پیچیدگی های ادراکات ریکور از سخن و عمل به شکل خاصی در مباحث او پدیدار می شود. او به آنها واحد نقلی زندگی یک شخص می گوید. ریکور می گوید هر چیز دیگری که یک داستان می گوید در مورد توجه و نظارت نیز بیان می دارد. به عبارت دیگر، داستان فقط توجه را بیان می دارد. به همین خاطر با توجه به نقلهایی که به ما چگونگی بیان گذشته و ارزشها را به شکلی نقلی می آموزد، در داستان زمانی که در مورد واحد نقلی یک زندگی سخن می گوییم، چیز مبهم و پوچی وجود ندارد.
توجه به دقت هایدگر به عمل و در نتیجه یافتن موضوع دقت در عمل به عنوان قلب هر نقل، ریکور را به منابع عمدهای برای بیان طرحهای اصلی و انسانشناسی بالغ او راهنمایی کرد. بیان و عمل، خودها و منبع ها، موقتی بودن عمل، نقل، هویت و زمان، حافظه و تاریخ، اقوام، و سیاست در میان طرحهای قابل اشاره است. هر کدام از این طرح ها به بررسی ویژگی توانایی های سازنده هر شخص می پردازد.
ریکور در یکی از مقالات خود به نام " نمونه و متن: عمل معنا داری به عنوان متن"، هدف خود را در دو چیز بیان می دارد: تعیین اجزای اصلی تمام اعمال و بیان این موضوع که عمل قابل درک است و هدف مناسبی برای علوم اجتماعی است. برای این منظور، او درک خود را بر بیانی از زبان کاربردی استوار می کند.
زبان در درون خود سرچشمه هایی دارد که به آن اجازه می دهد خلاقانه به کار گرفته شود. دو روش مهمی که در آنها این سرچشمه ها قابل دریافت هستند عبارتند ازخلق استعارات و شکل دادن به گفته ها. ریکور در کتاب "نقش استعاره" به این موضوع می پردازد که شکل زباشناسانه ای وجود دارد که معنا را از طریق قدرت زنده استعارات خلق و زایش مجدد می کند. نزد او استعارات جدید، روشی نو را در بازیابی سرچشمه ها نشان می دهند. آنها به طور خلاقانه ای زبان را شکل می دهند اما نمی توان آنها را تزیین دهنده صرف دانست. استعارات از قابلیتهای هوشمندانه در خود برخوردارند و بدون باقی ماندن در سطح زبان شفاهی قابل درک نیستند. به روشی مشابه عمل نقل کردن طرحها و ویژگیهای جدیدی را خلق می کند که به وسیله آنها نیز معانی جدید را ایجاد می کند. بنابراین علی رغم قوانین و علائم حاکم بر زبان، برای آگاه شدن از سرچشمه های نقلی و استعاره ای موجود در آن، باید خلاقانه رفتار کرد و معانی جدید تولید کرد.
چهار روش ادای بیان که در آنالوژی ریکور در میان متن و عمل رخ می دهد و با سیستم زبان تمایز دارد، از اهمیت فراوان برخوردار است. اول، نظام زبان به همان شکلی که ساختارگرایان دریافته بودند ظاهری و فاقد زمان است اما گفتگو در بعضی از لحظات خاص اتفاق می افتد. دوم، نظام زبانی خودمختار است اما گفتگو همیشه به شخصی برمی گردد که می گوید یا می نویسد یا می شنود یا می خواند. سوم با وجودی که یک نظام زبانی با در نظر گرفتن این موضوع که علائم مورد نیاز ارتباط است شرط لازم برای برقرای ارتباط محسوب می شود. و چهارم، علائم در یک نظام زبانی تنها به دیگر علائم درون آن رجوع پیدا می کنند اما گفتگو به دنیایی که توسط آن توصیف، بیان یا ارائه می شود برمی گردد.
عمل مشابه گفتگو است چراکه هر فرد برای منطقی ساختن هر عملی، باید بداند که معنای آن از وقوع آن به عنوان یک حادثه زمانی - فضایی خاص متمایز است. با این همه هر عمل واقعی معنا دار است چون فعل سر زده از شخصدر یک لحظه خاص است.
ریکور برای مشخص کردن مشابهت میان گفتگو و عمل، تئوری عمل بیانی را مطرح ساخت. ابتدا عمل تا زمانی که دارای محتوای پیشنهادی برای شناسایی وبازشناسی است، از ساختار رفتاری بهره می برد.به عنوان مثال، ما می توانیم فعالیت لباس پوشیدن یا کندن زمین را در زمانی که شخصی در حال انجام آن است بازشناسیم.
در گام بعدی، عمل ویژگی های حین رفتاری دارد که اعمال بیانی در گفتگو را بازسازی می کند. هر گونه ای از عمل، قوانین ساختاری دارد؛ قوانینی که یک عمل را نوع خاصی از عمل می کند. یک مثال روشن از ویژگی حین رفتاری اعمال، آن چیزی است که در قول و وعده اتفاق می افتد. به عنوان مثال، اعمال از نوع خاص می توانند در فضای مناسب، یک وعده بی کو و کاست از آنچه که قول شفاهی می تواند انجام دهد در نظر گرفته شود.
با این همه ریکور آشکارا به بحث در مورد مشابهت در عمل پیش رفتاری گفتگو نمی پردازد. همانطور که ما می توانیم تصور کنیم که چگونه احتمال می رود مردم نسبت به چیزهایی که ما ممکن است بگوییم یا بنویسیم، واکنش نشان می دهند، ما از این قدرت برخورداریم که می توانیم تصور کنیم که چگونه احتمال می رود نسبت به چیزی که ما ممکن است انجام دهیم واکنش نشان دهند.
نظر شما