محسن سلیمانی در حاشیه برگزاری دومین رویداد «خطوط خاموش» در گفتوگو با خبرنگار مهر در رابطه با زوایای پنهان خط و ارتباط آن با فرهنگهای مختلف اظهار داشت: خط زبان مکتوبی از فرهنگهاست و در تمام جغرافیای فرهنگی نقش داشته است؛ به عبارتی در طول تاریخ و جغرافیای مختلف همواره با مسئله خط مواجه بودهایم و ریشه تاریخی و تمدنی همه فرهنگها با مسئله خط ارتباط تنگاتنگی دارد.
وی ادامه داد: شناخت فرهنگهای تاریخی از مسیر شناخت خط آنها میگذرد زیرا خط امکانات گستردهای را برای زمینههای تمدنی بشر فراهم نمود و در ثبت تاریخ بشر نیز کمک شایانی کرد و فراتر از آن، ذائقههای یک اجتماع را نمایان ساخت.
شناخت فرهنگ از مسیر شناخت خط
این هنرمند و پژوهشگر اصفهانی معتقد است که خط، هویتهای اجتماعی، سیاسی و رویکردهای جغرافیایی حوزههای مختلف را برونریز میکند و در واقع زمانی که خط در بستر گسترده جغرافیا جریان مییابد، میبینیم که اغلب اقلام و خطوط نسبت به جغرافیا تغییر فرم یافتهاند و گونههای متنوع از سبکها و شیوهها پدیدار شده است؛ برای نمونه قلم کوفی در حوزههای مختلف اگر چه قلم کوفی محسوب میشود، اما از شمال آفریقا تا جنوب و شرق آسیا تنوعی شگفتآور از خود ظهور داده است. بنابراین خط از زاییده فرهنگ و متعلق به فرهنگ است و همواره داد و ستدی بین فرهنگ و خط در طول زمان شکل گرفته است که البته یک امر تدریجی است.
وی با بیان اینکه عمده اقلام خوشنویسی، ابتدا به صورت نوشتار پدید آمدهاند، گفت: در تمام فرهنگها مسئله نوشتار امر کلی و عام تری بود و همین نوشتههای دستخط گونه با ضوابط و تناسب خاصی در اندام حروف، نظام مند و هندسیتر شدند و به تدریج خوشنویسی از دل این خطها به وجود آمد.
خط و فرهنگ دوره تاریخی دارند
سلیمانی با اشاره به رابطه خط و فرهنگ تصریح کرد: در واقع خط زبان فرهنگ و به بیان دقیقتر، دستور زبانی از فرهنگ است که سازوکارهای فرهنگی را در درون خود دارد و با شکلگیری یک خط و میزان غنای آن، غنای فرهنگی را به دنبال خواهد داشت.
وی با بیان اینکه تمامی فرهنگها دوره تاریخی دارند و هیچ مفهومی نیست که ثابت و تغییر ناپذیر باشد، خاطر نشان کرد: مسئله خط از یک دورهای به دوره دیگر میتواند فراتر رود، تغییر شکل دهد و غنیتر شود و یا اینکه دچار افول فرمی، محتوایی و یا تاریخی گردد.
خاموشی موقت خط
دبیر هنری و اجرایی رویداد خطوط خاموش با توجه به اینکه خط و فرهنگ اموری تغییر پذیر و سیال و دارای دوره و مشخصه تاریخی هستند، گفت: خط آینه فرهنگ است و با پایان هر دوره فرهنگی، خط نیز در معرض انتخاب فرهنگ جایگزین و یا افول و عدم توجه دوره جدید قرار میگیرد، اما این افول تاریخی به معنای خاموشی همیشگی نیست. بنابراین به نظر میرسد که بسیاری از خطوط خاموش، در ابتدای پیدایش و در دورههایی از زمان به خوبی نقش آفرین و به شدت جاری بودند و سپس و به تدریج، از رونق افتاده و خاموش شدند. وی معتقد است که اغلب خطوط خاموش، دارای ظرفیتهای پنهانی هستند که در دوره حیات واقعی خود، تمام این ظرفیتها به ظهور نرسیده است و اگر به آنها از نگاهی نو نظر افکنیم، این امکان دوباره فراهم خواهد شد که در عصر حاضر نیز، فرصت ظهور و جلوهگری یابند.
