محمد بهارلو - نویسنده و محقق - در گفتگو با خبرنگار مهر با اعلام این مطلب گفت: بازآفرینی متون کلاسیک بستگی به نوع نگاه به متون کهن دارد. امروز با تفحص در بسیاری از متون ادبی متوجه می شویم که این آثار به نوعی ریشه در متون کهن داشته و دارند.
وی افزود: بازآفرینی آثار کلاسیک در هر دوره باعث می شود تا ظرفیت های مکتوم مانده در متون گذشته به کار گرفته شوند. درواقع نویسنده یا فردی که به بازآفرینی اثر می پردازد به جای رفتن به دل متن کهن و تقلید صرف از آن در جستجوی مفاهیم ناب است که بتواند آنها را در دنیای مدرن به حس و حال امروزی مدرن تر و مطابق با معیارهای حال ارائه دهد. به عنوان مثال من در یکی از مجموعه داستان هایم نوعی تضاد بین " شهرزاد " خود و " شهرزاد " متن کهن ایجاد کردم تا حدودی توانستم فضای تازه تری در داستان خلق کنم.
بهارلو خاطرنشان کرد: فراموش نکنیم اگر تاکنون به اندازه اروپایی ها موفق به بازآفرینی متون کهن نشده ایم به ضعف دراین متون بازمی گردد. غالب آثار کلاسیک ایران که "شاهنامه " نمونه بارز آن است به واسطه ویژگی های تفسیری، وجود وجوه دراماتیکی و جنبه های نمایشی جای کار بسیاری در دنیای امروز برای نسل های جوان دارد. اما از آنها استفاده درستی نشده است. مثلا داستان " بر دار کردن حسنک وزیر" اثر بیهقی به همان شکل قابلیت داستان گونه و روایت گری دارد.
بهارلو تصریح کرد: در داستان" بر دار کردن حسنک وزیر"، بیهقی به شکل ماهرانه ای به کیفیت مرگ، دیدگاه های مختلف آدم هایی که حسنک را می شناختند و به ابراز نظر پیرامون مرگ او می پردازند و سایر موارد توجه دارد و سعی می کند در روایت داستان تنها به نقل یک نفر اکتفا نکند و سایر شخصیت ها را نیز در این مسئله شریک کند. مضامینی که در اثر جاودان بیهقی وجود دارد بهترین دستمایه برای قالب های داستانی امروز است. درست مثل مارکز که در رمان " گزارش قتل " انگار به همان سبک و سیاق و شیوه های بیهقی یک قتل و مسائل پیرامون آن را روایت کرده است.
این مدرس داستان نویسی افزود: بنابراین می توان نتیجه گرفت متون کهن به واسطه نقاط قوتی که در خود مستتر داشته اند همواره برای اعصار مختلف قابل استفاده و الهام هستند.
نظر شما