به گزارش خبرنگار مهر، تقوایی فارغ التحصیل رشته سینما از دانشگاه تهران است و فعالیت سینمایی خود را با همکاری در گروه فنی فیلم "خشت و آینه" ابراهیم گلستان آغاز کرد. تقوایی علاوه بر هفت فیلم بلند سینمایی که در کارنامه دارد، مجموعه تلویزیونی "دائی جان ناپلئون" را هم ساخته است. او فیلمنامه همه آثار خود را به نگارش درآورده و در دو فیلم از حضور نویسندگان دیگر در کنار خود استفاده کرده است.
"صادق کرده" محصول سال 51 با فیلمنامه ای از خود تقوایی است. داستانی سیاه که حکایت بدل شدن یک مرد زندگی به قاتلی زنجیره ای را روایت می کند. صادق با بازی سعید راد با همسرش قهوه خانه ای را اداره می کند و شبی در غیبت او زنش مورد سوء قصد قرار می گیرد. واکنش صادق به این مسئله و تبدیل شدن او به قاتلی زنجیره ای که درصدد کشتن راننده کامیون های با مشخصات قاتل همسرش برمی آید، حاصل رویکرد ایرانی به انگیزه های قاتل است.
به این مفهوم که صادق با تکیه بر قومیت خاص خود و جایگاه خاص ناموس در قاموس این قوم دست به این واکنش می زند. نه اینکه یک مرد غیر کرد یا یک قاتل خارجی به همین دلایل دست به قتل نمی زند، بلکه همین تلاش تقوایی در اولین فیلم خود برای یافتن ما به ازاهای رفتاری و روانشناسی قتل آن هم از نوع ایرانی جایگاه خاصی در شکل گیری وجه نویسندگی او دارد. قاتلی که مانند کلیشه ها از عمق روابط آرام خانوادگی به عمق آدمکشی سقوط می کند ولی این سیر را حساب شده و بر اساس پرداخت خاص شخصیتی طی می کند که راهکاری فیلمنامه نویسانه است.
"آرامش در حضور دیگران" محصول سال 51 با فیلمنامه ای به قلم تقوایی و غلامحسین ساعدی است. قصه ای تلخ از زندگی مردی که پس از سال ها غفلت با شیوه زندگی غلط دخترانش برخورد می کند و هنگامی که نمی تواند تغییری در شرایط موجود بدهد، مجنون می شود و سر از آسایشگاه روانی درمی آورد.
فیلم با وامدار بودن به ادبیات و نویسنده ای چون ساعدی بیشتر از این جهت اهمیت پیدا می کند که فیلمسازی جوان در دومین فیلم بلند خود از جریان روز سینما فاصله می گیرد و به موضوعی می پردازد که مانند فیلم اولش همسویی با موضوعات عام روز ندارد. مسئله قتل، غیرت و ناموس صادق کرده در این فیلم بدل به قصه ای خانوادگی با نمایشی از زندگی می شود که به تلخی می انجامد. خودکشی، پناه بردن به الکل، ازدواج ناخواسته و جنون بخشی از واقعیت های تلخ زندگی هستند که جریان بطئی زندگی این سرهنگ بازنشسته را برجسته می کند.
"نفرین" را تقوایی سال 52 ساخت با محوریت یک مثلث عشقی که به نوعی رابطه ای سنت شکن را برجسته می کرد. رابطه زن و شوهری که به واسطه عقل باختگی و الکلی بودن مرد که پسر شیخ جزیره است، از هم گسیخته شده و زن ناخواسته متوجه کارگر نقاشی می شود که تازه از آبادان آمده است.
چیزی که بیش از همه این مثلث قدیمی را که پایان محتومی جز چند مرگ ندارد برجسته می کند، پرداختن به روابطی است که با وجود رسیدن به انتها به گونه ای تحمیلی ادامه پیدا می کند. اما اتفاقی به کوچکی یک جرقه می تواند آتش آن را از زیر خاکستر بیرون آورده و به جریان بیندازد. بخصوص که شکسته شدن یک رابطه زن و شوهری در سنت و فرهنگ رایج فیلم به خصوص در سال 52 بدون تاوان سنگین نبوده است.
"ناخدا خورشید" اولین فیلم تقوایی پس از انقلاب است . فیلمی تمام و کمال که سال 65 اقتباسی از تقوایی در عرصه سینما به شمار می رفت که رابطه از هم گسیخته سینما و ادبیات را به نوعی احیا کرد. او از رمان سه فصلی "داشتن و نداشتن" ارنست همینگوی تنها دو فصل ابتدایی را مورد اقتباس قرار داد، نویسنده ای که بسیاری معتقدند جوهر ادبی داستان هایش خیلی سخت به سینما برمی گردد. تقوایی توانست با این فیلم یکی از معدود اقتباس های مهم از آثار این نویسنده بزرگ را در سینمای ایران انجام دهد و مهمترین کار او در بخش ایرانیزه کردن قصه صورت گرفته است.