ظرفیت و مبانی پنهان خطوط دیروز در جهان امروز
سلیمانی با اشاره به مبانی نهفته و برآمده از خطوط و اقلام مختلف، توضیح داد: ظرفیت مبانی پنهان خط و خوشنویسی، از سیالیت گستردهای برخوردار است و دارای امکاناتی فراتر از قواعد محدود خوشنویسی و به عبارتی تمام ناشدنی است. به عنوان مثال میتوان یادآور شد که زمانی از خط ثلث ایرانی در کتیبهها و بناهای اسلامی برای موارد و کاربردهای گوناگون استفاده میشد که امروزه دیگر این قلم مثل گذشته رونق چندانی ندارد و در زندگی عادی و روزمره مورد توجه نمیباشد و یا قلم کوفی امروز در مکاتبات و حتی خوانش دچار چالش است؛ اما آیا با تغییر و یا استخراج ترکیب بندی ها و گرههای اقلام ثلث و یا کوفی نمیتوان آنها را با معماری و فضاهای امروزین تطبیق داد و از آنها برای زمانه خود استفاده کنیم؟ پاسخ قطعاً مثبت است.
وی خاطر نشان کرد: بسیاری از خطوط در دوره تاریخی ما دیده نشدند و بلکه فراموش شدند و امیدواریم در این رویداد شاهد باشیم که فرصت ظهور و دیده شدن دوباره و دقیقتر به آنها داده شود و یک بار دیگر برای هنرمندان معاصر خودی عرضه کنند.
این هنرمند خوشنویسی معتقد است که در دورههایی به برخی از اقلام توجه بسیاری شده که در وجود جمعی ناخودآگاه خود، گاهی از آنها احساس سیری میکنیم. درون آدمی همواره انتظار امر نو دارد که این امر نو میتواند با عبور از تکرارهای خسته کننده امروز، به داشتههای چند قرن گذشته پیوند بخورد و از دل آن هندسههای متروکهها، فرمها و ترکیبهای تازه و بدیع بیابد.
تاریخ مبنایی برای نو شدن
وی افزود: هیجان ورود به ناشناختهها، آدمی را به وجدمی آورد و از تاریخ نیز میتوان امور تازه و نو شدن را استخراج کرد. با این نگاه، تمام داشتههای نهفته در تاریخ خط را میتوان به دیده منبع و گنجینه سرشار از نو شدنها نگریست؛ در واقع تاریخ صرفاً مربوط به کهنگیها نیست. بالاخص که شاهدیم این خطهای مرسوم با تکثیرهای مکانیکی و قالبهای تکراری خسته کننده به ویژه در فضای مجازی، ذائقه ما را سیراب و دلزده کرده است.
سلیمانی با بیان اینکه اصولاً طراحی خط، کار چندان آسان و ارزانی نیست، ادامه داد: خطوط گذشته در جغرافیای گستردهای جاری بودند و اساتید بزرگ با دانش و حوصله، چنان بر این خطوط قلمرانی میکردند که باعث پخته شدن تدریجی اغلب این خطها میشدند و بیشتر آنها، سیر تکمیلی و تدریجی طولانی مدت دارند و به یکباره و سریع و یک شبه پدید نمیآمدند.
