* خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: با توجه به بیگانه شدن جوانان و نوجوانان ایران با گنجینه ادبیات کلاسیک، چگونه و با چه شیوههایی میتوان آنان را به این منظر ترغیب کرد؟
- کورش کمالی سروستانی: شاید پیش از پاسخ بدین سؤال بهتر باشد بدین نکته پرداخت که ادبیات چیست و کاربرد آن در زندگی انسانها چیست؟ در صورت آشنایی جوانان با ادبیات و ضرورت پرداختن بدان میتوانند به راحتی با آن ارتباط برقرار کرده و تمامی این بیگانگیها و یا دیرآشناییها از بین خواهد رفت.
* در این صورت ادبیات و ضرورت رویکرد به آن چیست؟
- از دو هزار سال قبل برای شناخت ماهیت چیستی ادبیات تلاشهای پیوستهای صورت گرفته است؛ چنان که برخی در تعریف ادب گفتهاند که «ادب، شناختن اموری است که آدمی به وسیله آن خویش را از هر نوع خطایی حفظ کند» اما به زبانی کلی میتوان ادبیات را یکی از اقسام هنر دانست و چنان که هر یک از انواع هفتگانه هنر، مادهای خاص خود را دارند، ادبیات نیز ماده خاص خود «زبان» را دارد. برخی نیز تمامی آثار مکتوب و به طور کلی هر نوشتهای که به تاریخ تمدن بشری متعلق باشد را ادبیات شمردهاند.
زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه، آرمان، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است. انسانها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیامها، عواطف و اندیشههای خویش بهره جستهاند و از ادبیات که زبان برتر است به عنوان ابزاری در انتقال بهتر، بایستهتر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کردهاند. ادبیات در تلطیف احساسات، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزشها و اندیشهها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است، به همین دلیل هر اندیشهای که در قالب مناسب خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود. ادبیات یکی از گونههای هنر است و کلمات، مصالح و موادی هستند که شاعر و نویسنده با بهرهگیری از عواطف و تخیلات خویش آنها را به کار میگیرد و اثری ادبی و هنری پدید میآورد. در آثار ادبی نویسنده و شاعر میکوشد اندیشهها و عواطف خویش را در قالب مناسبترین و زیباترین جملات و عبارات بیان کند. این آثار همان گفتهها و نوشتههایی هستند که مردم در طول تاریخ آنها را شایسته نگهداری میدانند و از خواندن و شنیدنشان لذت میبرند.
ادبیات در تلطیف احساسات، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزشها و اندیشهها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است، به همین دلیل هر اندیشهای که در قالب مناسب خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود |
یوسا در بخش اول این کتاب میکوشد تا به این سوال پاسخ دهد که چرا ما باید ادبیات را بخوانیم و چرا ادبیات فرآیندی تفریحی و بیارزش نیست و چیزی است که هر انسانی برای رشد شخصیتیاش به آن نیاز دارد. به باور یوسا ادبیات با غنا بخشیدن به زبان یک جامعه امکان ارتباط دقیق و درست اعضاء آن جامعه را فراهم میکند. در این نگاه آنهایی که با نخواندن ادبیات گامی در جهت غنا بخشیدن به زبانشان برنداشتهاند، دچار نوعی زبان پریشیاند. آنها بسیار زیاد حرف میزنند، اما چون دایره واژگانی ناقص و کوچک دارند در بیان دقیق خواستهشان درمیمانند. به علاوه ادبیات شکل دهنده قدرت تخیل آدمی است.
ادبیات میتواند لذت آفرین باشد، از آن جهت که زیبا و والاست. لذت حاصل از زیبایی و والایی موجب تعالی روح است. ادبیات ابزار مستقل دانش و آگاهی و تجربه است. تجربه اموری است که قابل دیدن نیست. ادبیات بیان احساسات و هیجانات و مکنونات درونی انسان است. ادبیات نشان دهنده حقایق اموری است که بر اثر عادت زدگی قادر به درک آنها نیستیم. ادبیات خوب از این رو که همیشه بیانگر پرسشهای بنیادین درباره ماهیت انسان و زندگی اوست، چالشی برای ذهنهای منتقد محسوب میشود. ذهن انسان هایی که از شرایط موجود ناخرسندند و تلاش دارند تا با یافتن راههایی بر احساس نقصان جهان اطرافشان فائق آیند. ادبیات شکل دهنده راههای بیشماری است که برای بهتر کردن جهان میتواند مورد استفاده قرار گیرد. ادبیات ما را به دنیای رویاهامان میبرد. به ما نشان میدهد که دنیای خشک و واقعی اطرافمان، برای زیباتر شدن چه چیزهایی کم دارد...
