ه گزارش خبرنگار مهر، مصطفی دلشاد تهرانی استاد دانشگاه و پژوهشگر نهج البلاغه و مثنوی در یادداشتی به میزان بودن امام علی(ع) در بیان مولانا پرداخته است:
از مهمترین نیازهای انسان در زندگی که کمتر بدن توجّه می شود، نیاز به ترازو ، معیار و میزان است. بدین معنا که انسان با خود ترازویی داشته باشد که امور را بدان بسنجد و از محکی بهره مند باشد که بدان سَرِه را از نا سَرِه جدا سازد.
گذشته از عقل که می تواند در صورت به اسارت نرفتن و در حجاب ننشستن، این نقش را بازی کند، آدمی به ترازویی نیاز دارد تا بدان بسنجد و فریب نخورد.
چون بسی ابلیسِ آدم روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست
پذیرفتن هر کس و هر چیز و پیروی کردن از هر کس و هر چیز ، نابخردی و مایۀ گمگشتگی است. برای بار و بر گرفتن ، به زیر هر درختی نباید نشست و از هر کس و هر جایی راهبری نباید جُست.
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گُل های تر دارد
در این بازار عطّاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکّان کسی بنشین که در دکّان شکر دارد
ترازو گر نداری، پس تو را زو ره زند هر کس
یکی قلبی بیاراید، تو پنداری که زر دارد
تو را بر در نشاندد او به طرّاری که می آیم
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
به هر دیگی که می جوشد ، میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که می جوشد درون چیز دگر دارد
نه هر کِلکی شکر دارد، نه هر زیری زَبَر دارد
نه هر چشمی نظر دارد، نه هر بحری گهر دارد
امیرمؤمنان علی(ع) کِلکِ پر شکر و بحرِ پر گهر و معیارِ روشن برای زندگی هر بشر است.
ملّای روم ضمن حکایتی که خود پردازش نموده است، گوشه هایی از جمال و جلال امام علی (ع) را به اشارت با زبان بی مانند خویش بیان کرده است. آن حکایت این است که در نبردی ، پهلوانی از پهلوانان عرب بر اثر ضربت امیرمؤمنان بر خاک افتاد و از شدّت خشم و ناراحتی و نا امیدی، آب دهان بر روی آن پیشوای پارسایان انداخت که افتخار پیامبران و دوستان خداست.
ولی آن پهلوان در ناباوری دید که امام دست از او کشید و به جای خشم گرفتن و انتقام گیری، حلمی پیامبرانه ورزید و بزرگوارانه او را بخشید و مانند باران رحمت بر وی بارید.
در این جا، ملّای روم پرسش و پاسخ و گفتگویی بلند میان آن پهلوان و پیشوای پارسایان ترتیب داده و دریافتهای خود از کمالات و مراتب روحانی و معنوی امام علی (ع) را در معرض دیده و دل قرار داده است.
در آن میان خطاب به امیرمؤمنان گوید: ای علی ! تو میزانِ میزان و ترازویِ ترازوهایی. تو آن ترازویی هستی که خوی و اخلاقی الهی داری و تو زبانۀ شاهین هر ترازویی . هر ترازویی به وسیلۀ تو میزان می شود. تو معیار عدالت و انسانیت و اخلاقی. هر کس هر ادعایی کرد ، با تو و اخلاق نیکوی تو و زندگی و حکومت اخلاق مدار تو سنجیده می شود.
امام علی (ع) آن انسانِ نمونه ای است که با شمشیر حلم ، شکیبایی ، گذشت و بزرگواری ، گلوهای بسیار و خَلق بسیاری را از شمشیر بُرنده ای که می توانست زندگی آن ها را خاتمه بخشد ، رهایی داد . آن پهلوان بی مانند که چشم روزگار نظیرش را ندیده، از جنگ و کشتن بیزار بود و جز در دفاع از سرِ ناچاری شمشیر نکشید و پیوسته تلاش کرد تا دشمنانِ پر کینۀ شمشیر کشیده را نجات دهد و حیات بخشد و هدایت نماید . آری، شمشیرِ حلم و گذشت و بزرگواری، از تیغ آهن تیز تر است ؛ بلکه از صد لشکر هم پیروزی آورتر است. امام علی (ع) در کف، چنین شمشیری داشت.
تو ترازوی اَحَد خو بوده ای
بل زُبانۀ هر ترازو بوده ای
او به تیغِ حلم چندین حلق را
وا خرید از تیغ و چندین خلق را
تیغِ حلم از تیغِ آهن تیز تر
بل ز صد لشکر ظفر انگیز تر
نظر شما