بهاء الدین خرمشاهی - مولف و پژوهشگر ادبی، در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن بیان این مطلب گفت: در این وادی نه کاملا موفق بوده ایم و نه کاملا ناموفق؛ باید در این باره به شکل موردی قضاوت کرد. به خاطرمی آورم چندی پیش بزرگواری متون قدیمی را فقط با حذف مقدمات مصحح و گذاردن مقدمه خود به جای آن و تغییر نقطه گذاری به عنوان اثر خوشخوان و همه بین عرضه می کرد.
وی اضافه کرد: در این بین دو اشکال عمده وجود داشت. یکی اینکه حقوق مسلم مصحح اول که برای تصحیح کتاب رنج کلانی کشیده بود به کلی برباد می رفت و دیگر اینکه نوعی فاصله و مشکل فرهنگی و اختلاف زبانی به وجود می آمد. درمجموع وجود فاصله زبانی و زمانی متون کهن و نسل امروز تنها با نقطه گذاری و نشانه گذاری پر نمی شود. به هر شکل امروز شاهد فعالیت های متفاوتی در قلمرو بازنویسی متون کهن هستیم؛ به این شکل که برخی از راه شرح و بازنگاشت سعی می کنند این متون را برای نسل امروز به شکل ساده ای ارائه دهند.
خرمشاهی با اشاره به اینکه برخی پژوهشگران موفق شده اند ادبیات کودک را بر مبنای آثار ادبی قدیم بنا کنند تصریح کرد: به عنوان مثال مهدی آذریزدی با نوشتن "قصه های خوب برای بچه های خوب" یا به نگارش درآوردن قصص قرآنی به زبان ساده و قابل فهم توانست شکل مطلوبی از این آثار را در اختیار مخاطب بگذارد و یا مصطفی رحماندوست به ترجمه ساده قرآن برای جوانان پرداخته است. این عملکرد مثبت در حالی صورت می گیرد که امروز حتی افراد بزرگسال از خوانش قرآن به واسطه دشواری های کلامی رنج می برند و به دنبال راهی برای ساده خوانی قرآن هستند.
این حافظ پژوه درباره میزان بازخوانی آثار مولانا و رمزگشایی از آنها گفت: تصور می کنم رویکرد به مولانا رویکرد به حقی بوده است. همین طور درباره حافظ نیز این امر صادق است. درعین حال نباید یکه شناسی کرد و برای بازآفرینی متون کهن تنها به سراغ طیف معدودی در حیطه ادبیات فارسی رفت. واقعیت این است که هر نسلی متون آسان شده خود را می طلبد و کتاب درسی پدران ما نمی تواند کتاب درسی نوجوانان امروز باشد. زبان و بیان هر روز در حال تحول است و این تحولات معنایی، دستوری، واژگانی و آوایی است که در هر زمان رخ می دهد.
خرمشاهی تاکید کرد: اگر در بسیاری از موارد آن طور که باید به بازخوانی و بازآفرینی متون کهن چه در نظم وچه در نثر نپرداخته ایم و از به روز کردن این آثار غافل بوده ایم، یک دلیل دارد و آن اینکه ما ملتی هستیم که بر سر گنج ارزشمندی به خواب رفته ایم و فراموش می کنیم که ادبیات کهن گذشته از نظم و نثر دارای درونمایه و جان مایه های اخلاقی، آموزشی، تربیتی و معنوی است.
وی افزود: با این تفاسیر اعتقاد دارم هیچ مانعی بر سر راه بازآفرینی و رمزگشایی متون کهن قرار ندارد. اخیرا من به همراه دکتر مهرداد نیکنام، متنی متشکل از 75 غزل حافظ را برای نوجوانان تا سن 20 سال گردآوری کرده ایم و در انتخاب غزل ها همواره از مشورت خود نوجوانان بهره گرفته ایم تا متوجه شویم این طیف بیشتر به کدام ابیات تمایل دارند. نکته جالب اینکه نوجوانان عمدتا غزل هایی را انتخاب می کردند که به لحاظ صوری بی تکلف تر و از جملات عربی تهی باشند. در این کتاب مهرداد نیکنام به گردآوری لغت نامه پرداخت و من در زمینه معنی ابیات کار کردم. درواقع بحث مخاطب شناسی به زعم من، به خصوص در حیطه بازآفرینی متون کهن نکته مهمی است که باید به آن توجه شود.
این قرآن پژوه تصریح کرد: تفاوت ماندگاری آثار کلاسیک ایران و اروپا در این است که ما آثار کهن تری داریم. اما دقت داشته باشید که امروز همین آثار کهن را نمی توان به سادگی و بدون سنجش به دست مخاطب سپرد. به عنوان مثال چهار قرن فاصله بین ما و "شکسپیر" و اساسا فاصله افتادن میان متون کهن و مخاطب امروز باعث شده تا بازآفرینی متن ، به شکل ملغمه ای گیج کننده بروز کند و زبان این آثار نزد مخاطب به شکل زبان آرکائیک جلوه کند. نکته دیگر اینکه خیلی اوقات بازآفرینی طوری انجام می شود که به جای وفاداری به نسخه اصلی، تمام متن دستخوش تغییرات اساسی و شخصی می شود.
نظر شما