اگر ما به کمک توان فرهنگیمان، مطبوعات، صدا و سیما، آموزش و پرورش، آموزش عالی، بتوانیم ضرورت انس با ادبیات را نهادینه کنیم آنگاه میتوانیم با استفاده از هنرهای مختلفی چون سینما، تئاتر، انیمیشن، خوشنویسی، نقاشی که بنیان برخی از آنان بیتردید بر ادبیات است پیوند ماندگاری بین جوانان و نوجوانان و دیگر اقشار مردم با ادبیات کلاسیک و معاصر فارس برقرار کنیم.
* درخصوص بازنویسی و بازگردانی دیوان شعرایی چون سعدی و حافظ و هم چنین بازنویسی کتب منثور و منظوم سعدی چه نظری دارید؟
- پیش از پرداختن به امر بازنویسی متون کلاسیک که در واقع آسان نگاری متون کلاسیک به زبان امروزی است، باید هدف از این کار را که همانا شناختی عمیق و همگانی است نسبت به متون کهن مورد بررسی قرار داد. در این صورت ضرورت پرداختن به آن نیز به نیکی هویدا خواهد شد، اما پرداختن بدین امر خود قواعد و قوانین خاص خود را دارد که عدول از آن به همان میزان تأثیرپذیری مثبت آن در جامعه، قادر به آسیبپذیری آن و ایجاد مشکلاتی در این زمینه خواهد نمود.
یکی از مشکلات اصلی متون کلاسیک ما به ویژه در حوزه ادب عرفانی زبان دشوار آن است که برای همگان به آسانی قابل درک و شناخت نیست. برای رواج اندیشههای والای قلههای ادب و زبان فارسی ناگزیر از تفهیم مطالب آنان به زبانی شیوا، رسا و قابل درک و کاربرد برای عموم مردم جامعه هستیم. فراموش نکنیم که این متون تنها پل ارتباطی ما با گذشتگان و میراث غنی ماست که اگر با درایتی عمیق آن را به نسل نوپای جامعه انتقال ندهیم تضمینی بر حفظ، شناخت و کاربردی ساختن آنها وجود نخواهد داشت. ما از طریق ارتباط با ادیبان گذشته خویش نه تنها با شعر و زبان آنان مأنوس میشویم، بلکه قادر خواهیم بود مفاهیم اجتماعی، سیاسی، حقوقی، مذهبی، تاریخی و... را در هر دوره مورد شناسایی و ارزیابی قرار دهیم و شاید هم از این طریق بتوانیم لایههای پنهان زبان و ادبیات فارسی و حتی تاریخی ادب خویش را شکافته و به کشفیاتی جدید دست یابیم.
ما از طریق ارتباط با ادیبان گذشته خویش نه تنها با شعر و زبان آنان مأنوس میشویم، بلکه قادر خواهیم بود مفاهیم اجتماعی، سیاسی، حقوقی، مذهبی، تاریخی و... را در هر دوره مورد شناسایی و ارزیابی قرار دهیم |
* مشکلات احتمالی که بر سر راه بازگردانندگان و بازنویسان آثار سعدی به زبان ساده و مرسل ممکن است وجود داشته باشد، چیست؟
- ضرورت پرداختن به بازنویسی متون کلاسیک انکارناپذیر است، چرا که این امر میتواند دایره ارتباط با بزرگان ادبی این سرزمین را گسترده تر و علاقمندان را به سوی کلاسیک خوانی تشویق کند. اما باید به خاطر داشته باشیم که در صورت انجام غیر حرفهای این امر، آسیبهای بسیاری را به ذخایر معنوی ادبی خویش و اذهان مردم وارد خواهیم ساخت. درک درست مفاهیم و انتقال درست و به جای آن مفاهیم از اساسیترین گامهایی است که در این عرصه باید مورد توجه قرار گیرد.
* از نظر شما چه گروهی باید مسئولیت بازنویسی این آثار را به عهده بگیرد؟ منظورمان ادیبان آشنا به ادبیات کهن است یا نویسندگانی که با ادبیات امروز آشنایی دارند و یا تلفیقی از هر دو گروه؟
- این امر جز در عرصه کار متخصصان و ادیبان و نویسندگان و شاعران علاقهمند بدین حوزه صورت نخواهد گرفت. از سویی دیگر، برای انجام چنین مهمی نیازمند کاری گروهی، توأم با بررسی پیشنهادات و پذیرفتن انتقاداتی هستیم که متخصصان ادیب و نویسندگان رده سنی نوجوانان و جوانان در مراحل مختلف کار با آنها روبهرو میشوند. اگر چه به هیچ عنوان نباید از رویکردهای زبانی، هنری و انتخابی بزرگان عرصه هنر و اندیشه به آثار این بزرگان روی برتافت. شاید گاهی از سینما بتوان به ادبیات کلاسیک نقب زد. گاهی از موسیقی سنتی و گاهی هم از ترانههای پاپ.
نظر شما