای امنیتی افغانستان درصدد تداوم بخشیدن به این حضور نظامی است. به رغم آنکه در توافق صلح قطر مهلت نهایی برای خروج نیروهای نظامی خارجی از جمله ناتو اول ماه مه ۲۰۲۱ تعیین شده است، «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو میگوید وزرای دفاع کشورهای عضو این ائتلاف هنوز در مورد خروج از افغانستان و زمان مناسب برای این خروج تصمیمی نگرفتهاند؛ گویی این تصمیم موضوعی جدا از مفاد توافقنامه صلح قطر بوده و از این رو اعضای ناتو میتوانند بدون توجه به پیامدهای عدم خروج بر روند صلح افغانستان درباره آن تصمیمگیری نمایند.
تشدید خشونتها در افغانستان هم دستاویز دیگری است که دبیرکل ناتو از آن برای تعلل در اعلام تصمیم نهایی جهت خروج بهره میگیرد و مدعی است که مهلت تعیین شده در توافق صلح قطر «قطعی نیست بلکه بسته به شرایط ممکن است تغییر کند» و تحقق شرایط لازم را نیز به پایبندی کامل طالبان به مفاد توافقنامه منوط میداند.
- ایالات متحده آمریکا: ایالات متحده آمریکا که از سال ۱۹۳۵ با افغانستان روابط دیپلماتیک برقرار کرده است، در پی حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ با هدف ادعایی نابودی القاعده و محروم کردن این گروهک تروریستی از پناهگاهی امن در خاک افغانستان به خاک این کشور حمله و گروه طالبان را از قدرت برکنار کرد. پس از ۱۳ سال جنگ خانمانسوز و تلفات و آوارگی صدها هزار شهروند افغانستان سرانجام در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۴ ناتو و ایالات متحده رسماً به عملیات جنگی در افغانستان پایان دادند و تمامی مسئولیتهای امنیتی را به دولت افغانستان واگذار کردند.
اما با افزایش شمار نظامیان آمریکا در خاک افغانستان به میزان ۵۰ درصد در دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» و عدم وجود برنامهای رسمی و مدون برای خروج این نیروها، گروه طالبان در آگوست ۲۰۱۹ تصمیم گرفت وارد مذاکره شود تا شمار نظامیان را به سطوح پیش از به قدرت رسیدن ترامپ- کمتر از ۹۰۰۰ نفر- برگرداند؛ ولی پس از وقوع حملهای که به طالبان نسبت داده شد، ترامپ این مذاکرات را لغو کرد. سرانجام در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰، ایالات متحده و گروه طالبان در دوحه قطر توافقنامه صلحی امضا کردند که به شرط پایبندی کامل طالبان به تعهدات خود خروج تمام نیروهای نظامی خارجی از خاک افغانستان را ظرف مدت ۱۴ ماه (اوایل ماه مه ۲۰۲۱) الزامی میکرد.
روابط آمریکا- طالبان (۲۰۲۰- ۱۹۹۴):
صرف نظر از روابط آمریکا و افغانستان، روابط میان آمریکا و طالبان از سال ۱۹۹۴ میلادی تاکنون را میتوان در چهار مرحله دسته بندی کرد: مشارکت دوستانه، تنش و تشدید اختلافات، رویارویی نظامی و جنگ در حین انجام مذاکره. در نهایت، با امضای توافقنامه ۲۰۲۰ فصل جدیدی در روابط میان طالبان و آمریکا گشوده شد.
طبق توافق مذکور که تمام نیروهای نظامی ناتو و آمریکا را به ترک خاک افغانستان تا ماه مه ۲۰۲۱ ملزم میکرد، ایالات متحده در ژانویه ۲۰۲۱ شمار نظامیان خود در خاک افغانستان را به ۲۵۰۰ نیرو کاهش داد که این نیروها عمدتاً در دو مأموریت نظامی اشتغال دارند: اول مأموریت دوجانبه و ادعایی مبارزه با تروریسم با همکاری نیروهای افغان و دوم شرکت در مأموریت تعلیمات، کمک، مشورت {Resolute Support Mission (RSM)}.
روابط دولت جدید آمریکا با گروه طالبان (ژانویه ۲۰۲۱):
اما با روی کار آمدن «جو بایدن» رئیس جمهور جدید آمریکا، مقامات کاخ سفید از بازنگری در برخی سیاستهای خارجی ایالات متحده خبر دادند. در همین ارتباط، «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی جو بایدن در گفتگویی تلفنی با همتای افغانستانی خود گفت که دولت جدید آمریکا با بازنگری در توافقنامه ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ میان طالبان و واشنگتن این موضوع را که طالبان در عمل تا چه حد به شروط مهم در این توافقنامه پایبند است، به طور دقیق بررسی میکند.
از سوی دیگر، «جان کربی» سخنگوی پنتاگون نیز بدون اشاره به معیاری مشخص برای تعیین میزان پایبندی طالبان به تعهدات خود مدعی شد تا «زمانی که گروه طالبان به وعده خود مبنی بر دوری جستن از تروریسم و توقف حملات خشونت بار به نیروهای امنیتی افغانستان (!) عمل نکند، صحبت از راه مشخص و رو به جلو برای یک صلح مورد توافق امری بسیار دشوار است».
این موضع مبهم و در عین حال کاخ سفید با واکنش شدید رهبر تیم مذاکره کنندگان طالبان، «شیر محمد عباس استانکزی» روبرو شد که به صراحت از دولت بایدن خواست تا همچنان به تعهدات دولت پیشین آمریکا ذیل این توافق پایبند بماند و با اشاره به اینکه امضای این توافق از سوی دولت قانونی و منتخب آمریکا صورت گرفته، ابراز امیدواری کرد که بازنگری دولت جدید آمریکا مفاد این توافقنامه را برهم نزند. وی همچنین مفاد توافقنامه فوریه ۲۰۲۰ را فراهم کننده «دالانی امن» برای خروج نیروهای متجاوز آمریکایی از خاک افغانستان عنوان کرد.
هرچند مقامات آمریکا تأیید کردند که طالبان از زمان امضای توافق صلح به نیروهای آمریکایی حمله نکردهاند، استانکزی هشدار داد که در صورت باقی ماندن نیروهای خارجی در افغانستان پس از ضربالاجل تعیین شده، طالبان حملات مرگبار خود علیه نیروهای خارجی را از سر خواهد گرفت.
افزون بر این، «سهیل شاهین» سخنگوی هیئت مذاکرهکننده طالبان در دوحه نیز میگوید این طرف آمریکایی است که مسئول تأمین امنیت و اداره کابل شده است و بنابراین آنها مسئول هرگونه افزایش خشونت در این کشور هستند. این مقام طالبان با اشاره به حملات آمریکا علیه طالبان تأکید کرد که آمریکا تمام حملاتی را که خود یا نیروهای نیابتی در افغانستان انجام بدهند، به طالبان نسبت میدهند.
نظر شما