وی خلق و ابداع طراحی خطوط را کار آسانی نمیداند و معتقد است هنرمندانی که امروز ادعای خلق خط دارند، بارها دیده میشود که اثر آنها ضعف بنیادین در هویت، تناسبات و رفتار هندسی طبیعی و ارگانیک دارد و کارکرد و دلیل ایجاد آنها نیز نامشخص است؛ در نتیجه اغلب آنها موقتی، محدود و زودگذر خواهند بود و پختگی لازم برای پاسخگویی به نیاز زمانه را ندارند. با این وجود خطهای گذشته به دلیل طی کردن اصول شکلگیری و مراحل فنی حسن وضع و حسن تشکیل و سیر تدریجی و تاریخی خود، امکان نفوذ پذیری و ضریب ماندگاری بیشتری را دارا بودند؛ برای نمونه قلم ثلث از دیرباز تا امروز، کاربردهای گستردهای یافته است و امروزه در حوزه گرافیک بسیار نقش آفرینی میکند و قلم نسخ نیز وارد متون کتابی و روزنامهای و به عبارتی تایپوگرافی معاصر شده است و بسیاری از قلمهای امروزین نیز از دل همین خط به وجود آمدهاند.
خط، شخصیت، تاریخ و فرهنگ
پژوهشگر و خوشنویس اصفهانی رابطه میان خط و شخصیت را از دیگر ظرفیتهای پنهان خط میداند و معتقد است که متأسفانه در دوره معاصر دستخطها رو به زوال و نابودی هستند و خط تحریری جایگزین به نوعی یکسان نویسی فاجعه آمیزی تبدیل شده است که استاندارد سازی میکند و رابطه خط و شخصیت را کاملاً از بین میبرد.
وی ادامه داد: خطوط سبک و شیوههای مختلفی دارند که برای مثال قلم محقق در شیوه ایرانی با شیوه خوشنویسان عثمانی و دیگر کشورهای عرب متفاوت است؛ برای شناخت اشیا و بسیاری از آثار تاریخی نیز از تحلیل گونه شناسی فرهنگی و ریخت شناسی حروف و کلمات میتوان استفاده کرد که حتی با توجه به نوع قلم، دوره تاریخی اثر را هم میتوان تشخیص داد و در بسیاری موارد هنرمند خوشنویس آن قابل شناسایی است.
سلیمانی با اشاره به اینکه قالبهای خوشنویسی با حوزههای تاریخی و فردیت خوشنویس و جغرافیای خط نسبت دارند، تصریح کرد: خط دارای دو بخش اساسی است و هم ساختار طراحی گونه دارد و هم رفتار نقاشانه که در واقع میتوان نسبت طراحی و نقاشی را در حوزه خط از هم تفکیک کرد. شما ببینید، خط ثلثی که اغلب ایرانیان معمولاً مینوشتند، رفتار نرمتر و بداهه تر و طبیعیتری نسبت به خوشنویسی عربی و عثمانی داشته و دارد. در خوشنویسی ایرانی، فرآیند نوشتن از اهمیت ویژهای برخوردار است و رویکردهای تصنعی و ساخت و سازهای مکانیکی را برنمیتابد.
تنوع و تکثر خطوط و اقلام
وی درباره دیگر انواع خطوط اظهار داشت: خطوطی وجود دارد که مربوط به اقلیتهاست و یا حتی خطههایی از جغرافیا که دیگر وجود و رنگ حضوری ندارند، اما خطوط آنها همچنان موجود است و میتواند بقا یابد. تاریخ، خطوط مختلف و متکثری را شاهد بوده است که به تدریج پدید آمدند و بیشتر آنها خط بودند تا قلم خوشنویسانه و نگاهها و کاربردها نیز بیشتر نوشتاری و خطاطانه بود. در قرن سوم، نظم خاصی به اغلب خطها داده شد و تناسبات ویژهای یافتند و تدریجاً خطهای رایج تبدیل به رفتار خوشنویسانه و در نهایت ایجاد اقلام سته یا قلمهای ششگانه گشتند. سپس همین اقلام سته، رو به غنی شدن و تکامل تدریجی و البته کاربردی شدن، به پیش رفتند و در قرن هفتم اتفاقات خوبی در این حوزه رخ داد و بیشتر این اقلام رشد چشمگیری یافتند و در گستره جغرافیایی وسیعی، کم کم رنگ و بوی منطقهای نیز پیدا کردند.
نظر شما