به گزارش خبرنگار مهر، آمریکا در سوریه با تشدید تحریمها به نحوی دیگر به دنبال جدا کردن این کشور از محور مقاومت و تکرار تجربه بوسنی برای جمهوری اسلامی است. فرصتهای دوره بازسازی سوریه و ظرفیتهای ایران میتواند ضمن خنثیکردن طرح آمریکا، رونق اقتصادی را برای دو کشور فراهم آورد
علی زارعی، پژوهشگر اقتصاد محور مقاومت در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده، به این موضوع پرداخته است که متن کامل آن از نظرتان میگذرد:
با فروپاشی یوگوسلاوی در سال ۱۹۸۹، بوسنی همانند کرواسی و صربستان به دنبال استقلال خود بود. در آن زمان، بوسنی از ۵۸ درصد بوسنیایی مسلمان، ۲۴ درصد صرب ارتدوکس و ۱۸ درصد کروات کاتولیک تشکیل میشد. در فرآیند استقلال، صربها و کرواتهای بوسنی حضور در همهپرسی را تحریم میکنند اما در نهایت ۶۷ درصد مردم در این همهپرسی به استقلال بوسنی رأی میدهند.
پس ا ز آن، صربها و کرواتهای بوسنی با خواست الحاق مناطق محل سکونتشان به کشورهای صربستان و کرواسی، مسبب شروع جنگ میان این سه کشور شده و این جنگ از اوایل سال ۱۹۹۲ تا سه سال و نیم بعدازآن ادامه پیدا کرد. در جریان جنگ بوسنی، جمهوری اسلامی با حمایت و حضور خود در کنار مسلمانان مظلوم بوسنی به مبارزه با صربهای متجاوز موردحمایت از ایالاتمتحده پرداخت. در این جنگ علیرغم حمایتهای ایران از مسلمانان بوسنی، ایالاتمتحده با تجهیز تسلیحاتی صربها، باعث کشته شدن ۱۰۰ هزار مسلمانان بوسنیایی و وقوع فجایعی مانند کشتار سربرنیتسا شد. اگرچه سال پایانی جنگ با موفقیت نسبی نیروهای مسلمان بوسنی و بازپسگیری مناطق اشغالشده از دست صربها ادامه پیدا کرد، دخالت مستقیم ایالاتمتحده با همراهی نیروهای ناتو، سرنوشت جنگ را به طرح صلح دیتون و جلوگیری از پیشروی مسلمانان و تغییر وضع به نفع صربها تغییر داد.
صلح دیتون مقدمهای بر نفوذ ایالاتمتحده در لایههای مختلف بوسنی بود که بر اساس آن حفاظت از مرزهای بوسنی و تأمین امنیت به مسلمانان بوسنی، اداره دادگاهها به کرواتها و مدیریت اقتصاد کشور به صربها سپرده شد. همچنین آمریکا در سالهای بعد با تغییر پول ملی بوسنی و میخکوب کردن آن به دلار در کنار گره زدن اقتصاد این کشور به وامهای صندوق بینالمللی پول موجب تسلط اقتصادی بر این کشور شد. نفوذ اقتصادی ایالاتمتحده در کنار تضعیف حضور مسلمانان در حاکمیت بوسنی به فاصلهگرفتن این کشور از جمهوری اسلامی انجامید. به عبارت دیگر بوسنی تنها کشور مسلمان قاره اروپا، با این طرح ایالاتمتحده به مرور ناچار به قرار گرفتن در پازل آمریکا شد و حتی نتوانست جنایتکاران جنگی صرب را به طور کامل محاکمه کند.
اقدامات آمریکا در بوسنی تنها بخشی از برنامه چندوجهی نفوذ ایالاتمتحده در کشورهای مختلف پس از جنگ سرد است که امروزه با عنوان «ملتسازی» شناخته میشود. در چهارچوب ملتسازی، بنا به اقتضائات کشورها عموماً با عملیات نظامی - امنیتی دولت حاکم برکنار میشود. در ادامه با جهتدهی مردم با ابزار رسانه و تضعیف یا تقویت برخی جریانهای سیاسی، دولتهایی بر سر کار آیند تا اهداف سیاست خارجی ایالاتمتحده را محقق کنند
اقدامات آمریکا در بوسنی تنها بخشی از برنامه چندوجهی نفوذ ایالاتمتحده در کشورهای مختلف پس از جنگ سرد است که امروزه با عنوان «ملتسازی» شناخته میشود. در چهارچوب ملتسازی، بنا به اقتضائات کشورها عموماً با عملیات نظامی - امنیتی دولت حاکم برکنار میشود. در ادامه با جهتدهی مردم با ابزار رسانه و تضعیف یا تقویت برخی جریانهای سیاسی، دولتهایی بر سر کار آیند تا اهداف سیاست خارجی ایالاتمتحده را محقق کنند.