این فیلم را اثر شاخصی نه تنها در کارنامه تقوایی بلکه در سینمای ایران و حتی یک اقتباس موفق جهانی باید دانست که بیش از هر چیز مدیون متمرکز شدن عمده دغدغه ها و علایق فیلمساز است. حاصل بازگشت به شهر زادگاه، وامداری او به ادبیات، علایق قدیمی به عکاسی، مستند، فیلمبرداری و ... البته اهمیتی که برای بازیگر و نوع حضور آنان در فیلم هایش قائل است. معمولاً بازیگران فیلم های تقوایی بهترین و تنها گزینه ممکن برای انتخاب هستند و این وجه را حضور خاص جمشید ارجمند، علی نصیریان، سعید پورصمیمی، فتحعلی اویسی، جعفر والی و ... برجسته می کند.
"ای ایران" محصول سال 68 کمدی خاص تقوایی از روزهای بحبوحه انقلاب است. کمدی که در اجرا با حضور بازیگرانی چون اکبر عبدی و ... بدل به اثری موفق در هجو رژیم شاه شد. به سخره گرفتن محمل حکومت نظامی به عنوان ابزار قدرت آن هم در روزگاری که تاریخ مصرف اینگونه اعمال در حال تمام شدن بوده، موقعیتی فراهم می کند تا فیلمساز نگاه طناز خود را متوجه چنین موقعیتی کند.
"قصه های جزیره" به عنوان فیلمی چند اپیزودی سال 77 ساخته شد که اپیزود اول آن با نام "کشتی یونانی" ساخته ناصر تقوایی است. فیلمی سفارشی به منظور تبلیغ جلوه های بدیع جزیره کیش که تقوایی یکی از مهمترین آثار آن یعنی کشتی یونانی را محور کار خود قرار داد.
فیلم با محوریت یک چنین کشتی واقعی می پردازد به تأثیرات آن بر زنی جنوبی که ترسی پنهان از کشتی و کارتن های خالی دارد که ابزار کار و روزی شوهرش است. فیلم در این حاشیه نگاهی هم دارد به مراسم آئینی و سنتی مردم جنوب و مراسم "زار" را به عنوان مراسم کلیدی طراحی می کند که راز و مشکل زن را فاش می کند. فیلم در عین حال می تواند به نبود کار در جزیره برای آدم های محلی و ... بپردازد. فیلمی که در کنار وجه سفارشی آن، تبلیغی برای کیش ندارد و اتقاقاً به زندگی مردم حاشیه نشین محلی می پردازد که توریست پسند هم نیست.
"کاغذ بی خط" در سال 80 بر اساس فیلمنامه ای مشترک از مینو فرشچی و تقوایی ساخته شد. فیلمی که اولین تجربه مستقل فرشچی پس از پایان دوره های مدرسه باغ فردوس نزد تقوایی بوده و به نوعی حدیث نفس اوست که با عناصر و مولفه های دراماتیک جذابتر شده است. فیلم به زندگی زنی متأهل می پردازد که با شرکت در کلاس های فیلمنامه نویسی به نوعی چیزی فراتر از یک زن خانه و زندگی روزمره می خواهد و وقتی نوشتن به او این امکان را می دهد، دنبال گوشه خلوتی برای خود در خانه می گردد ولی این گوشه خلوت وجود ندارد.
فیلم یک انفجار درونی را به شیوه ای بطئی و درونی روایت می کند و فقط آن هنگام که ماهی غول پیکر از سقف آویزان شده و شوهر با دست خونی و کاردی به دست ظاهر می شود تا خلوت زن را بر هم می زند، اندکی از انفجار درونی زن را به گونه ای نمادین به تصویر می کشد. هر چند نوع روایت و قصه گویی خاص فیلم می طلبد که این مفاهیم در عمق روابط و زیرلایه پنهان بماند و هر کس به فراخور نسبت داشتن با دغدغه های فیلم بخشی از آن را کشف و همذات پنداری کند.
سکانس طولانی قصه تعریف کردن مادر برای بچه هایش از آن سکانس های خاص است وقتی قصه فولکلور شنگول و منگول به شیوه روایتی صرف آغاز می شود و به تدریج با بازی ظریف مادر و نهایتاً یک اجرای اغراق شده، بخشی از وجوه درونی زن و این موقعیت نمایشی را به تصویر می کشد.
"دائی جان ناپلئون" مجموعه تلویزیونی بود که تقوایی سال های قبل از انقلاب از کتابی با همین نام به قلم ایرج پزشکزاد اقتباس کرد. یک رمان شلوغ و پر از رابطه در خانواده هایی به شدت ایرانی که با خواندن اثر به نظر می آید تقوایی کار خاصی برای اجرا پیش رو نداشته است. اما این نظر اولیه وقتی تصحیح می شود که می بینیم بازیگران انتخابی تقوایی تنها گزینه ممکن هستند که وقتی مخاطب کتاب را می خواند در ذهنش تصویر می شوند.
کتاب و به تبع آن مجموعه یک سری روابط تو در توی خانوادگی را در همان سال ها محور قرار می هد که به گونه ای ملموس بر جزئیاتی مثالزدنی وابسته است و می تواند به بازخوانی متعارف از روابط و مسائلی بپردازد که اتفاقاً با باب روز بودن، قابلیت "فیلمفارسی" زدگی را دارد. ولی این اتفاق نمی افتد و مجموعه شاخصه های اصیل خود را از پس گذر سالیان حفظ و تقوایی از همان آغاز ریشه های خود را در ادبیات می دواند.
نظر شما