چه در بوسنی (۱۹۹۴) و چه در مداخلات بعدی ایالاتمتحده در افغانستان (۲۰۰۱) و عراق (۲۰۰۳) اثرات عمیق اجرای این فرایند ملتسازی مجدد مشاهده میشود. نتیجه این ملتسازی در کشورهای هدف، برقراری شرایطی در ظاهر امن اما وابسته به ایالاتمتحده است که در لایههای امنیتی، اقتصادی و اجتماعی برای کشور هدف فراهم میآید. بر این اساس، دولتها برای حفظ ثبات کشور، مجبور به همسو بودن با اهداف ایالاتمتحده و انفعال در صحنه بینالمللی میشوند.
با پایان جنگ در سوریه، ایالاتمتحده با توجه به تثبیت حاکمیت این کشور توسط ایران و روسیه بستر حضور مستقیم نظامی خود را در سوریه فراهم نمیبیند. بررسیها نشان میدهد که برنامه ایالاتمتحده در سوریه آن است که با تقویت بخش کردنشین در شمال شرق، تضعیف حاکمیت دولت در این منطقه و با اعمال تحریم سزار و محاصره اقتصادی مردم سوریه اجرای ملتسازی را در این کشور به شکل دیگری دنبال کند. ازآنجاکه سوریه نقش مهمی در محور مقاومت دارد لازم است جمهوری اسلامی ضمن شناسایی نقشه دشمن، با هوشیاری و اقدامات به هنگام، مانع از فاصله گرفتن این کشور از محور مقاومت شود. از دست رفتن ظرفیتهای صادرات کالا، عدم دسترسی به منابع ارزی در بانکهای لبنان، تخریب زیرساختهای تولیدی بهویژه آب، برق و گاز و نیازهای اساسی موضوعاتی است که تأمین معیشت مردم سوریه را در شرایط دشواری قرار داده است.
در این میان، با آغاز دوره بازسازی سوریه، ایران از میان دیگر کشورهای حاضر در اقتصاد این کشور سهم کمتری را در سوریه دارد. این موضوع درحالی است که ترکیه و امارات بهعنوان کشورهایی که در طول جنگ، پشت مردم سوریه را در مقابل داعش خالی کرده بودند اکنون از فرصت حضور در این کشور استفاده کرده و محصولات خود را به سوریه صادر و بازارهای آن را تصاحب نمودهاند. صادرات ۷۳ میلیون دلاری ایران طی ۷ ماهه سال ۱۳۹۹ در مقابل صادرات ۱.۴ میلیارد دلاری ترکیه، حاکی از عملکرد نامناسب تجارت خارجی ایران با این کشور دارد.
سوریه در دوره بازسازی نیازمند ارز برای واردات کالاهای اساسی و سرمایهای است و بازیابی توان صادراتی این کشور میتواند این ارز موردنیاز را تأمین کند. این امر میتواند توسط نهادهای عمومی غیردولتی جمهوری اسلامی ایران محقق شود و زمینه سودآوری اقتصادی دو طرف را فراهم آورد. توانمندیهای بنیاد مستضعفان در راهاندازی مجتمعهای دامپروری بزرگ، آستان قدس رضوی در اداره مجتمعهای کشت و صنعت و قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء در اجرای پروژههای عمرانی میتواند در این دوره مؤثر واقع شود. همچنین استفاده از ظرفیت تهاتر کالا میتواند برخی نیازهای وارداتی ایران مانند روغنزیتون و پنبه را توسط سوریه تأمین نماید. بازسازی شهرها و ساختمانها در دوره بازسازی اولویت دولت سوریه است و رکود در برخی صنایع ساختمانی و ظرفیتهای خالی تولید ایران در فولاد و سیمان نیز میتواند نفع اقتصادی سرشاری برای دو کشور ایجاد و رونق اقتصادی ایران و سوریه را فراهم آورد.
نظر شما